چرا ساعت مچي امگای کانستليشن 4 هزار دلاري (14 ميليون و 800هزار توماني) به دست ميبنديد و کارگراني را که از شش ماه تا 18 ماه حقوق نگرفتهاند آزار ميدهيد؟ در قرن نوزدهم اغلب سياستمداران، ديپلــماتها، روزنامهنگاران، نويسندگان و محققان اروپايي که به ايران ميآمدند در کتابها و مقالاتي که داشتهاند بر اين نکته تأکيد کردهاند چون ملت ايران اکثراً فقير و کمبضاعت هستند، دولتمندان و ارباب مکنت و حتي رجال سياسي و اداري ايران سعي ميکنند با تظاهر به ثروت و تجمل اسباب حسادت و غبطه و نوميدي آنان را فراهم نياورند و به همين دليل عمارات مجلل و ديدني رجال ايران در پس ديوارهاي ساده و معمولي و انبوه درختان پنهان شده است و دولتمندان ايراني سعي ميکنند در خانههايشان در آن قسمت که بيروني و محل پذيرفتن ارباب حاجت است به روي مردم باز باشد و ديدن شاه، بزرگان، صدراعظم و وزيران چندان سخت نيست و در ماههاي عزاداري مانند محرم و صفر و ماه رمضان بساط سفره ناهار و شام و افطار در خانهها يا تکاياي اهل مکنت گسترده ميشود و کمتر شاهزاده و وزير و دولتمردي است که مبالغي در سال را صرف اطعام مساکين و مردم محله و افراد بيبضاعت نکند. حاجي محمدحسن امينالغرب از تجار بزرگ ايران بود و در تهران، مصر، عراق عرب، قفقاز و حتي شهر ليون تجارتخانه داشت. او ميتوانست به سهولت کالسکه و درشکه با اسبهاي روسي بخرد اما تا آخر عمر سوار خر ميشد و با خر قوي هيکلي که داشت در تهران به اين سو و آن سو ميرفت. اغلب رجال ايران سعي ميکردند ثروت خود را به رخ مردم نکشند و تا حدود سالهاي 1340 افراد سرشناس هفتهاي يک روز در خانه خود را به روي مردم باز ميگذاشتند و آنان را ميپذيرفتند.
دکتر مصدق آنچنان که من از دهان حسين مکي که سالها همگام او بود شنيدم، در خانه بزرگ خود در خيابان کاخ، اتاق بزرگي را به پذيرفتن مردم اختصاص داده بود و خود در پايينترين نقطه اتاق، درست نزديک در سالن مينشست و با تواضع و مهرباني با مردم رفتار ميکرد و حتي دانشجويان را که براي تکميل دانشنامه خود و طرح سؤالات تاريخي و سياسي به او مراجعه ميکردند، ميپذيرفت و من حدود 40-30 نامه اصل دستنويس تاريخي از آن مرحوم دارم که عنوان نامه را با «قربانت گردم» به همکاران و همگامان خود و خطاب به هر مخاطب و گيرنده نامه آغاز کرده بود. مرحوم قوامالسلطنه با همه تفرعن اشرافي خود و سابقه دهها بار وزارت و پنج بار رياست وزرايي به مراتب متواضعتر از برخي مسئولان کنوني بود و بسياري از مراجعين را در نخستوزيري ميپذيرفت و در سومين ازدواج خود چون از همسرش بچهدار نشده بود، زهرا خانم يک دختر روستايي باغات چايکاري خود در لاهيجان را به زني گرفت و همه تعجب ميکردند چرا قوامالسلطنه که همسر اولش از اشراف قاجار بوده با يک دختر ساده دهاتي که پدرش کشاورز دهات او بود، ازدواج کرده است. من نميدانم چرا امروزه برخي وزيران دولت کنوني به استثناي پزشک جراح عاليقدر متخصص انساندوستي که من شخصاً به او ارادت دارم و ميدانم چقدر مردمدوست است و پيش از تصدي وزارت و بعد از آن به محرومترين مناطق کشور سرکشي ميکند تا اين حد متفرعن و از خودراضي هستند و تصور ميکنند داراي ژن خاص بوده و مردم در برابر آنها مشتي رعيت بيسواد و بيخبر از همه جا هستند و آقايان وظيفه هدايت آنان را دارند. در فضاي مجازي چند بار ديدهام ساعت مچي يکي از اعضاي کابينه را که امگاي كانستليشن 4هزار دلاري برابر 14ميليون و 800 هزار تومان است روي دست مبارکشان نمايش دادهاند و در کنار آن اجتماعي از کارگران را گذاشتهاند که از ششماه تا 18 ماه است حقوق نگرفتهاند و خود و خانوادهشان اسباب گذران معيشت ندارند.
در روزگار کنوني هر کس نياز به خانه ولو آپارتمان محقر، خرج خانه، پرداخت فيش آب، برق، گاز و تلفن و اجارهخانه و ناهار و شام و پوشاک براي خود و خانوادهاش دارد، الحمدلله مدارس هم که شهريهاي شدهاند و حتي از سپور و دستفروش و سرايدار خانه براي درس خواندن فرزند يا فرزندانشان وجوه نقدي ميخواهند. راستي چرا بايد اين جناب ساعت 15ميليوني به دست ببندد. چرا بايد همه بدانند که ايشان در خانه 45ميليارد توماني زندگي ميکند؟ چرا هر روز سفارش اتومبيلهاي لوکس ميدهند که وزيران سوار اتومبيل خارجي شوند؟ بعد تا سر و صدايي ميشود و مردم از گرسنگي و استيصال به جان ميآيند، پاي عوامل خارجي را به ميان ميکشند. در زمان سلاطين قاجار هر شاه و هر صدراعظم، وزير، والي، حاکم و شخص صاحبمقامي در تهران به راه ميافتاد، چه پياده راه برود، چه سوار اسب و قاطر و خر باشد، چه کالسکه و درشکه سوار شده باشد، عده زيادي به عنوان شاطر و فراش اطراف موکب او به راه ميافتادند و دورباش و کورباش ميکردند. اين رسم را اميرکبير برانداخت و خود با يک پيشخدمت حرکت ميکرد. بعضي از صدراعظمهاي بعدي نيز اين کار را ميکردند. بعد از انقلاب اين تشريفات به کلي موقوف شد اما اقدامات تروريستي سالهاي دهه 60 از نو موضوع باديگارد را پيش آورد. اکنون که بنا به گفته آقاي شمخاني آن خطرات رفع شده است باز عدهاي دوست دارند با هيمنه و دبدبه و اسکورت حرکت کنند و جلوي همشهريها و همولايتيها پز بدهند و کارهايي ميکنند که موجب نارضايتي و عصبانيت مردم ميشود.