کد خبر: 888546
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۶
یک دوره فشرده آموزش در رسانه ملی برای مواجهه با زلزله ضروری است
بالاخره زلزله آمد! زلزله‌اي كه سال‌هاي سال است، مرتب زنگ خطر آمدن و خرابي‌هاي بي‌شمار آن را در گوش ساكنان شهر تهران زمزمه مي‌كنند.
  مريم ترابي

بالاخره زلزله آمد! زلزله‌اي كه سال‌هاي سال است، مرتب زنگ خطر آمدن و خرابي‌هاي بي‌شمار آن را در گوش ساكنان شهر تهران زمزمه مي‌كنند. در آخرين روزهاي پاييز كه هميشه قرار است جوجه‌ها را بشماريم با شوك بزرگي كه به ساكنان تهران وارد شد ميزان آگاهي و دانش آنها و مسئولان در زمينه آنچه بايد در زمان زلزله انجام بدهند، سنجيده و شمرده شد. سال‌هاي سال است كارشناسان زلزله هشدارهاي جدي براي زلزله تهران مي‌دهند ولي گويا هيچ گوش شنوايي براي شنيدن اين هشدارهاي بسيار جدي وجود نداشته است. زيرا با توجه به اين همه هشدارهاي جدي كه كارشناسان مربوطه مي‌دادند و هنوز هم مي‌دهند هيچ ارگان و سازمان و نهادي، آموزش‌هاي لازم در زمان وقوع زلزله را به مردم نداده است و نمي‌دهد. مي‌گويم آموزش نداده‌اند زيرا در همين زلزله 2/5 ريشتري تهران، رفتارهاي هيجان‌زده و اشتباهي از مردم سر زد كه اگر همان زلزله بزرگ و مخربي كه وعده آمدنش را مي‌دهند آمده بود، قطعاً تلفات جاني‌اش فراتر از آنچه كارشناسان پيش‌بيني كرده‌اند، مي‌بود. يك مانور واقعي زلزله براي تهراني‌ها انجام شد تا ساكنان اين كلانشهر به خود بيايند و ياد بگيرند كه چه كارهايي را در زمان وقوع زلزله بايد انجام بدهند و چه كارهايي را نبايد انجام بدهند. البته مردم نبايد توقع داشته باشند كه اين آموزش‌ها را دولت و ارگان و سازمان خاصي به آنها بدهند زيرا بسياري از آنها خودشان هم بلد نيستند! مردم بايد دست به كار شوند و خود را براي روزهاي سخت آماده كنند. زلزله خبر نمي‌كند، شايد اين روز سخت همين فردا باشد.
 
  زلزله، هارپ يا مجازات گناه؟!
همه مي‌دانيم كه ايران روي خط زلزله قرار گرفته است. نه تنها گسل‌هاي بزرگ، ايران را احاطه كرده بلكه بلاياي طبيعي ديگري نيز ايران را دربرگرفته است. در حقيقت مي‌توان گفت ايران يك كشور بلاخيز است. تمام حوادث طبيعي كه ممكن است در هر كشوري، يكي از آنها اتفاق بيفتد در ايران احتمال وقوع تمام اين حوادث طبيعي وجود دارد؛ سيل، زلزله، طوفان، آتشفشان و غيره كه هركدام از اين حوادث مي‌تواند تلفات جاني و مالي بسياري را به جا بگذارد. اما بعد از وقوع هركدام از اين بلاهاي طبيعي موجي از اظهار نظرهاي متفاوت در جامعه به راه مي‌افتد كه اثرات تخريبي آن دست كمي از خود آن بلاي طبيعي ندارد. بالاخص زماني كه يك زلزله بزرگ با قدرت بالا اتفاق مي‌افتد.
در مورد زلزله اخير كرمانشاه كه بسياري از هموطنان كرد ما دچار خسارت‌هاي مالي و جاني بسياري شدند اظهارنظرهاي متفاوت و عجيب و غريبي مطرح و در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست شد. فقط چند جمله‌ ساده اما از روي ناآگاهي و بي‌اطلاعي عده‌اي، موجي از شايعات را به راه انداخته است. در واقع شايعه پشت شايعه! به گفته برخي، زلزله در نقطه‌اي از كشور رخ داده است كه كوهستاني بوده و امكان زلزله در آن به گفته آنها باورپذير نيست. بعضي‌ها معتقدند كه اين زلزله نبوده و هارپ اتفاق افتاده است. مردم در شب زلزله نور عجيبي را در آسمان ديده‌اند و در كنار اين نور، در زمين شكاف‌هايي با عمق زياد ايجاد شده است. مردم سرگيجه و حالت تهوع داشتند و نشانه‌هاي ديگر كه همگي دال بر اين است كه اين زلزله نبوده و پديده هارپ است! پس كار كار امريكاست! عده‌اي هم مي‌گويند با انفجاري معادل 5 ميليون TNT در زير زمين اين شبه زلزله را ايجاد كرده‌اند!
