کد خبر: 887726
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۱
تئوریسین‌های تز «تعديل مواضع انقلابي در برابر غرب» امروز آن را نسخ می‌کنند
«مذاكرات برجام بر اساس دانش بين‌المللي نبود و دچار هيجان و احساس بود» اين جمله منتقدان توافق هسته‌اي ايران و 1+5 نيست بلكه اعتراف یکی از تئوريسين‌های ارشد دولت‌های يازدهم و دوازدهم است...
محمد اسماعیلی

«مذاكرات برجام بر اساس دانش بين‌المللي نبود و دچار هيجان و احساس بود» اين جمله منتقدان توافق هسته‌اي ايران و 1+5 نيست بلكه اعتراف یکی از تئوريسين‌های ارشد دولت‌های يازدهم و دوازدهم است؛ اعترافي ديرهنگام كه پس از مسجل شدن اين مسئله صورت مي‌گيرد كه برجام در نقاط مورد هدف از جمله بانكي، تجاري، سوئيفت، سرمايه‌گذاري و... بدون نتيجه بوده است. محمود سريع‌القلم در پانزدهمين كنفرانس بين‌المللي مديريت، كيفيت مذاكرات برجام را فاقد دانش بين‌المللي مي‌داند و بيان مي‌كند اين مذاكرات دچار هيجان و احساس بود و بايد مطالعات بيشتري صورت مي‌پذيرفت. 

وی که یکی از مدافعان تئوري « تعديل مواضع انقلابي در برابر غرب= گشايش اقتصادي و معيشتي در ايران» است در ادامه چنين مي‌گويد‌: « بايد در جريان تصميم‌سازي ديد كه آيا از همه نهادها و افرادي كه داراي ديدگاه هستند، استفاده شده است يا خير و اگر دستگاه ديپلماسي ما در رابطه با موضوع برجام مشاور بين‌المللي مي‌گرفت و متن مذاكرات 22 جلدي امريكا و چين را مطالعه مي‌كرد كه چه مواردي در سال‌هاي 70 تا 78 بين امريكا و چين اتفاق افتاده است و چگونه مذاكرات را پيش بردند، قطعاً موفقيت بيشتري با دريافت امتيازات حاصل مي‌شد.»

محمود سريع‌القلم در حالي كارآمدي تيم مذاكره‌كننده كشورمان را در مذاكرات ايران با 1+5 زير سؤال مي‌برد كه در جريان مذاكرات هسته‌اي كمترين انتقاد كارشناسانه و مستدلي از نوع مذاكرات يا متن توافق ژنو3، بيانيه لوزان يا برجام با حملات گسترده جريان غرب‌باور روبه‌رو مي‌شد تا جايي كه با ادبياتي نظير بزدل سياسي، كاسبان تحريم و بي‌شناسنامه منتقدان دلسوز را تخطئه مي‌كردند. 
 
برجام موانع توسعه ایران را حذف کرد؟!

محمود سريع‌القلم به عنوان يكي از تئوريسين‌هاي اصلي كه ضرورت انفعال در مقابل نظام سلطه را مطرح مي‌كرد، تلاش داشت به فراخور موقعيت‌هاي به‌وجود آمده از جزء و كل مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 حمايت سرسختانه کند تا اهدافي را كه در كتاب «ايران و جهاني‌شدن چالش‌ها و راه‌حل‌ها» براي ايران ترسيم مي‌كند رنگ تحقق به خود بگيرد و موانع توسعه ايران در اين كتاب با انجام مذاكرات هسته‌اي (به عنوان سرآغاز و سنگ‌بناي تغيير ماهيت در عرصه سياست خارجه) كه شامل شيعي بودن حاكميت سياسي، قانون اساسي و رهبران انقلابي است از پيش روي برداشته شود. 

سريع‌القلم نيز همانند بسياري ديگر از همفكران خود ضروری مي‌دانست تا جامعه را به اين باور برساند كه انقلابي‌گري و تأكيد بر مباني انقلاب اسلامي به ويژه در عرصه ديپلماسي كشور را در مسير نابودي و جامعه را در ريل مشكلات روزافزون اقتصادي و معيشتي قرار مي‌دهد و به همين دليل از هر ادبيات- ولو توهين‌آميز- براي رسيدن به چنين هدفي استفاده مي‌كردند تا اصل مذاكرات يك طرفه با غرب را ضرورت امروز جامعه ايراني القا و توافق را تنها مسير گشايش‌گر كشور مطرح كنند. 

منتقد امروز تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي در ادبياتي بحث‌برانگيز و توهين‌آميز بيان مي‌كند: «تربيت عقلي در خانواده و مدرسه بسيارضعيف است. در نتيجه ما احساسي، غريزي و پوپوليستي تربيت مي‌شويم. صدا و سيماي ما هم متأسفانه به اين جريان كمك مي‌كند. از يك لبوفروش يا راننده تاكسي كه تمام روز را سرگرم حل مشكلات معيشتي‌اش است، درباره جريان هسته‌اي نظرخواهي مي‌كند. بنابراين صدا و سيما اصالتاً يك نهاد پوپوليستي است و به جلوگيري از رشد عقلي و استدلالي جامعه كمك مي‌كند.» 
  
صلاحیت خاص!

در اين جملات محمود سريع‌القلم معتقد است كه تنها قشر محدود و چند‌ده‌نفره‌اي صلاحيت تصميم‌گيري درباره اصل مذاكرات هسته‌اي را دارا هستند و مردم اساساً هيچ‌گونه جايگاهي براي ارائه نظر در اين باره ندارند و تنها بايد از نظر چند نفر انگشت‌شمار تبعيت کنند و سرنوشت و امنيت خود را به دست آن چند نفري كه تنها چند صباحي به واسطه رأي مردم در مسند امور قرار گرفته‌اند، بسپارند. ادعاي آن روز در حالي است كه سريع‌القلم در سخنان اخير خود اصل كارآمدي تيم مذاكره‌كننده را زير سؤال برده و اين افراد را به دليل عدم‌مشورت با صاحبنظران سرزنش كرده و نتايج تلخ برجام در 27ماه اخير را به دانش و توان تيم مذاكره‌كننده گره مي‌زند. 
    
اعترافات ديرهنگام

پيش از سريع‌القلم نيز اعترافات مشابهي از سوي مقامات ارشد دولت نسبت به بدون نتيجه بودن برجام اتخاذ شده بود كه البته هيچ كدام مانند مشاور حسن روحاني دانش، كارآمدي و تسلط تيم مذاكره كننده را به چالش نكشانده بود، به عنوان نمونه عبارت‌هايي مانند «هشت ماه از برجام گذشت، اما هيچ يك از بانك‌هاي اصلي اروپايي نمي‌خواهند با ايران مبادله كنند»، «امريكا قول داد روند اجراي تعهداتش در برجام را اصلاح كند»، «از امريكا درباره نحوه اجراي برجام در هشت ماه گذشته گلایه داريم»، «شكست برجام شكست همه است و كسي از آن نفع نمي‌برد»، «رهبران اروپا بايد به بانك‌ها و بيمه‌ها براي همكاري مالي تضمين و اطمينان دهند»، «شركت‌هاي ما بايد از فوايد برجام منتفع شوند» و «تا مشكلات بانكي و بيمه حل نشود، تعهدات طرف مقابل به انجام نرسيده است» عيناًٌ توسط هواخواهان غرب در داخل كشور بيان شد و به رغم آنكه «تغيير خفيف رويكرد» در قبال امريكا معنا شد اما چون با هدف «فرار از پاسخگويي و به سكوت كشاندن منتقدان» همراه بود، عملاً دستاوردي را به همراه نداشت.
 
