رشد پرشتاب و برقآساي بنيه علمي ايران در حوزه آموزش عالي پس از انقلاب اسلامي نسبت به قبل از انقلاب يكي از برجستگيها و افتخارات نظام اسلامي و بيانگر اهميت دادن جمهوري اسلامي ايران به جايگاه علم است. تعداد ۱۷۵ هزار دانشجوي كشور ۳۵ ميليوني پيش از انقلاب با رشد ۲۰ برابري به رقم معجزهگون بيش از ٤ ميليون دانشجو در كشور ۸۰ ميليوني امروز رسيده و در شرايطي كه پيش از انقلاب اسلامي در برخي استانها هيچ واحد آموزش عالي وجود نداشته هماينك بيش از ۲۲۰۰ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالي دولتي و خصوصي در سراسر كشور وجود دارد كه همه استانها و اغلب شهرهاي بزرگ را پوشش داده و سهم دولت تنها ۱۲۰ واحد آموزش عالي بيش نيست. اصول سهگانه حاكم بر توسعه علمي كشور مشتمل بر «دسترسي فراگير و آسان براي عموم علاقهمندان»، «عدالت توزيعي» و «توجيه اقتصادي» و به رغم غفلت از ساير مؤلفههاي هماهنگساز بين رشد كمي و كيفي و نيازها، ايران موفق به ثبت ركورد رشد ۱۱ برابري ميانگين نرم رشد علمي جهاني شده است. از مزيتها و نقاط برجسته حوزه آموزش عالي ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱ - روحيه و تفكر جهادي حاكم بر اساتيد و دانشجويان مجموعههاي علمي و پژوهشي كشور. ۲ - نگاه فرصت محور به تحريمها و موانع پيشرو در محيطهاي علمي و دانشگاهي. ۳ - اعتماد بهنفس و باور به شعار «ما ميتوانيم» و عدم قبول بنبست در مسير توسعه علم.
٤ - جوانگرايي و اعتماد به جوانان بهعنوان يك شاخص مهم و خلاقانه علمي. ۵ - وجود يك نهاد مؤثر و قانونگذار مستقل بهنام شورايعالي انقلاب فرهنگي. ۶ - تهيه نقشه جامع علمي كشور.
اما به رغم مزيتها و محاسن غيرقابل انكار، متأسفانه شاهد برخي نقاط ضعف در مسير رشد علمي هستيم كه در يك كلمه ميتوان از آنها تحت عنوان «توسعه نامتوازن و كاريكاتوري علم» ياد كرد. برخي از اين نقاط ضعف از اين قرار است:
۱ - عدم تناسب بين رشتههاي تحصيلي در دانشگاهها با نيازهاي اساسي كشور. ۲ - عدم توجه به موزائيك علمي كشور (توضيح اينكه بايد رشتههاي تحصيلي و تعداد دانشجويان در هر استان بر اساس چرخه خدمتي نيروي انساني و متناسب با ظرفيتها و قابليتهاي توليدي، صنعتي و خدماتي همان استان پيشبيني شود و به هيچ وجه رشتهاي كه در يك استان ظرفيت جذب ندارد نبايد ايجاد شود.) ۳ - مدرك گرايي و توليد دانشجو بهجاي توليد علم و عدم توجه جدي به مقوله كليدي توليد علم. ٤ - عدم تناسب بين رشتههاي تحصيلي مبتني بر راحتطلبي با ظرفيتهاي كار بهگونهاي كه بيش از نيمي از دانشجويان كشور را دانشجويان رشتههاي علوم انساني تشكيل ميدهند. ۵ - انحصاري كردن دانشگاههاي خصوصي و نگاه بنگاهداري به دانشگاه در بين برخي از بزرگان حوزه آموزش عالي. ۶ - وادادگي علمي و مرعوب شدن نسبت به دانشگاهها و مجامع علمي خارج از كشور كه سبب توقف توليد علم و توسعه نهضت ترجمه شدهاست. ۷ - نگاه اقتصادي به دانشگاه و مقوله علم كه موجب رشد كمي واحدهاي آموزش عالي و غفلت از رشد كيفي شدهاست. ۸ - كم توجهي دولتها به بودجههاي پژوهشي دانشگاهها و مراكز آموزش عالي. ۹ - بلاي بزرگ ترويج سياست زدگي و نگاه سياسي به جايگاه آموزش عالي توسط جناحهاي سياسي و بهرهبرداريهاي سياسي و حزبي از دانشجويان كشور. ۱۰ - بي نيازي و بي علاقگي صاحبان صنايع بزرگ و مادر در كشور به پژوهشهاي دانشگاهي و مراكز پژوهشي به دليل دولتي بودن صنعت و استفاده بيحد و حصر از بودجههاي دولتي. ۱۱ - عدم توجه به چرخه نيروي انساني ماهر و فني و كاربردي در دانشگاهها. ۱۲ - صنعت داخلي كشور ربع قرن از صنعت جهان عقب بوده و توليدات علمي كشور (كه بر اساس شاخصهاي علمي و صنعت روز جهان تهيه ميشود) در چنين صنعت عقب ماندهاي فاقد كاربرد و بلااستفاده است. ۱۳ - حمايت مالي غلط دولتها از صنعت و توليدات دولتي كه دولت را به جايگاه «دولت قيمت گذار» به جاي دولت «خدمتگزار» تنزل دادهاست. ۱٤ - بي برنامگي و عدم مشاهده عزم راسخ در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري براي سازماندهي علمي كشور و استخلاص از رشد كاريكاتوري علم براي نجات دانشگاهها، مراكز و مؤسسات آموزش عالي انجام فوري اصلاحات زير ضروري به نظر ميرسد:
۱ - بازمهندسي رشد علمي مبتني بر واقعيات و نيازهاي علمي كشور. ۲ - اصلاح نظام اقتصادي كشور اعم از نظام صادرات و واردات، عوارض گمركي و... كه تأثير مستقيم بر نياز حوزه عمل به نظام علمي كشور دارد. ۳ - موزائيك هماهنگ علمي، صنعتي، توليدي و خدماتي كشور. ٤ - ايجاد كارگروههاي عملياتي در كنار وظايف ستادي و عالي در شورايعالي انقلاب فرهنگي كشور به منظور ايجاد تحول و مطالبهگري از دانشگاهها و مراكز آموزش عالي ۵ - ايجاد سامانه جذب ايدههاي نوين در حوزه بازسازي و بازمهندسي دانشگاههاي كشور متناسب با نيازهاي كشور. ۶ - تقويت عنصر كليدي نظارت و پيگيري و ايجاد سامانه عملياتي براي اين هدف مهم. بديهي است چنانچه دستگاههاي مسئول نسبت به اصلاح نظام علمي كشور و پيشگيري از توسعه نامتوازن و كاريكاتوري علمي كشور اقدام نكنند در آينده نزديك تمامي مزيتها، محاسن و فرصتهاي علمي موجود، ضمن توليد آسيبهاي كوچك و بزرگ براي تهديدات كلان عليه نظام، بسترسازي خواهند كرد.