اما عده‌اي نظر جالب‌تري درباره زلزله‌هاي ايران دارند و مي‌گويند اين زلزله‌ها نشانه غضب خداست. چرا؟ چون گناه در جامعه زياد شده است! عده‌اي ديگر مي‌گويند خب اگر اينطور است چرا عاملان فساد و دزدي و اختلاس در اين زلزله‌ها هيچ آسيبي نمي‌بينند. هرچي سنگ است مال پاي لنگ است!؟ مردم بيچاره هم بايد تاوان دزدي‌ها و گناهاي ديگران را بدهند؟... اينها شايعاتي هستند كه بعد از يك اتفاق بزرگ و ناگوار در جامعه ما به راه مي‌افتد، اما حقيقت محض اين است كه بلاياي طبيعي در همه جاي دنيا اتفاق مي‌افتد، ولي ما نه تنها در مقابل بلاياي طبيعي كار مثبتي نكرده‌ايم، بلكه ما با از بين بردن جنگل‌ها و تغيير در اكوسيستم طبيعي كشورمان، راه‌هاي مقابله با بلاهاي طبيعي را از بين برده‌ايم.
برخي كارشناسان مسائل اجتماعي معتقدند دليل اين شايعات در ايران، بي‌اعتمادي به مسئولان است، چراكه هيچ كدام از مسئولان و كارشناسان مربوطه با هم و متفق‌القول يك نظر را اعلام نمي‌كنند. در تهران زلزله آمد. كارشناسان زلزله‌شناسي همگي اذعان دارند كه گسل اشتهارد 800 سال است كه فعاليت نداشته است. حالا چرا فعال شده است؟ نمي‌دانيم. همين جملات ساده در ذهن هر فردي اين سؤال را ايجاد مي‌كند كه در زير زمين‌ چه كار كرده‌اند كه گسل اشتهارد كه 800 سال است خوابیده را بيدار كرده‌اند و زلزله 2/5 ريشتري را ايجاد كرده‌اند؟! كارشناسان هم غافلگير شده‌اند و نمي‌دانند اين همان زلزله بزرگي است كه وعده آمدنش را مي‌دادند يا نه؟
 
  مديريت بحران خودش بحران‌زده است
به هر حال تهران لرزيد. اما فقط شهر نلرزيد تهراني‌ها هم به شدت لرزيدند. در لحظات اوليه وقوع زلزله در تهران گوينده شبكه خبر كه لحن كلامش از ترس تغيير كرده بود ولي سعي در عادي جلوه دادن شرايط داشت با مركز زلزله‌نگاري تماس گرفت و آقاي مسئول را روي خط آورد، اما او خبري براي گفتن نداشت و آنقدر سريع روي خط آمده بود كه با عذرخواهي لحظاتي زمان خواست تا ميزان ريشترهاي زلزله را بفهمد و در روي خط بعدي بيان كند. بعد از ارتباط دوباره خبر از زلزله 2/5 ريشتر در مرز بين پايتخت و استان البرز داد. اما اين اطلاع‌رساني خيلي بعدتر از خبررساني شبكه‌هاي اجتماعي بود. رئيس كميته بحران به روي آنتن آمد و گفت: «ما هنوز توي شوك هستيم.» يك مسئول بحران، خودش شوك‌زده از اين زلزله نابهنگام است! جلسه تشكيل مي‌دهند. شهردار تهران كه بايد در رسانه ملي حاضر مي‌شد و توضيحاتي را به مردم مي‌داد و واقعيت‌ها را به مردم مي‌گفت و آرامش را به جامعه تزريق مي‌كرد اصلاً هيچ تمايلي به پاسخگويي و صحبت با مردم نداشت پس به خود هيچ زحمتي نداد. جالب‌تر اينكه در جلسه بحران هم با سه ساعت تأخير حاضر شد. احتمالاً ايشان هم مثل بقيه مسئولان بحران در شوك بودند! ايشان و ديگر مسئولان بحران انتظار نداشتند كه تهران هم يك روزي بلرزد!
