آقاي نوبخت با آن چهره بيهوده متبسم و شادي زائدالوصف كه نميدانم علتش چيست، وقتي در تلويزيون ظهور ميفرمايد و خبر گرانشدنهاي قريبالوقوع حاملهاي انرژي را ميدهد، گفتي دلش غنج ميزند و انگار خبر عروسي و نشاط و پايكوبي و دستافشاني آشنايانش را ميدهد. راستي چقدر شوخ و سرحال است، چقدر حالش خوش است. حسرتش را ميبرم. احتمال ميدهم ساعاتي را در آن حمام سونا و جكوزي كاخ رياست جمهوري گذرانده و با نوشيدن يك ليوان آب انار دست افشار طبيعي سرحال آمده است. پريروز چند تن از دوستان سرزده سري به منزل بنده زدند. صحبت به طول انجاميد و چون قصد مذاكره پژوهشي داشتيم و عيال در منزل نبود، تلفني دستور آوردن ساندويچ به ساندويچفروشي سر محل دادم. جوان معقولي است كه كار و كسب پدر را دنبال میکند، مدرك مهندسي راه و ساختمان دارد، اما مغازهاش هر سال رونق بيشتري گرفته و مرغ بريان و انواع ساندويچ و پيتزا ميفروشد و هر زمان او را ميبينم از وي تقدير ميكنم كه پشت ميزنشين نشده و دكان پدر را بزرگتر و شيكتر و درآمد آن را 100برابر كرده است.
وقتي پيك غذابر ساندويچها را آورد، تعجب كردم كه فقط بهاي نوشابه و شش ساندويچ و هزار تومان بابت حمل با موتورسيكلت را حساب كرده و در صورتحساب خبري از ماليات بر ارزش افزوده نيست. ديدم بهاي غذا حدود 120هزار تومان شده كه 9درصد اين صورتحساب حدود 9هزار تومان ميشود. برسرزنان دنبال پيك دويدم كه رفته بود و غصهها خوردم چطور صندوق دولت كه بابك زنجانيها، بدهكاران 8هزار ميليارد توماني بانك سرمايه، آن 12 سرمايهدار گردنكلفت كه دكتر صادقي خوشخيال سادهلوح فكر كرد با افشاي نامشان آسمان به زمين ميآيد و زمين به آسمان ميرود و صدها مختلس و بدهكار و بالاكشنده اموال دولت آن را خالي كردهاند، با اين خيانت بزرگ مشترك من و آن جوان مهندس رستوراندار چقدر متضرر شده و چه لطمه عظيمي به اموال ملي وارد شده است. از خود پرسيدم چطور راضي شدي ساندويچ استيك بخوري و حق و حقوق حقه دولتعليه را نپردازي؟
هر يك از دوستان محض استمالت و اميد دادن به من سخناني از سر دلداري و تحبيب گفتند و يكي از آنان گفت: از شما پنهان نباشد من از كودكي به خوردن جگر گوسفند كباب شده و جغوربغور (از غذاهاي عصر باستان ايرانيان مركب از جگر سياه و سفيد و انواع زوائد گوسفند و شكمبه و روده آن كه غذاي فقرا بوده است) علاقه داشتم. پريروز چند سيخ جگر كه در بچگي ما سيخي دهشاهي بود و اكنون به چند صد تومان يا هزار تومان افزايش بها يافته خوردم و كلي دوران كودكي را تجديد كردم، اما جگرفروش از من ماليات بر ارزش افزوده مطالبه نكرد. ديگري گفت من پريروز هوس فلافل خوردن كردم، فلافل فروش فقط پول فلافلش را از من گرفت و ماليات برارزش افزوده نخواست. هر يك از حاضران به سخن درآمدند. در حالي كه تناول ساندويچهاي استيك آميخته به پياز ـ جعفري خرد شده ادامه داشت از غفلت دولت آقاي روحاني در اين مورد گلايه كردند و افسوس خوردند كه چگونه دولت خزانه كشور را به تغافل در اين امر مهم خالي گذارده است. يكي از دوستان گفت دولت واقعاً گذشت ميكند كه از آشفروشان نزديك ميدان توپخانه و جلوي ميدان ارك ماليات بر ارزش افزوده نميگيرد. راستي چرا بايد گردوفروش، باقلاپخته فروش، لبوفروش، چغاله و گوجهفروش نزديك ايام بهار ماليات بر ارزش افزوده نپردازند. از رانندگان تاكسيها و حتي موتورسيكلتسواراني كه مسافر پشت ترك مينشانند و از گردو فالي بايد هزار تومان ماليات بابت هر فال گردو گرفته شود. چرا دولت از هر بليت اتوبوس ماليات برارزش افزوده نميستاند. دولت بايد اول خيابان ولي عصر نيز باجهاي نصب و از پيادهروندگان ماليات بر ارزش افزوده دريافت كند. روز جمعه هم بايد اول ميدان دربند ايستگاه ايست بازرسي نصب كند و هر كس براي كوهنوردي و پيادهروي ميرود، ماليات بر ارزش افزوده پرداخت كند. شايد بدين ترتيب كسری بودجه برطرف شود و دولت بتواند بودجه 97 را كامل كند.
براي رفع مشكلات مالي دولت پيشنهاد ميكنم، دولت محترم جزيه يا همان گزيت باستاني را به صورت قانوني به مجلس ببرد و از هر ايراني بالاتر از يك سال تا 99 سال ماليات سرانه سالانه دريافت كند. البته نوزادان تا يك سال و پيران از 99 سالگي از مراحم دولت برخوردار شده و مشمول معافيت قرار خواهند گرفت و ماليات جزيه شامل حال آنان نخواهد شد. متأسفانه بساط حوض از خانهها برچيده شده و الا اگر صنف آب حوض خالي كن همچنان در خيابانها در تابستان و برف پاروكنها در زمستان در معابر پلاس بود، از آنان نيز امكان حقوق قانوني دولت ميسر بود. كفتربازها هم بايد بابت هر كفتر ماليات بر ارزش افزوده بپردازند. بلالپزها كه بهار و تابستان پيدا ميشوند نيز موظفند حقوق حقه دولت را پرداخت كنند. به هر حال ساندويچها را خورديم و خجل و شرمنده بوديم كه چرا دولت بر صنف ساندويچفروش و پيتزاپز و بستنيساز و بستنيفروش و زالزالكي ماليات بر ارزش افزوده نميبندد و امثال ما ملت روستايي را دچار عذاب وجدان ميكند.