زلزله 5/2 ريشتري ملارد كرج تاكنون 20 پسلرزه با بزرگي 2 ریشتر و بيشتر را به دنبال داشته است و بنا به گفته دبير كارگروه ملي زلزله، تنشهاي لرزهاي تا دو هفته ديگر ادامه دارد. هر چند اين زلزله را حدود 20 ميليون نفر در استانهاي همجوار مركز زلزله احساس كردند، خوشبختانه اين زمينلرزه خسارت جاني و مالي در پي نداشت و فقط حدود يكصد نفر آن هم به واسطه خارج شدن از محلهاي مسقف دچار حادثه شدند و يك نفر فوت كرده است.
حساس شدن مردم به زلزله 7/2 ريشتر اخير در كرمانشاه و سرپل ذهاب سبب شده تا در پي زمين لرزه در ملارد كرج بيشتر مردم خانههاي خود را ترك كنند و به فضاهاي باز بروند.
رعايت مسائل ايمني و حضور در مكانهاي امن بخشي از مديريت زلزله است كه توسط مردم به خوبي به اجرا درآمد.
در اين زمينه شهردار تهران نيز گفت: زلزله پايتخت دو نكته مثبت داشت؛ يكي اينكه به طور خيلي طبيعي يك مانور عملياتي براي شهروندان تهراني بود و شهروندان نشان دادند در كمال خونسردي و با سرعت ميتوانند خانههاي خود را تخليه كنند و در نقاطي كه امنيت بيشتري دارد، مستقر شوند. نكته دوم نيز آن است كه اين زلزلههاي كوچك، مقدار زيادي از انرژي زمين و گسلهاي زلزله را خالي ميكند كه با رخ دادن اين نوع زلزلههاي كوچك، ديگر با زلزلههاي بزرگ مواجه نشويم!
در اين زمينه بخشي از سخنان شهردار كه عنوان كرده است مردم با يك مانور واقعي مواجه شدند، درست است، ولي اينكه رخ دادن اين زلزله كوچك سبب رخ دادن زلزلههاي بزرگتر نشود، جاي تأمل دارد! در فاز زماني پس از زلزله بسيار از معابر اصلي و فرعي شهر مملو از خودرو شده و ترافيك شديدي تا ساعتها در خيابانها ادامه داشت.
در حقيقت به دليل آموزشهاي ناكافي و هيجان شهروندان از رخ دادن اين حادثه، عملاً اگر زلزله خسارت در پي داشت امدادرساني امكانپذير نبود و بر ميزان تلفات افزوده ميشد. سالهاست كارشناسان حوزه زلزله در خصوص احتمال وقوع زلزله بزرگ در پايتخت هشدار و تذكرهاي بسياري داده و ميدهند، ولي آمادگي در برابر زلزله به دليل نبود زيرساختها از سوي دستگاههاي متولي سبب شده است تا حتي اگر زلزله تخريبي را هم نداشته باشد، خسارت و مصدوماني بر جا بماند. گويا مباحث مربوط به پيشگيري حين و بعد از زلزله را به عنوان اضلاع اصلي مثلث مقابله با زلزله و حوادث غيرمترقبه، مسئولان فراموش كردهاند.
وجود بافتهاي ناپايدار شهري و فرسوده بر ميزان نگراني مسئولان و شهروندان افزوده است و سرعت كند مقاومسازی و نوسازي نيز بر ميزان نگرانيها دامن زده است تا آنجايي كه بسياري از كارشناسان پيشبيني چند ميليون كشته را براي زلزله پايتخت عنوان كردهاند.
اينكه براي كاهش اين خسارتها چه كردهايم، هنوز پاسخي دقيق از سوي دستگاههاي مربوطه ارائه نشده است. در اين زمينه بنا به گفته دكتر جهت، معاون شهرسازي شهردار تهران 20 سال زمان طول ميكشد تا با روند كنوني بافتهاي فرسوده احيا و نوسازي شود. البته اين سخن در حالي است كه عمر ساختمانهاي نوساز دركشور ما 20 تا 25 سال و چرخه بافتهاي ناپايدار و فرسوده همچنان تكرار خواهد شد و خطر و تهديدها در اين زمينه همچنان باقي خواهد ماند. رعايت نكردن مقررات ملي ساختمان، سنتيسازي و استفاده از مصالح غيراستاندارد و افراد فاقد صلاحيت سبب شده است تا سازههاي ساخته شده خود به ميزان بافتهاي فرسوده افزوده شود. نبود ساختار مشخص و قانوني براي مديريت بحران در كشور نيز بر ميزان بحران افزوده است تا آنجايي كه در زلزلههاي اخير نبود مديريت بحران مشكل اصلي در مواجهه با تهديدات زلزله به حساب ميآيد.
بايد توجه داشت كه هزينههاي بسياري پس از زلزله براي عاديسازي شرايط خرج ميشود كه اگر اين هزينهها براي پيشگيري هزينه شود ميتواند جلوي بسياري از تخريبها و خسارتهاي جاني و مالي را بگيرد. متأسفانه در كشور ما، نه مديران داراي تجربههاي مفيد براي پيشگيري هستند و نه از تجربيات ساير مراكز علمي و تحقيقات ديگر كشورها استفاده ميكنند، همين امر باعث شده است تا خطر زلزله براي كشور بسيار سنگين باشد. در صورتي كه ساير كشورهاي زلزلهخيز مردم با وقوع زلزلهها تا هفت ريشتر به زندگي عادي خود با رعايت مسائل ايمني و فني ادامه ميدهند؛ مسئولان دستگاههاي متولي در كشور ما خود را درگير كلاف در هم تنيده مديريت بحران كردهاند و از بحرانهاي خودساخته ساختاري خارج نميشوند تا گامي به جلو بردارند.