 
  تهران لرزيد، تهراني‌ها ترسيدند
تهران لرزيد و برخي از مردم رفتارهاي هيجاني و سراسيمه‌اي از خود نشان دادند. به خيابان‌ها ريختند. ترافيك سنگين ايجاد كردند. به سوپرماركت‌ها هجوم آوردند. صف‌هاي طولاني پمپ بنزين تشكيل دادند. به جاده‌هاي بيرون از شهر رفتند. همه اين رفتارها حكايت از عدم آموزش صحيح مردم در هنگام وقوع زلزله و همچنين عدم اعتماد به مديريت بحران، در بين مردم است. وقتي ستاد مديريت بحران واحد نداريم، اخبار ضد و نقيض است، مسئولان و متوليان اصلي امر در برابر ديدگان مردم ظاهر نمي‌شوند و پاسخگو نيستند. اين رفتار علاوه ‌بر بار منفي، قوت قلب مردم و آرامش خاطر را از آنها مي‌گيرد. در حقيقت بايد گفت مردم اعتماد خود را به رسانه‌ها و مسئولان بحران از دست داده‌اند و اين نقطه شروع هراس در جامعه است. در حاليكه مسئولان بالادستي به دليل آگاهي كامل از اوضاع و احوال جامعه بايد با قطعيت و روانشناسي جمعي معتبر سخن بگويند، يعني جامعه را كاملاً آناليز كنند و در اين شرايط خاص از تزريق اضطراب به جامعه بپرهيزند. نبايد به جامعه هراس اجتماعي تزريق كنند، هراس اجتماعي از هزاران زلزله براي جامعه خطرناك‌تر است.
اين واقعيت را هم نبايد فراموش كنيم كه نبود مديريت كارآمد بحران، مشكل اصلي كشور است. يك كارشناس رفتارشناسي معتقد است كه: «مردم هيچ اعتمادي به سازمان مديريت بحران در كشور ندارند و علت اين بي‌اعتمادي هم كاملاً واضح است. كارنامه ناكارآمد اين سازمان در مواجهه با اتفاقات و آسيب‌هاي گوناگون و مصداق آخر آن هم زلزله دلخراش كرمانشاه است. با اين تفاسير تا وقتي مديريت بحران در كشور مديريت نشود و افراد و كارشناسان كارآمد جايگزين افراد حاضر نشوند نمي‌توان انتظار گشايش در امورات ايمني شهر و كشور و تغيير در رفتار مردم را داشت.»
 
  شبكه‌هاي مجازي پيشتاز در اطلاع‌رساني
ايران در يك ماه گذشته بارها و بارها در مناطق غرب و جنوب و شمال لرزيد. در اين ميان شبكه‌هاي اجتماعي مثل هر زمان ديگري كه حادثه‌اي در جامعه اتفاق مي‌افتد حضور پررنگي داشتند و دارند، در زمان وقوع زلزله‌هاي ايران به خصوص تهران، از رسانه‌هاي ديگر سبقت گرفته و جلوتر از آنها اخبار مربوطه را پوشش دادند. در حاليكه اين نقش مهم و اصلي رسانه‌هاي كشور همچون راديو و تلويزيون است كه در عين خونسردي و حفظ ثبات جامعه، واقعيات را با مردم درميان بگذارند تا آنها اعتماد خود را به رسانه از دست ندهند اما اين بار هم فضای مجازي جلوتر از رسانه‌هاي رسمي اين بار را به دوش كشيد كه البته علاوه ‌بر بيان واقعيات، شايعاتي را نيز به جامعه تزريق كردند.
اين درست است كه شبكه‌هاي اجتماعي تهديدهايي همچون ترويج سريع شايعات، نقض حريم خصوصي افراد، دور ماندن از محيط‌هاي واقعي اجتماعي و حتي تأثيرهاي منفي رفتاري را به دنبال دارد و به يك غول پرخطر براي خانواده‌ها تبديل شده است ولي اين نكته را نبايد فراموش كرد كه مي‌توان با استفاده درست و صحيح از ظرفيت‌هاي اين شبكه‌ها، تهديدها را به فرصت تبديل كرد. فرصتي كه امروزه بار ديگر مردم، در زلزله كرمانشاه در يك پويش عظيم مردمي در فضاي مجازي به نمايش گذاشتند. كمك‌هاي مردمي كه از طريق شبكه‌هاي اجتماعي براي زلزله‌زدگان جمع‌آوري شد و با مديريت هلال احمر اين كمك‌ها به دست زلزله‌زدگان كرمانشاه رسانده شد، بي‌ترديد فرصتي است كه بايد قدر آن را دانست و براي هدايت آن كارهاي فرهنگي بيشتري كرد.
 
  رفتارهايي كه آموزش نديده‌ايم
كابوس زلزله كه سال‌هاي سال است با نام پايتخت عجين شده بالاخره به واقعيت تبديل شد. در واقع زلزله تهران آزموني براي همه، از مسئولان گرفته تا شهروندان بود تا ميزان آمادگي خود را در زمان وقوع زلزله بسنجيم كه متأسفانه در اين آزمون همگي مردود شديم، چراكه نه شهروند مي‌دانست در زمان وقوع زلزله چگونه آرامش خود را حفظ كند و نه مسئولان توانستند آنطور كه بايد فضاي پرالتهاب را كنترل كنند. هرچند كه اين زلزله تهران تلفات جاني نداشت ولي بخشي از يك نمايش بود كه نشان داد هيچكس، نه شهروند و نه مسئولان آموزش‌هاي لازم در جهت مقابله و رويارويي با اين كابوس ترسناك را نديده‌اند.
