تصویر شهید حسن جنگجو، نماد مقاومت و ایثار است ، نماد استقامت و شجاعت
جوانانی که راهشان در تاريخ ادامه خواهد داشت و عشقشان سینه به سینه
منتقل خواهد شد. حسن جنگجو سه سال بعد از به ثبت رسیدن این تصویر مشهور، در
عملیات خیبر مفقودالاثر شد. دوری او از خانوادهاش، از همان اسفند سال 62
آغاز شد و تا همین دیروز ادامه داشت.
سفارش به نماز جمعهشهيد حسن جنگجو به واقع تبلور يك بسيجي مؤمن بود. به نماز بسيار اهميت ميداد و نمازهايش را به جماعت اقامه ميكرد و بسيار نماز شب ميخواند. هر موقع براي مرخصي ميآمد مادرمان را براي زيارت حضرت ثامنالائمه(ع) ميبرد. در منزل، يك بار عصبانيت و اخم كردن ايشان را نديديم، هميشه بشاش و خوشرو بودند، الان هم اهالي محل از ايشان به عنوان فردي نمونه و فوقالعاده ياد ميكنند. هميشه قبل از اينكه اعزام شود سفارش نماز جمعه را ميكرد. ميگفت مبادا يك لحظه از اينها غافل شويد. تأكيد ميكرد اگر جنازه من برنگردد، برويد بر سر قبر رفقا و برادرانم، آنها هيچ فرقي با من ندارند. بعد از اينكه با آن وضع مجروحيت به جبهه رفت و عمليات خيبر شروع شد، طبيعي است نگران او باشيم. حدود 17 نفر از بچههاي محله ما در اين عمليات شركت كرده بودند كه بعد از يك ماه و نيم خبري از هيچكدام آنها نشد، تا اينكه گفتند برايشان مراسم ترحيم بگيريم. البته بيشتر همان 17 نفر پيكرهايشان برگشته است ولي هنوز تعداد كمي از آنها باقي مانده است كه شهيد جنگجو يكي از آنها بود كه به لطف خدا پيكر او هم شناسايي شد و به آغوش خانواده بازگشت.
غذاهاي بهشتي
بعد از شهادتش بارها او را در خواب ديدهام. يك بار ديدم در اتاق بغلي نشسته است و دارد چيزي مينويسد. خوشحال شدم و خواستم بروم كنارش، همين كه وارد شدم ديدم يك كبوتر سفيد روي سقف اتاق پرپر ميزند، هرچقدر خواستم آن را بگيرم نتوانستم، صدايش كردم، صداي او را شنيدم كه ميگفت: دوستانم منتظر من هستند نميتوانم بمانم. چند بار هم به خوابم آمده و ما را به صبر و استقامت دعوت كرده است. يك بار هم به خواب خواهرش آمده بود، خواهرش ميگويد: هر چقدر صدايش كردم كنار من نيامد، با خودم گفتم، حسن كوكو را خيلي دوست دارد. رفتم و كوكو پختم و در يك بشقاب برايش آوردم و گفتم اگر بيايي كوكو را به تو خواهم داد. جواب داد كه اينها در مقابل غذاهاي بهشت چيزي نيست، بعد خداحافظي كرد و رفت.
قسمتی از وصیت نامه شهید:
این جانب برای لبیک گفتن به فرمان امام زمان و نایب برحقش امام خمینی(ره) به جبهههای حق علیه باطل اعزام شدم و از خداوند متعال می خواهم که به همه رزمندگان جمهوری اسلامی، پیروزی نصیب کند. از پدر و مادرم میخواهم که مرا حلال کنند و اگر شهادت نصیبم شد برایم گریه نکنند و لباس سیاه نپوشند و سر قبر شهدای دیگر بروند و در آخر هم این دعای همیشگی ملت حزب ا... را تکرار کنند که«خدایا،خدایا، تورا به جان مهدی تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار».
راوي حسین جنگجو، برادر شهيد