دکتر عبدالله گنجی در کانال تلگرامی خود نوشت: جناب محسن هاشمی گفته« 9 دی به فتنه 88 پایان داد» و بعد بر نقش رهبری و مردم در جمع کردن فتنه صحه گذاشته است.
یعنی هم وجود فتنه را پذیرفته است و هم تدبیر رهبری و نقش مردم را بیان نموده است.حالا برخی جوانان حزب اللهی از اینکه او حرف ماها را زده است چه می کنند؟این اظهار نظر برای ایشان در درون جریان و خانواده کم هزینه ندارد. کمتر اصلاح طلبی جسارت دارد « فتنه بودگی» را بپذیرد. حال باید نیروهای مومن به انقلاب چه برخوردی با ایشان بکنند؟
در دو روز گذشته گفتند: «چرا اینقدر دیر؟»، «شما که خانوادهتان در فتنه بود»، «پدر شما که ......»
نوع مواجهه با ایشان نشان می دهد بعضی از ماها اصلا به ابعاد مسئله فکر نمیکنیم و از جامع الاطراف دیدن مسئله عاجزیم. عواطف غلبه می کند و همه مسائل خانواده هاشمی را یکجا به میدان پاسخ میآوریم . به تعبیر بهتر راهی جز نیت خوانی و باسر در شکم طرف رفتن بلد نیستیم.
محسن هاشمی اینجا حرف اصلاح طلبان را زده است؟ بودن برادر و خواهرش در فتنه را منکر شده است؟خیر، اظهار نظر او مهمتر از تکرار همین عبارت از دهان 10 نفر حزب اللهی است. حرف نظام در سالهای گذشته با سران اصلاحات همین بوده است که اگر صداقت دارید فتنه را محکوم کنید و از مظلومیت نظام دفاع کنید. اکنون محسن هاشمی- که نمی دانم فقدان پدر در این اظهار نظر چقدر اثر داشته است- این حرف را زده است و خروارها فحش و مذمت از درون جریان خود دریافت کرده است. حزب الله باید اظهار نظر ایشان را یک گام به جلو بداند و تشکر و استقبال کند تا مرز اصلاح طلبان با فتنه گران به وضوح دیده شود. «آورده سوزی» و شماتت در اینجا بی تدبیری است.
خود فريبی نکنیم، موج «پشيمانم» كار رقيب نبود
روزنامه اصلاح طلب آفتاب يزد، موج «ما پشيمانيم» عليه حسن روحاني را يك موج مردمي دانست و نه دسيسه. پيش از اين محمد خاتمي اين اعتراضات را دسيسه ناميده بود.
آفتاب يزد از شكست موج ما پشيمان نيستيم مينويسد: «بعد از موج «پشيمان هستيم» سعي شد بهطور موازي موج ديگري با عنوان «ما پشيمان نيستيم» به راه افتد، اما در عمل كمپين «ما پشيمان نيستيم»، هرگز به مانند «ماپشيمان هستیم» فراگير نشد. نكتهاي كه ميتوانست بيانگر يك موضوع باشد؛ اينكه حتماً مردم پشت اين كمپين ضدروحاني بودهاند تا دسيسه.»
آفتاب يزد در ادامه، نظراتي از ميان اصلاحطلبان كه اين موج «پشيمان هستيم» را كار جناح مقابل دانسته بودند، رد ميكند: «در حالي كه بسياري از چهرههاي اصلاح طلب و همين طور نزديكان روحاني عملاً تلاش داشتند تا نشان دهند كه اين كمپين، برنامهريزي شده از سوي جناح راست است اما شواهد نشان ميدهد كه ماجرا چيزي فراي اين است... انكار مردمي بودن اين جريان چيزي جز فريفتن خود نيست.»
در ادامه اين گزارش سوالي طرح ميشود كه جواب آن از چند جامعه شناس پرسيده شده و آن اينكه واقعاً روحاني بد عمل كرده يا مردم كم طاقت شده اند؟ و نتيجه گيري آفتاب يزد جالب توجه است: «زنگ خطر براي روحاني»؛ آفتاب يزد در نتيجه گيري پاياني آورده كه «اگر چنين جنبشي حتي از دل مردم هم ايجاد نشده باشد، اما دردل مردم جاي گرفته است و اين يك زنگ هشدار براي جريان اصلاحات و روحاني است. اينكه عدهاي بخواهند با مطرح كردن دستهاي پشت پرده مخالفتهاي مردم با دولت روحاني و عملكرد او را ناديده بينگارند، بيترديد چشم پوشي به روي حقايق است. اينكه مردم از روي كم طاقتي و يا به حق اينچنين عليه شخصي شدند كه همين چند ماه پيش خود به او رأي دادهاند نيز چيزي را در نتيجه عوض نميكند. مهم اين است مردم چه به حق و چه به ناحق، از اميد به روحاني تا حدودي پشيمان شدهاند... و اين يك خطر جدي است.»
شايد گزارش آفتاب يزد به اصلاح طلبان و اعتداليون دولتي اين تلنگر را بزند كه همواره نميشود همه چيز را به گردن رقيب انداخت؛ گاهي بايد واقعيتها و حقايق را پذيرفت و براي آن دنبال چاره بود. اين بار اصولگرايان نيستند كه از خود رفع اتهام ميكنند، بلكه اين يك رسانه اصلاح طلب است كه دارد حكم برائت اصولگرايان و ساير جريانهاي منتقد روحاني را از اتهامي كه خاتمي و آشنا و برخي اصلاح طلبان ديگر وارد كردهاند، تبرئه ميكند.