جواد محرمي
« بعد از ظهر» عنوان فيلم كوتاه 30 دقيقهاي به كارگرداني اميرعباس ربيعي است كه موضوع فتنه سال 88 و نقش شبكههاي معاند ماهوارهاي را محور داستان خود قرار دادهاست.
تعدادي از طلبههاي يك حوزه علميه خواهران يكي از دختران حاضر در اغتشاشات سال 88 را داخل حوزه ميآورند و پس از آن، درگير مسائلي ميشوند كه ناخواسته گريبان آنها را ميگيرد.
«بعد از ظهر» به آن بخشي از فتنه سال 88 ميپردازد كه فضا تا حدي از غبارآلودگي خارج شده و برخلاف روزهاي اول اين رأيدهندگان نيستند كه كف خيابانها هستند، بلكه عوامل ضدانقلاب و آنهايي كه احتمالاً اصلاً رأي ندادهاند در خيابانها در حال آتشافروزي هستند.
««بعد از ظهر»» در ايجاد سمپات براي مخاطب بيطرف و البته منصف ميتواند فيلمي اثرگذار قلمداد شود. فيلم به خوبي دو سوي منازعه را با شخصيتپردازي كاراكترهاي پرتعدادش ترسيم كردهاست. راهبري و ميدانداري شبكههاي ماهوارهاي به ويژه شبكه روباه پير در فيلم «بعد از ظهر» به خوبي نمايش داده شده است. حوزه علميه خواهران به عنوان نمادي از يك مركز سنتي در تقابل با بنگاه بينالمللي بيبي سي تنازعي نابرابر را نشان ميدهد. يكي كاملاً در لاك دفاعي و ديگري با آرايشي تهاجمي منازعهاي را رقم ميزنند كه معادله مظلوم و ظالم را نيز به خوبي تداعي ميكند. اينكه اصحاب شيطان امروزه سوار بر اسب تكنولوژي ميتوانند شهرآشوباني خبره باشند و مناديان اخلاق و آزادگي در سويي ديگر اگر غفلت كنند در نزاعي سخت و نفسگير و نابرابر قرار ميگيرند، در فيلم به خوبي بازنمايي شده است. از آنجا كه فتنه خود پديدهاي پيچيده به شمار ميرود، آثاري كه قرار است به موضوع فتنه بپردازند، براي گرهگشايي لازم است كه در ساختار قصه و كارگرداني سادهگرايي را نصبالعين قرار دهند. هدف از توليد فيلم درباره فتنه چيست؟ جز اين است كه بايد از غبار آلودگي فضا بكاهد و بر روشنگري مسئله بيفزايد يا اينكه صرفاً قرار اثري درباره فتنه باشد.
«بعد از ظهر» البته از همان پاشنه آشيل سينماي ايران يعني ضعف فيلمنامه قدري لطمه خورده است، اما كارگرداني و برخي بازيهاي خوب به ويژه بازي كاراكتر اصلي يعني مينو شريفي پور قابل تحسين است. يكي از نشانههاي كارگرداني خوب، توانمندي در بازي گرفتن از بازيگران است. «بعدازظهر» از آنجا كه صحنههاي پر ديالوگ و شلوغي دارد، به لحاظ كارگرداني كاري مشكل محسوب ميشود. تعداد قابهاي بسته و نماهاي پرتعداد فيلم نشان ميدهد كه فيلمساز نگاهي جدي به سينما دارد و به اندازه يك فيلم بلند سينمايي براي اثرش زحمت كشيده و وقت گذاشته است. صحنههاي بيروني فيلم واقعاً خوب و طبيعي از كار درآمده است، اما تكنيك كارگرداني و ميزانسن بر فيلمنامه به كلي غلبه دارد و همين ناميزاني و عدم تعادل بر كيفيت اثر خدشه وارد كرده است. «بعد از ظهر» به شرط غنيشدن فيلمنامه ظرفيت تبديل شدن به يك فيلم بلند سينمايي را نيز دارد. اگر به همان اندازه كه براي كارگرداني فيلم زحمت كشيده شده براي سناريوي فيلم هم وقت گذاشته ميشد احتمالاً ميتوانست اثري تأثيرگذارتر و ماندگارتر تبديل شود.
سخت است فيلمي درباره فتنه سال 88 ساخت و ريتم كندي براي آن انتخاب كرد. فيلم از ابتدا با تنش و ضرباهنگي تند آغاز ميشود و تا پايان اين ضرباهنگ را ادامه ميدهد. فيلمساز متناسب با فضا و ماجراي واقعي فيلم كه موضوعي پر تنش است ريتم و ضرباهنگ و داستاني پرتنش را انتخاب كرده است. كاراكترهاي پرتعداد داستان و سرعت حوادث با تنش حاكم بر داستان همخواني دارد.
فيلم از جايي آغاز ميشود كه تعليق را از همان ابتدا ايجاد كند، آن سؤال ذهني كذايي «بعدش چي ميشه» تا پايان داستان پايدار ميماند. حتي آنجا كه در دوسوم پاياني فيلم ميفهميم چه اتفاقي براي دختر افتاده و با ورود برادر تعليق تازهاي رقم ميخورد. فيلم كوتاه «بعد از ظهر» در به تصوير كشيدن منازعه خير و شر درباره ماجراي فتنه سال 88 تا حدودي موفق عمل كرده است، اما اين فيلم نيز مانند فيلم كوتاه «لكه» با وجود همه قابليتها همچنان زير سايه «قلادههاي طلا» قرار ميگيرد و فراتر از آن ظاهر نميشود.