يكي از مظاهر خطرناك و خشمآفرين تبلور و تراكم ثروتهاي رانتي و مفتبهدستآورده در دست گروه نومن كلاچر جديد يعني مرفهان بههمپيوسته طبقه اشرافيت كاذب، خودنمايي بيش از اندازه به متمكن بودن و پز دادنهاي بيمورد و غبطهبرانگيز به مردم است.
نومن كلاچرها (طبقه جديد) انقلاب شوروي را چنان مبتذل و بيارزش و خالي از جوهره و هسته انقلابي كردند كه خود رهبران حزب و دولت در انقراض ايدئولوژي سوسياليسم به سبك شوروي سابق پيشقدم شدند و گورباچف و یلتسين كه از متفكران وفادار كمونيسم بودند پايان آن را اعلام داشتند، ميگويند لئونيد برژنف در يك باغ با عمارت اشرافي مزين به عاليترين تجليات سلطنتي زندگي ميكرد. زماني كه مادر سالخوردهاش از ولايتي دوردست به مسكو آمد و در ويلاي سلطنتي برژنف مأوا برگزيد با حيرت و وحشت از پسرش پرسيد آيا تو نميترسي بلژيكيها اين عمارت اشرافي باشكوه يا «اچاي» تو را مصادره كنند؟ در دوران جنگ جهاني دوم روسهاي مقيم ايران يعني فرماندهان ارتش سرخ كه اغلب در ضيافت وزيران، سپهبدان و سرلشكران و استاندارهاي ايراني دعوت ميشدند از انواع غذاهاي ايراني كه در آن وضعيت قحطسالي ايران، در مهمانيهاي دولتي و درباري و استانداريها سر ميز غذا آورده ميشد تعجب ميكردند، ولي بهطوريكه رجال ايران در آن دوران نوشتهاند با توجه به وضعيت كمبود غذا در شوروي، فرماندهان ارتش سرخ در ايران نيز كمال صرفهجويي انقلابي را به كار ميبردند و اغذيهاي كه در مهمانيهاي روسها سر ميز آورده ميشد از كالباس، كلمشور، آش بدمزهاي به نام كاش و نان سياه تجاوز نميكرد.
در آن زمان همچنان روح انقلابي بر نظاميان روس حكمفرما بود، ولي در سال 1965 چند كارخانهدار دولتي و دبيركل حزب كمونيست تفليس طبق مندرجات جرايد مسكو كه بعداً در جرايد جهان نشر يافت، براي يك عروسي يعني وصلت بين دختر يك مدير كارخانه با پسر يك مقام دولتي سراسر شهر تفليس در جمهوري گرجستان كمونيستي را آذين بستند. از پولهاي دزديدهشده از صندوق حزب و دولت، مهماني حيرتانگيزي مانند عروسي ميلياردرهاي امريكايي به راه انداختند و باز هم از پول مسروقه از صندوق كارخانه و صورتسازي 50هزار نفر را شام دادند و حتي ميدان مركزي تفليس را قرق كرده ميز شام را در آنجا چيدند. اين واقعه فساد دستگاه رشوهخوار دولتي شوروي سابق را نشان داد، معلوم شد طبقه جديدي در رأس ادارات دولتي و حزبي شوروي ظهور كرده كه از راه رانتخواري و رشوهخواري و زد و بند روي اشراف تزاري را سفيد كرده است.
من شنيدم اخيراً در ايران يعني در تهران باشگاهها و رستورانهاي اشرافي عجيبي تأسيس شده كه وروديه يك ميليون توماني براي اجازه وارد شدن به باشگاه يا رستوران ميگيرند. شنيدهام پس از بستني آغشته به پودر طلا كه در برج ميلاد به مبلغ 250 هزار تومان عرضه ميشد و گويا پس از نوشتن مقالاتي به وسيله من و ساير روزنامهنگاران منسوخ شد، اخيراً همبرگرهايي با گرد طلا با همان مبلغ 150 يا 250 هزار توماني در رستوراني عرضه ميشود. خوانديد كه هويج 90 هزار توماني و گوشت گاو 900هزار توماني عرضه كرده بودند. ورود اتومبيلهاي 800ميليون توماني و بالاتر در كشوري كه خانههاي كپري و مدارس آغلي در آن وجود دارد به اين دليل كه دولت ماليات و سود بازرگاني و عوارض خوبي از آن دريافت ميدارد، چه معني دارد؟ ميتوان از راههاي نامشروع هم عوايد خوبي براي دولت كسب كرد. ما زمان شاه تعجب ميكرديم چرا راسته گوساله و ران گوسفند و انواع مشروبات و حتي كوكا و پپسي روزانه از پاريس براي مصرف آشپزخانه سعدآباد در كاخ نياوران وارد ميكنند؟ تعجب ميكرديم چرا آن همه مشروبات از پاريس ميآورند؟ تعجب ميكرديم چرا شاهزادگان و شاهزادهخانمهاي دربار اجازه دارند هر كدام سالانه از پنج تا 10 اتومبيل بدون پرداخت گمرك و عوارض وارد كرده و براي كسب سود آنها را به قيمت گرانتر و بسيار گرانتر در بازار بفروشند.
طبقه جديد كنوني رانتخوار كاري ميكند كه باعث دلسردي و افسردگي مردم ميشود. معاون وزير راه و شهرسازي گفته است چند ميليون ويلا و آپارتمان لوكس در كشور ساخته شده كه براي ميلياردرها بوده و طبقه مردم عادي قادر به خريد آنها كه از متري 10 الي 30 ميليون تومان است، نيستند. اين سخني بود كه نويسنده هفت، هشت سال است ميزند و سعي دارد اثبات كند ويلاهاي كامرانيه، فرمانيه و لواسان مشكل كمبود و نبود مسكن را حل نميكند. چلوكباب و چلوخورش از 500 سال پيش، از عصر صفوي غذايي بود كه اغلب مردم به علت ارزاني بهاي گوشت و برنج قادر بودند حتي هفتهاي يك بار هم شده آن را تناول كنند، ولي اين غذا نيز اكنون اشرافي شده و از دسترس مردم دور گشته است. مشخصه اشرافيت جديد ايران، كاسبكاري، بيسوادي، بيدانشي و طرز فكر پايين آن است و به همين علت است كه براي جبران عقبماندگي فرهنگي خود نياز به تظاهر دارد و همين تظاهر به اشرافيت كاذب و بيپايه از طريق خودنمايي است كه خشم و نفرت مردم را برميانگيزد.