به گزارش خبرنگار ما، چهاردهم آذرماه سال ۹۱، مردي مأموران پليس را از وقوع يك فقره آتشسوزي در يكي از ساختمانهاي مسكوني در خيابان بهار جنوبي باخبر كرد. لحظاتي بعد مأموران پليس و آتشنشانان خود را به محل حادثه رساندند. بعد از اطفاي آتش، جسد مرد مستأجر كه ميثم نام داشت در محل كشف شد.
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، صاحب ملك در توضيح ماجرا گفت: «ساعت ۱۰شب بود كه يكي از همسايهها كه در زير زمين ساختمان صاحب يك باشگاه بدنسازي بود تماس گرفت و من را از حادثه آتشسوزي با خبر كرد. بلافاصله خودم را رساندم و ديدم مأموران آتشنشاني در حال مهار شعلههاي آتش هستند. سعي كردم وارد ساختمان شوم، اما مأموران مانع شدند و اجازه ندادند. بعد از مهار آتش بود كه آنها جسد مستأجرم را كه معلم بود و تنها در اين واحد زندگي ميكرد و در يكي از اتاقها حبس شده بود پيدا كردند.»
مرد صاحبخانه ادامه داد: «از مرگ ميثم شوكه شده بودم تا اينكه سهنفر از آتشنشانان براي بررسي علت آتشسوزي به آنجا آمدند. من در بررسي خانه متوجه شدم كه دسته كليدي كه هميشه به ديوار آويزان بود در جاي خودش نيست. قطعاً شعلههاي آتش نميتوانست باعث از بين رفتن دستههاي كليد آهني شود به همين دليل احتمال ميدهم آتشسوزي عمدي بوده و به آپارتمانم دستبرد زدهاند.» بعد از اين توضيحات پليس با بررسي دوربينهاي مداربسته ساختمان، دريافت دقايقي قبل از وقوع آتشسوزي مرد ناشناسي در حاليكه به صورتش نقاب زده بود با كلاه و دستكش وارد ساختمان شد و دقايقي بعد در حاليكه دو جعبه در دست داشت خانه را ترك كرد. همچنين در شاخه ديگري از بررسيها مشخص شد زمان وقوع آتشسوزي مرد همسايه به نام مسعود كه در زيرزمين خانه باشگاه بدنسازي داشت در ساختمان حضور داشته است. به اين ترتيب مسعود تحت بازجويي قرار گرفت، اما مدعي شد از رفت و آمد مشكوك به ساختمان بيخبر بودهاست. با اعلام نظر پزشكي قانوني مشخص شد علت مرگ معلم جوان به دليل حبس شدن در اتاق، دودزدگي و خفگي بوده است.
بعد از گذشت ششسال از حادثه، اما تلاش پليس براي يافتن عامل يا عاملان حادثه ناكام ماند به همين خاطر پدر معلم جوان با نوشتن نامهاي درخواست دريافت ديه از بيت المال را مطرح كرد. با طرح اين درخواست پرونده به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. به اين ترتيب به زودي پرونده از سوي هيئت قضائي در آن شعبه رسيدگي خواهد شد.