گزارش‌ها حاكي از هجوم مردم به خيابان‌ها بود كه خود باعث ايجاد ترافيك در سطح شهر شد كه مانع از امدادرساني گروه‌هاي امداد و نجات بود. مردم بيرون از خانه در خودروهاي روشن خود شب را به صبح رساندند. به فروشگاه‌ها و سوپرماركت‌ها براي تأمين مايحتاج خود هجوم آوردند. اينها همه به دليل ترس و ندانستن و آگاهي نداشتن شهروندان تهراني بود. هيچ شهروندي نبود كه بر فرض قبلاً يك كوله امدادي براي خود آماده كرده باشد. شهروندان آموزش نديده‌اند كه در حوادث غيرمترقبه مثل سيل و زلزله چه كار صحيحي را بايد انجام بدهد. در حاليكه در برخي كشورهاي زلزله‌خيز دنيا، زلزله‌هاي بزرگ با قدرت 7 ريشتر شهر را تكان مي‌دهد ولي هيچكس نمي‌ترسد. با وحشت به خيابان‌ها هجوم نمي‌آورند، زيرا از مدت‌هاي قبل با واقعيت زلزله كنار آمده‌اند و مسئولان با مديريت و مهندسي صحيح شرايط را براي شهروندان خود در هنگام زلزله مهيا كرده‌اند. آنها مي‌دانند كه اين فقط يك زلزله است و چون رفتارها را آموخته و عوامل مقابله را فراهم كرده‌اند هيچ آسيبي به آنها وارد نمي‌كند و بعد از پايان لرزش به كار خود ادامه مي‌دهند.
در كشور ما هم هرساله مانور زلزله برگزار مي‌شود ولي فقط در حد يك نمايش سطحي بدون هيچگونه بازخورد و نتيجه مطلوبي. آموزشي مستمر و استاندارد داده نمي‌شود و فقط مثل يك مطلب كوتاه و بي‌خاصيت مرتب تكرار مي‌شود. بايد از كشورهاي ديگري كه مثل كشور ما زلزله‌خيز هستند، نحوه آموزش به شهروندان، نحوه آموزش به كودكان، نحوه ايمن‌سازي ساختمان‌ها و... را ياد بگيريم. فقط دلخوش به تدريس چند جزوه و كتاب ترجمه شده در برخي مقاطع و سازمان‌ها نباشيم. بايد بپذيريم كه در آموزش نقص بسياري داريم. به گفته كارشناسان زلزله:«ايران حدود سه دهه است كه از لحاظ تنش‌هاي زمين‌شناختي در حالت تقريباً آرامي به‌سر برده است اما بر اساس مطالعات، دهه پيش‌رو، دهه بروز تنش‌هاي زمين‌شناختي در كشور است و اين زلزله‌ها هم خبر از همين واقعه مي‌دهند و اين موضوعي كاملاً طبيعي است.» پس بايد مسئولان و سياستگذاران به نحوي عمل كنند كه اين موضوع را به موضوعي داراي اولويت جدي براي مردم تبديل كنند. زيرا زلزله زمان وقوع پياپي ندارد و ممكن است سال‌ها ايجاد نشود ولي اين به معني بي‌توجهي به آن نيست و بايد مردم را نسبت به آن حساس و دغدغه‌مند كرد. در حاليكه تاكنون اينگونه نبوده است. برخورد مسئولان و دستگاه‌هاي مرتبط با همين زلزله كم‌قدرت بدون خسارتي كه در تهران آمد نشان از تمام اين نواقص داشت.
براي آموزش مراقبت از خود در هنگام زلزله بهتر است ابتدا يك دوره فشرده سه ماهه برگزار و سپس در رسانه ملي دائماً مطرح شود. مثل سه ماه آموزش سربازي، كه در اين سه ماه فشرده و سخت تمام نكات ايمني به نحو صحيح آموزش داده شود به نحوي كه در ذهن همه نهادينه شود. همه در هنگام وقوع زلزله بدانند كه در كدام قسمت ساختمان بايستند در امان هستند يا اگر در حين رانندگي هستند چه كاري را بايد سريع انجام دهند. اين آموزش‌ها و اطلاع‌رساني‌ها بايد مرتب صورت گيرد تا مردم هميشه در آمادگي كامل باشند. مثل مردم ژاپن كه هنگام وقوع زلزله‌هاي 7 ريشتري خيلي خونسرد و سريع كارهاي لازم را انجام مي‌دهند و هيچكس هم آسيبي نمي‌بيند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر