دكتر محسن ايماني*
همه دوست داريم در محيطهاي گوناگوني همچون خانواده، دوستان، كار و غيره محبوب باشيم و در مركز توجه قرار بگيريم، اما همانطور كه هميشه گفته ميشود، دست بالاي دست بسيار است و اغلب در هر محيطي كه وارد ميشويم يك نفر بيش از همه مورد توجه قرار ميگيرد و فرصت براي ابراز وجود كم ميشود. گاهي هم تا ميآييم به مرحلهاي كه ميخواهيم نزديك شويم، تازه واردي تمام آنچه را رشته كردهايم با ورودش پنبه ميكند. از اين رو به طور طبيعي بايد تواناييهاي فردي و اجتماعيمان را افزايش دهيم تا به آن درجه اجتماعي كه مدنظرمان قرار دارد، برسيم. البته گاهي هم رسيدن به اين محبوبيت در محيطهايي همچون محل كار ضروري نيست، چراكه بعد از گذر چند ساعت دوباره به كانون خانواده برخواهيم گشت. با اين حال تعداد كمي از افراد همين چند ساعت را هم غنيمت ميشمارند و ميخواهند تمام ضعفهايي كه در محيط خانوادگي دارند را در محيطهايي چون دانشگاه، محل كار و ... جبران كنند، اما چون هنوز به تواناييهاي خود ايمان نياوردهاند، به جاي تقويت مهارتهاي اجتماعيشان، از آنها در جهت عكس بهره ميبرند و با غيب و بدگوييو حتي خيالپردازيهاي منفي در مورد همكاران و دوستان محبوبشان سعي در مورد توجه قرار گرفتن ميكنند. اتفاقي كه از آن به عنوان زيرآب زدن ياد ميكنيم و از محيط خانوادگي تا محيط كاري را در بر ميگيرد.
خودكم بيني و حسادت، شروع دردسر
اين رفتار كه در محيطهاي كاري در چارچوب فرهنگ سازماني قرار ميگيرد، همواره از سوي افرادي صورت ميگيرد كه يا از توانايي كافي در برقراري ارتباط برخوردار نيستند يا با معضل افسردگي شديد و خودكوچك بينيمواجه هستند. مسئلهاي كه ريشه در ابتداييترين مراحل زندگي هر فردي دارد. چنين افرادي در مراحل كودكي تا بزرگسالي همواره مورد توجه قرار نگرفتهاند و با درد ناشي از تنهايي مواجه بودهاند. از اين رو وقتي به محيط جديدي وارد ميشوند، ميخواهند به تمام آرزوهايشان جامه عمل بپوشانند، بنابراين شرايط مثبت همكارانشان همچون خاري ميشود در چشمشان و تمام تلاششان را به كار ميبندند تا حتي صميميترين دوستانشان را هم در چشم ديگران كوچك و بياهميت جلوه دهند. با اينكه ما ايرانيها از فرهنگ غني اسلامي- ايراني برخوردار هستيم، اما گاهي حسادتهاي كوچكمان ميتواند همچون شعلههاي جهنمي فوران كند و همه چيز را در خود به آتش بكشد. زيرآبزدن هم ريشه در احساساتي همچون حسادت، اضطراب، افسردگي و حتي حالتهاي پارانوئيدي (سوءظن) دارد كه فرد را وادار به اقدامات توطئه آميز ميكند.
گاهي اوقات اين دست از افراد دليلي براي چنين رفتارهايي ندارند، اما گاهي هم در محيطهاي كاري براي اينكه همكارشان از موقعيت كاري بهتري برخوردار نشود، اين كار را انجام ميدهند. اقدامي كه با فكر و انديشه در مدتي طولاني طرحريزي ميشود و آرام آرام چهره محبوب يك فرد را تخريب ميكند. اغلب اين افراد براي اجراي نقشههايشان مدت زيادي را در رنج و عذاب عملي كردن نقشهشان طي ميكنند. در اين رابطه هم احاديث بسياري از ائمه اطهار(ع) داريم، براي نمونه اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند:« الحَسَدُ يُذيبُ الجَسدِ» اين حديث به اين معناست كه حسد، بدن آدمي را آب و گداخته ميكند. (فهرست غرر، ص ٦٧) يعني فردي كه مدت زيادي را براي توطئه عليه ديگران صرف ميكند، علاوه بر اينكه از لحاظ رواني مشكلاتش تشديد ميشود، به لحاظ جسماني هم تحليل ميرود.
به تخريب يك نفر قانع نميشوند
با اينكه حسادت ورزيدن در هر دو جنس زن و مرد ديده ميشود، اما اين مسئله بين زنان به نسبت مردان درصد بالاتري دارد و آنان قدرت و استعداد بيشتري براي حسادت كردن به تمام بخشهاي زندگي همديگر دارند. اغلب اين اتفاق هم درمورد صميميترين دوستان كه از زندگي آنها اطلاعات بيشتري دارند، رخ ميدهد. افرادي كه بيماري افسردگي دارند، در زمان تشديد بيماريشان نسبت به خودشان و دوستشان كه از موقعيت بالاتري برخوردار است، احساس تنفر ميكنند، بنابراين همين حس پيش زمينهاي براي كشيدن نقشه شوم عليه ديگري ميشود. علاوه بر اين ممكن است چنين افرادي دچار افكار پارانوئيدي هم بشوند. به اين معني كه فرد تصور ميكند كه همواره دوستان و همكارانش عليه وي در حال توطئه هستند،بنابراين دچار خشم ميشود و براي اينكه فعاليتهاي آنها را كه تنها ريشه در افكار وي دارد سركوب كند، خودش نيز دست به كار ميشود. نمونههاي زيادي از اين افراد در محيطهاي كاري ديده ميشوند كه اغلب با نقابي دوستانه و مهربانانه به طعمه خود نزديك ميشوند. با اينكه براي مدتي حتي در طول چندسال چنين افرادي ميتوانند در محيطهاي خشك كاري جولان دهند و به همان هدف اوليه يعني محبوبيت برسند، اما زمان زيادي نميگذرد كه دستشان رو ميشود و به اصطلاح ماه از پشت ابر كنار ميرود، چراكه چنين افرادي نميتوانند هيچ وقت اين رفتار بيمارگونه خودشان را ترك و كنترل كنند و هرچقدر به آن بهاي بيشتري داده شود، همچون تشنهاي كه به وي آب دريا را ميخورانند، براي توطئه كردن بيشتر تلاش ميكنند. همين تشنگي هم دستشان را رو ميكند، زيرا هربار كه موفق ميشوند، با انگيزه بيشتري فرد جديدي را براي تخريب انتخاب ميكنند. رفته رفته تعداد كساني كه از يك فرد ضربه خوردهاند بيشتر و چهره واقعي آنها مشخص ميشود. در اين زمان است كه چنين فردي تمام آنچه را كه به دست آورده است به يكباره از دست ميدهد.
جايي در جمع و دوستان ندارند
در اين زمان است كه چنين فردي ديگر جايگاهي در گروه اجتماعي قبلي خود ندارد. از اين رو گروههاي دوستان تا گروههاي كاري نميتوانند وي را در جمعشان بپذيرند و هربار كه دور هم جمع ميشوند، با ورود فرد زيرآب زن، محيط را به بهانهاي ترك ميكنند كه مبادا از حرفهاي ساده آنها دردسري بزرگ درست شود، بنابراين از تعداد كساني كه در محدوده دوستان چنين فردي قرار دارند روز به روز كم ميشود و دوباره تنها ميشود. با اين تفاسير به همان جمله معروف ميرسيم كه از هر دستي بدهيم، از همان دست هم پس خواهيم گرفت. همچنين هر اقدامي كه انجام دهيم، خيلي زود مثبت يا منفي به خودمان باز ميگردد. در اين باره مولانا ميگويد: «اين جهان كوه است و فعل ما ندا / سوي ما آيد نداها را صدا» اين بيت به اين معناست كه هركاري كه در اين دنيا انجام دهيم، نتيجه آن به خودمان بر ميگردد. از اين رو از قديم گفتهاند كه چاه مكن بهر كسي اول خودت دوم كسي! چراكه چاهكن هميشه خودش قبل از اينكه فرد مورد نظرش را به چاه بيندازد، ته چاه قرار ميگيرد، پس براي اينكه از مكافات عمل برخوردار نشويم، ميگويند سعي كنيد كار خوب انجام دهيد تا آثاري كه بر ميگردد هم خوب باشد.
در نهايت چنين فردي در جمع رسوا و تنها ميشود. از اين رو نميتواند در محيط كاري خود كه زمان زيادي را براي يادگيري صرف كرده است، باقي بماند و در نتيجه به اجبار بايد به جاي ديگري برود. گاه اين جابهجاييها در همان سازمان انجام ميشود، اما با توجه به اينكه خبرها خيلي زود ميپيچد و كارمندان همواره احساس ناراحتي ميكنند، مدير مجموعه نيز مجبور ميشود عذر فرد زيرآبزن را بخواهد و وي را اخراج كند. از اين رو اين ميشود سرگذشت كساني كه براي ديگران بدخواهي ميكنند، سرنوشتي همواره تلخ و دردآور. كساني كه به رغم اينكه ميخواهند پيشرفت كنند، هربار با يك جابهجايي به جاي ارتقاي شغلي، دچار تنزل ميشوند و همواره در حال تغيير و تنزل شغل و سقوط هستند.
* روانشناس