به گزارش خبرنگار ما، شهريور ماه سال66 بود كه مأموران پليس تهران از قتل زن سالخوردهاي در منزلش باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به زن 70 سالهاي به نام كبري بود كه بر اثر ضربات چاقو به قتل رسيده بود، بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، مأموران در بررسيهاي خود دريافتند حادثه با انگيزه سرقت اتفاق افتاده است.
اظهارات پسر مقتول
پسر زن سالخورده در تحقيقات به مأموران گفت: «همراه مادر و خانوادهام در شهرك احمديه در خيابان احمد خميني زندگي ميكرديم، شهريور آن سال به همراه همسرم براي شركت در مراسم ترحيم يكي از بستگان به شهرستان خدابنده رفتيم و دختر چهار سالهام را نزد مادرم گذاشتم، اما پس از برگشت از مراسم با جسد خونآلود مادرم كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود، روبهرو شدم. او در ادامه گفت: «در اين مدت با كسي خصومت و مشكلي نداشتم و از كسي هم شكايتي ندارم، بعد از حادثه زندگي در آن خانه برايمان سخت بود، به همين دليل محل زندگيام را تغيير دادم و به اكبرآباد رفتيم.»
شناسايي عامل قتل
در حالي كه قتل زن سالخورده با فرضيه سرقت قوت گرفته بود، مأموران در ادامه بررسيهاي خود به نوجوان 16سالهاي به نام جمشيد كه با خواهرش در همسايگي پيرزن زندگي ميكرد، مظنون و وي را تحت تعقيب قرار دادند، اما پس از گذشت چندماه از وقوع حادثه، مأموران دريافتند خواهر جمشيد اقدام به جابهجايي محل زندگي خود و خانوادهاش كرده است. با شناسايي محل سكونت خواهر جمشيد، او در تحقيقات به مأموران گفت: از برادرش و محل سكونت او بياطلاع است.
شناسايي مخفيگاه متهم و دستگيري وي
در حالي كه هيچگونه اطلاعاتي از جمشيد و خانوادهاش وجود نداشت، كارآگاهان توانستند با انجام فرآيندهاي پليسي مخفيگاه جمشيد را در قلعه حاج موسي شناسايي كنند و تحت كنترل خود قرار دهند. سرانجام متهم با مراقبتهاي نامحسوس پليسي صبح روز شنبه سوم تيرماه امسال در حال خروج از خانهاش دستگير و به پليس آگاهي منتقل شد.
اعتراف به قتل بعد از 30 سال
متهم وقتي به پليس آگاهي منتقل شد، در حالي كه از ناحيه يك پا فلج بود در همان تحقيقات اوليه به قتل پيرزن در سال 66 اعتراف كرد و در شرح ماجرا گفت: «وقتي 16 ساله بودم به دليل اختلاف مالي پدرم مرا از خانه بيرون كرد، به همين دليل ناچار شدم به خانه خواهرم بروم و مدتي را آنجا بمانم. مقتوله همسايه خواهرم بود، روزي خواهرم گفت: يك موتوري را ديده كه مبلغ 350 هزار تومان پول براي پيرزن آورده است، با شنيدن اين حرف وسوسه شدم و آنجا بود كه نقشه سرقت را كشيدم.»
متهم درخصوص قتل گفت: «روز حادثه وقتي براي سرقت وارد خانه پيرزن شدم، او در حياط خانه سبزي خرد ميكرد، با ديدن من سؤال كرد كه آنجا چكار ميكنم و سپس مرا هل داد. وقتي روي زمين افتادم چاقويي كه پيرزن با آن سبزي را خرد ميكرد برداشتم و به او حمله كردم و چند ضربه به او زدم. سپس جسد پيرزن را به داخل خانه بردم و شروع به بررسي وسايل داخل خانه كردم. هر چه گشتم بيفايده بود و دستم به پولي نرسيد، بلافاصله به خانه خواهرم برگشتم و لباسهاي خونآلودم را عوض كردم و با دوچرخه از محل گريختم.»
اظهارات متهم از 30سال زندگي پس از قتل
متهم در ادامه بازجوييها در شرح زندگي30 ساله خود بعد از قتل گفت: «خواهرم وقتي متوجه قتل شد، چند ماه بعد از حادثه خانهاش را فروخت و به محل ديگري رفت، در اين سالها فقط او از ماجراي قتل خبر داشت، به همين دليل مدام از من اخاذي ميكرد. حتي چندروز پيش وقتي سر ارثيه با هم بحث كرديم، تهديد كرد كه مرا لو ميدهد.» او در ادامه گفت: «ميدانستم به خاطر خوني كه ريختهام هيچوقت زندگي آرامي نخواهم داشت. در اين سالها از ترس چوبه دار خودم را معرفي نكردم، دو بار ازدواج كردهام و چند وقت پيش نيز يكي از فرزندانم داماد شد، ميترسيدم آبرويم پيش پسرانم و همسرم برود و مرا ترك كنند، اما هميشه در عذابوجدان بودم و فقط عذاب كشيدم. حتي يكبار خواب مقتول را ديدم كه با داس بالاي سرم ايستاده و فرياد زنان از خواب پريدم.»
رسيدگي در دادگاه اطفال
با اقرارهاي متهم و بازسازي صحنه جرم بعد از 30 سال، كيفرخواست عليه متهم صادر شد و پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات به دليل اينكه متهم در زمان جرم زير 18 سال سن داشته است، به شعبه هفتم دادگاه كيفري يك استان تهران –خاص اطفال- فرستاده شد، به اين ترتيب متهم در آن شعبه بهزودي محاكمه خواهد شد.