فيلمي از جلسه خبرگان رهبري مربوط به انتخاب رهبري جديد در 14 خرداد 68 به شكلي تقطيع شده و بيتوضيح لازم، منتشر شده تا شبهه و سؤالاتي ايجاد كند. در اين فيلم مرحوم هاشمي رفسنجاني هنگام رأيگيري براي رهبري آيتالله خامنهاي تأكيد ميكند اين انتخاب به شكل «موقت» و «تا زمان برگزاري رفراندوم» خواهد بود. از سويي آيتالله خامنهاي در اين جلسه در مخالفت با رهبري خود صحبت ميكنند و حتي ميگويند كه بايد به حال جامعه اسلامي كه حتي احتمال رهبري بنده در آن است، خون گريست... در اين باب توضيحاتي در ادامه خواهد آمد.
منتشر كننده فيلم، يك روزنامه نگار ايراني مقيم امريكا، ميگويد كسي از داخل ايران و از آرشيو صداوسيما آن را برايش فرستاده است كه البته اين نكته نيازمند بررسي است.
دستور امام به بازنگري قانون اساسي يك ماه قبل از رحلت
چهارم ارديبهشت ۶۸ امام خميني(ره) دستور بازنگري در قانون اساسي را به رئيسجمهور ميدهند. بخش اصلي تغييرات مربوط به تغيير شرايط رهبر و مهمترين آن حذف شرط «مرجعيت» براي رهبر آينده است. شوراي بازنگري آغاز به كار ميكند، اما هنوز كار به پايان نرسيده كه امام از دنيا ميروند و خبرگان، ناگزير به انتخاب رهبر ميشوند؛ انتخابي كه به دليل قرار گرفتن در ميانه كار بازنگري قانون اساسي و نهايي نشدن شرايط رهبري در قانون، موقت نام ميگيرد، اما در واقع انتخاب اصلي خبرگان رهبري بوده و همين گونه هم به مردم اعلام ميشود. ششم مرداد ۶۸ رفراندوم بازنگري در قانون اساسي برگزار میشود و بيش از ۹۷ درصد مردم به آن رأي ميدهند. پس از آن خبرگان رهبري در جلسهاي، مجدداً انتخاب آقاي خامنهاي به عنوان رهبر را به رأي ميگذارد و از قضا رأي بيشتری از جلسه ۱۴ خرداد ميآورند.
در واقع امر، انتخاب دوم صوري است تا به لحاظ شكلي طبق قانون پيش رفته باشند و روند انتخاب رهبر جديد منطبق بر قانون اساسي جديد باشد اما اصل انتخاب رهبر در ۱۴ خرداد روي داده است. در واقع اين طور نبوده كه خبرگان بين رهبر موقت و دائم تفاوتي قائل بوده باشد و فكر كنند بعد از رفراندوم كسي ديگر را انتخاب ميكنند.
توسل به اظهارات متواضعانه آيتالله خامنهاي عليه ايشان خندهدار است
«اميدحسيني» فعال فضاي مجازي و پژوهشگر درباره اين فيلم در يادداشتي نوشت: اخيراً فيلم جديدي منتشر شده از جلسه مجلس خبرگان بعد از ارتحال امام خميني و مراحل انتخاب آقاي خامنهاي به عنوان رهبري نظام. ظاهراً هدف فرد منتشر كننده اين است كه بگويد آقاي خامنهاي فرد مناسبي براي رهبري نبوده. (چون خود ايشان در آن جلسه به اين مسئله اشاره ميكنند و ميگويند من مناسب نيستم!) يا اينكه انتخاب ايشان موقتي بوده (چون آقاي هاشمي به موقتي بودن اشاره ميكنند.)
اين حرف را البته در سالهاي اخير افرادي از درون سازمان روحانيت هم مطرح كردهاند. ادعاي اين افراد اين است كه آقاي خامنهاي از نظر فقهي در سطح رهبري نظام نبوده! حالا فردي كه اساساً دغدغه حكومت روحانيون را ندارد، با انتشار اين فيلم، همان منطق منتقدان حوزوي را تكرار ميكند.
جداي از همه نقدهاي درست و نادرستي كه درباره جمهوري اسلامي و رهبران انقلاب مطرح ميشود، من اساساً دغدغه اين افراد را درك نميكنم. شايد اگر هر نقدي را از جنبه كارآمدي و پاسخگويي و مسائل انساني به نظام وارد ميكردند، بهتر ميتوانستند آن را به چالش بكشند، اما توسل به اظهارات متواضعانه خود رهبري (مبني بر اينكه من شرايط رهبري را ندارم) واقعاً خندهدار است.
اينان سواد فقهي و حوزوي را آنچنان پيچيده و پررنگ و برجسته ميكنند كه انگار نه انگار همين حوزه در برابر بسياري از مسائل روز دنيا و معضلات جامعه، هيچ پاسخ قانع كنندهاي ندارد. با اين حال، جايگاه خود را آنقدر مهم و غيرقابل دسترس ميدانند كه عملاً ساير علوم و تجربيات بشري را چندان به حساب نميآورند. شايد به همين علت است كه مهمترين شرط براي رهبري را صرفاً آگاهي و اجتهاد در امور فقهي و حوزوي ميدانند.
بدون تعارف بايد پرسيد فرضاً علماي اعلم بعد از امام به عنوان رهبر جديد انتخاب ميشدند، بعدش قرار بود چه اتفاقي بيفتد؟ اصلاً مگر قرار بود مجتهد اعلم انتخاب شود يا رهبر سياسي يك حكومت؟ و آيا مرجع اعلم آن روزگار، با همه احترام به جايگاه و شخصيت و سواد حوزوي ايشان، در مسائل سياسي هم اعلم بود؟! اعلم كه هيچ، اساساً در مسائل روز دنيا صاحبنظر بود؟ پاسخ به اين سؤال چندان سخت نيست.
با توجه به ديني بودن حكومت و نقش پررنگ حوزه و روحانيت، عدهاي بر مسائل و دغدغههاي خاص حوزويان و علماي دين تأكيد دارند. مثل مرجعيت و اعلميت و اين قبيل مسائل اما برخي هم با توجه به مقتضيات زمان و شرايط دنياي مدرن و پيچيدگي روابط بينالملل، حكومتداري را به فهم و درك سياست مرتبط ميدانند. حال بر اين اساس و با اين فرض كه قرار است فعلاً با اين سيستم در جهان پيچيده سياست زندگي كنيم، آيا اعلميت فقهي آقايان اصلاً ميتوانست حتي يك روز هم مملكت را اداره كند؟!
البته آقاي خامنهاي اين را همان روز متوجه شده بودند. اتفاقاً بخش اصلي فيلم مذكور اشاره به سواد فقهي ايشان نيست، بخش مهم و قابل تأمل اين است كه خود ايشان ميدانستند با چه گروهي مواجهند؛ با روحانيوني كه براي خودشان در همه مسائل بشري حق اجتهاد قائل هستند و حالا با ائتلاف جالب و عجيب مخالفان حوزه و حوزويان مخالف!
تأسي رفتاري آيتالله خامنهاي به اميرالمؤمنين(ع)
كانال «افسران جوان جنگ نرم» نيز در اين باره نوشت: اين مسئله بر كسي پنهان نيست و بخش پاياني صحبت ايشان در جلسه خبرگان كه با عبارت «به هر حال من مخالفم» بارها از تلويزيون هم پخش شده است.
در اين موضوع ذكر روايتي مربوط به پذيرش رهبري در جامعه اسلامي قابل توجه است:
اميرالمؤمنين(ع) پس از اصرار بسيار مردم براي پذيرش خلافت فرموندند: لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بهوجود الناصر و ما اخذ الله علي العلماء ان لايقاروا علي كظه ظالم و لاسغب مظلوم لألقيتُ حبلها علي غاربها. قسم به خداوند اگر حضور مردم نبود و ياري نميدادند كه حجت تمام شود و اگر نبود عهدي كه خداوند از علما گرفته تا راضي نشوند بر سيري ظالم و گرسنه ماندن مظلوم، هر آينه ريسمان و مهار شتر خلافت را بر كوهانش ميانداختيم (نهجالبلاغه، خطبه ۳)
انتشار اين فيلم به خوبي نشان ميدهد آيتالله خامنهاي به تأسي از جدشان اميرالمؤمنين(ع) اينگونه رفتار كردهاند.
موقت بودنی که هاشمی در انتهای آن ویدئو اشاره میکند بعد از تصویب مجدد قانون اساسی در 68/5/15 دوباره رأی به رهبری میدهند و قطعی میشود.