احمد محمدتبريزي
كربلاي 5 بزرگترين و سختترين عمليات نيروهاي ايراني در دفاع مقدس است. اين عمليات در 19 دي 1365 آغاز شد و تأثير زيادي بر روند جنگ در سالهاي بعد گذاشت. رزمندگاني كه در اين عمليات بزرگ حضور داشتند، با سختيها و مشكلات بسياري روبهرو بودند و با تمام وجودشان به جنگ دشمن بعثي مجهز و مسلح رفتند.
زمستان 1365 علاوه بر سوز سرمايش، سختيهاي ديگري هم به همراه آورد. پس از عمليات كربلاي4 رزمندگان بايد براي انجام عمليات بزرگ ديگري در جبهههاي جنوب آماده ميشدند. با وجود روحيه نامساعد رزمندگان پس از عمليات كربلاي 4، رزمندگان با اميد پيروزي در همان منطقه عملياتي ماندند و با ايثار و جانفشاني مهياي عمليات بزرگ ديگري شدند. فرصت زيادي براي از دست دادن زمان نبود و با رعايت اصل غافلگيري، بايد دشمن را سردرگم ميكردند.
نيروهاي عملكننده در كربلاي5 نسبت به عملياتهاي ديگر از دو جهت با سختيهاي ديگري مواجه بودند. گذر از عمليات كربلاي5 و آمادهسازي سريع برابر دشمن و عبور از موانع پرتعداد و مقابله با تجهيزات فراوان دشمن در منطقه عملياتي، كار را فوقالعاده سخت كرده بود.
احمد طاووسيان كه در اين عمليات حضور داشت، در گفتوگو با «جوان» درباره سختيهاي عمليات ميگويد: «عمليات كربلاي5 جنگ پوست و خون و گوشت با تانكهاي عراقي بود. در اين عمليات پيشروي خوبي هم كرديم، خودم سرپلهاي بصره را ديدم. در جاده شلمچه- بصره بوديم ولي صبح روز بعد عراقيها با تانكهاي زيادي آمدند و درگيري شديدي به وجود آمد و از آنجا به بعد مشكلات پيش آمد. كار خيلي سخت شد. بچهها به عقب برگشتند و در سه راهي شهادت مستقر شدند. ما درگيري را پدافند ميكرديم و آنها پاتك ميكردند. شهداي زيادي در اين عمليات داديم.»
مصطفي رحيمي از رزمندگان حاضر در اين عمليات كه مطالعات زيادي درباره وضعيت كربلاي5 داشته نيز بيان ميكند: «اين موانع باعث شدند كه از سويي، تعداد شهداي عمليات كربلاي 5 بالا رود و از سوي ديگر هم جلوههاي رزم رزمندگان، بيشتر بروز كرد و خاطرات را جاودانه كرد. در بعضي از عملياتها وقتي خط شكسته ميشد، پس از مقابله با مقاومت عراق، خطها يكي يكي شكسته ميشدند و سختي آن فقط در پدافند بود اما پيشروي در عمليات كربلاي 5 به شدت سخت بود و حتي بعضي ميگفتند كه غيرممكن است.»
مهدي اسدي از فرماندهان حاضر در اين عمليات، عبور از موانع نوني دشمن را يكي از سختترين كارهاي ممكن ميداند. موانعي كه وسط آن پر از سيمخاردار و مين بود و اگر كسي داخل اين موانع ميشد، مورد هدف قرار ميگرفت. اگر كسي هم عبور ميكرد و مورد اصابت گلوله قرار نميگرفت، بايد از خاكريزهاي دشمن عبور ميكرد.
ناصر ديبايياصل يكي ديگر از نيروهاي حاضر در كربلاي5 بيان ميكند: «فضاي كلي محور دشمن اصلاً شبيه منطقه جنگي نبود. بيشتر شبيه اردوگاه تفريحي بود با سنگرهاي مرتب و منظم كه امكانات زيادي داخلش قرار داشت. سنگرهاي ما امكانات چنداني نداشت. چند گوني پر از شن و ماسه كه روي هم چيده بوديم با موكتي كه كف آن پهن ميشد. به چشم خود ديدم كه داخل سنگرهاي دشمن حتي تلويزيون، يخچال و پنكه هم وجود داشت. با ديدن اين صحنه پي برديم آنها خيال نميكردند نيروهاي ايراني بتوانند آسيبي به سنگرهايشان وارد كنند. خيلي از موقعيت و قدرت خودشان خاطرجمع بودند.»
رزمندگان با فداكاري و اتكا به اهل بيت تمام سختيها را پشت سر گذاشتند و از موانع عبور كردند. قاسم حسنزاده اين باره ميگويد: «سختي عمليات جنگي قابل توصيف نيست، اما چيزي كه به رزمندگان ما روحيه مقاومت ميداد، ايمان به ياري خدا و متوسل شدن به ائمه معصوم بود؛ ذكر «يا زهرا(س)» سختي هر عملياتي را شيرين ميكرد.»
گذر از سختيهاي كربلاي5 سبب شد تا رزمندگان با رسيدن به اهداف عمليات، ضربه سختي بر قدرت نظامي دشمن بزنند. ارتش بعث كه تا پيش از اين بر نفوذناپذيرياش تأكيد ميكرد و جنگ تبليغاتي گستردهاي در جبههها به راه انداخته بود، با شكست بزرگي مواجه شد. پيروزي در كربلاي5 توازن جنگ را به سود ايران تغيير داد و باعث شد كشورهاي ديگر به قدرت نظامي و رزمي ايران پي ببرند.