جالب است به ياد بياوريم كه حسن روحاني رئيس‌جمهور كشورمان نيز د‌‌ر نشست خبري خود ‌‌د‌‌ر نيويورك تصريح مي‌كند كه مذاكره با امريكايي‌ها د‌‌يگر اتلاف وقت است. او د‌‌ر پاسخ به اين پرسش كه آيا امكان د‌‌يد‌‌ار شما با ترامپ با موضوعي غير از برجام وجود ‌‌د‌‌ارد‌‌؟ بيان مي‌كند‌‌: ما پس از سال‌ها و بعد‌‌ از مذاكرات پيچيد‌‌ه بسياري به توافق برجام رسيد‌‌يم اما امريكا امروز بهانه‌جويي مي‌كند‌‌، بنابراين چه د‌‌ليلي د‌‌ارد ‌‌راجع به موضوع د‌‌يگري با آنها صحبت كنيم. اگر امريكا اين توافق را زير پا بگذارد ‌‌نه تنها ايران بلكه هيچ د‌‌ولت مستقلي حاضر نيست با امريكا حرف بزند‌‌. مذاكره با د‌‌ولتي كه تعهد‌‌ات خود‌‌ را زير پا مي‌گذارد، ‌‌اتلاف وقت است. 
پيش از وي نيز محمدجواد ظريف در ديدار همتاي ژاپني خود بيان مي‌كند: «سياست دولت كنوني امريكا در قبال برجام اين پيام را به جهان مي‌دهد كه مذاكره با امريكا بي‌فايده است.» 
    
از اعترافات تلخ تا ابتر ماندن هدف راهبردي جريان غرب‌باور

اعترافات تلخ سريع‌القلم در حالي است كه با مرور تاكتیك‌هاي به كارگرفته شده توسط جريان متبوع و تئوريسين‌هاي آن(ازجمله محمود سريع‌القلم) مي‌توان اثبات كرد اين طيف نه تنها صنعت هسته‌اي كشور را با تعطيلي كشاند بلكه تلاش داشت با «مردمي كردن اهداف جناحي- حزبي خود»رفتارهاي كشور در مقابل امريكا را استانداردسازي و ايران را به «كشوري تابع» در عرصه منطقه‌اي تبديل كند. دولت تا قبل از امضاي توافق هسته‌اي با«گره زدن مشكلات داخلي به نوع تعامل نظام با انقلاب»، «قبولاندن اين باور به بخش‌هايي از جامعه كه راه علاج كشور مذاكره با امريكاست» و «همگام كردن مورد با خواسته مذكور و تبديل كردن اين همگرايي به ابزار فشار عليه حاكميت»كشور را وادار به تن دادن در مقابل توافق هسته‌اي كرد. 

از امضاي برجام تا شش ماه بعد از روي كارآمدن دونالد ترامپ در امريكا، رفته‌رفته مواضع و رويكرد جريان غرب‌باور داخلی در مقابل برجام تغيير كرد تا جايي كه سه‌ ضلعي«ذوق‌زدگي از توافق و انتقال اين ذوق به جامعه»، «فشار ايميلي و پنهاني به طرف امريكايي جهت انجام تعهدات» و «توجيه رفتارهاي امريكايي‌ها در نقض برجام» جاي خود را به گلايه‌هاي شفاهي و بعد اعتراف علني به خسارت محض بودن برجام داد در حالي كه پيش از اين اعترافات تلخ حركت پلكاني اين جريان حائز اين مؤلفه‌ها بود: 

- بي‌نظير و باكيفيت خواندن متن برجام از نظر حقوقي، سياسي و فني و در جهت منافع جمهوري اسلامي ايران
- تحريف متن برجام و تلقين اين نكته كه تمام حقوق هسته‌اي كشور از جمله حق غني‌سازي ايران به رسميت شناخته شده است. 
- اميد كاذب دادن به مردم
- دستاوردسازي بعد از روز اجراي برجام نظير گشايش هزار ال‌سي و برداشته شدن تمام تحريم‌هاي بانكي، مالي، پتروشيمي، كشتيراني و اصرار به پذيرش آنها توسط مردم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار