در دنيا هم رايج است كه بهترين كسي كه ميتواند در ورزش در سطح كلان مديريت كند، فردي است كه حتماً نبايد ورزشكار حرفهاي باشد اما آشنايي با مسائل ورزشي يا مسائل فني هم اگر داشته باشد، بهتر است. مديران در سطح بالاي ورزش بايد ارتباطات قدرتمندي با سياسيون و افراد عاليرتبه نظام داشته باشند و در اين سطح كمتر نياز است مدير به مسائل فني ورزش اشراف كامل داشته باشد. يك مدير كلان ورزشي مثل رئيس كميته ملي المپيك بايد ارتباطات بينالمللي قدرتمندي داشته باشد و در عرصه داخلي هم با مسئولان عاليرتبه نظام ارتباط نزديك داشته باشد كه صالحياميري ارتباطات داخلي خوبي با مسئولان عاليرتبه كشور دارد. با اين وجود اكنون صنعت ورزش در دنيا يك صنعت توليدي است كه قرار نيست ما آن را به پول دولتي وصل كنيم. اين نگاه كه ورزش بايد به پول دولتي وصل شود، نگاهي غيرحرفهاي است كه باعث تنبلي ما خواهد شد. نبايد فكر كنيم بايد مديري براي ورزش بياوريم كه بتواند از كيسه دولت پول بيشتري بردارد.
اين تفكر آلوده است. به قول يكي از كارشناسان اعتياد به پول دولتي بايد ترك شود. خود ورزش ميتواند حتي به دولت كمك كند و ماليات بدهد نه اينكه فقط به فكر دريافت پول و بودجه از دولت باشد. اين آلودگي و اعتيادمان را بايد ترك كنيم. رئيس كميته ملي المپيك بايد بتواند محصولات و خدمات ورزشي را با بستهبندي زيبا به مشتريان خوب داخلي و خارجي عرضه كند و از آن هم درآمدزايي داشته باشد. كاري كه در ورزش ما به طور كامل مرسوم نشده است. در زمان رياست صفاييفراهاني در فدراسيون فوتبال ايشان توانست اتكاي فوتبال به پول دولتي را قطع كند و فدراسيون فوتبال نه تنها به پول دولت نيازي پيدا نميكرد بلكه منبع درآمدي براي دولت هم بود. تيم ملي هميشه منبع خرج براي فدراسيون بود، تبديل به منبع درآمد شد. آموزش فدراسيون هم كه منبع خرج بود، تبديل به منبع درآمد شد. اكنون كميته ملي المپيك بايد استادانه صنعت ورزش را تبديل به صنعتي توليدي و درآمدزا كند. در برخي كشورها صنعت ورزش از صنايعي مثل خودرو پيشي گرفته است. اميدوارم صالحياميري هم به ورزش نگاهي توليدي داشته باشد كه بتواند منبع درآمد براي ورزش شود نه آنكه بخواهد آويزان دولت باشد.