۱- بر اساس قوانین موجود، برای اینکه پروژهای عمرانی، به مرحله اجرایی برسد، باید عنوان، هدف کمی و اعتبار آن بر اساس گزارش توجیهی فنی (مشتمل بر حجم کار و زمانبندی اجرا)، اقتصادی، مالی، زیستمحیطی و رعایت پدافند غیرعامل به تصویب برسد و آنگاه در لایحه بودجه درج و برای تصویب به مجلس تقدیم شود.
۲- در جدول شماره ۲۰ لایحه تقدیمی دولت برای سال ۱۳۹۷، عناوین ۲۹۳ طرح مطالعاتی و اجرائی درج شده است که به استناد جمله ذیل آن، مجوزهای قانونی لازم (که در بند ۱ ذکر نمودم) را برای پیشنهاد شدن جهت تصویب مجلس، کسب نکرده است.
۳- این طرحها که ممکن است بعضی از آنها مشتمل بر چندین پروژه باشند، از راه و سد و بیمارستان و دانشگاه و راه آهن و آبرسانی و فاضلاب و آمفی تاتر و فرودگاه و... گرفته تا بزرگراه و کنارگذر و احداث پل و... را در برمیگیرند، به نحوی که، چون مراحل مطالعاتی آنها طی نشده است اصولا امکان برآورد دقیق هزینه احداث آنها غیر ممکن است. شاید در یک برآورد، به بودجه ده سال معمولا مصوب عمرانی کشور یعنی حدود یک میلیون میلیارد تومان نیاز باشد تا این طرحها، به شرط داشتن توجیه فنی، اقتصادی، مالی و زیست محیطی، در مجموع طی بیست سال به سامان اجرائی برسند. دولت برای این طرحهای مطالعه نشده، فقط ۲۰ میلیارد تومان در لایحه پیشنهاد کرده است.
۴- هر کس کمترین آشنایی با اقتصاد سیاسی ایران داشته باشد میفهمد که این جدول محصول چانهزنیها و توافقات بین نمایندگان و تمکین دولت به آنها، به دلائل دیگری است که آنها هم از جنس چانه زنی برای تصویب بودجه و... در مجلس است. به عبارت دیگر، وقتی در یک جدول ۲۹۳ طرح وجود دارد تقریبا برای همه شهرستانها طرحی یا طرحهائی مطرح گردیده است و نمایندگان عمدتا برای حفظ پروژه یا طرح شهرستان خود هم که شده، نه تنها با این طرحها که مراحل لازمالرعایه پیش از تقدیم به مجلس را نگذراندهاند موافقت میکنند که تلاش میکنند در بقیه موارد هم از نابسامانیهای مخرب در بودجه دفاع کنند تا لایحه بودجه حاوی طرح مورد نظر آنها تصویب شود.
حالا مهم نیست که فقط ۲۰ میلیارد تومان اعتبار برای آنها پیشبینی شده است که ممکن است در عمل، همه آن هم تخصیص پیدا نکند و اگر هم تخصیص پیدا کند هر طرح (مثلا یک فرودگاه) بطور میانگین ۶۸ میلیون تومان در سال ۱۳۹۷ اعتبار دارد.
۵- تجربه نشان میدهد که عموم سیاسیون ما، تعارض بین منافعاشخاص و منافع ملی در اقتصاد سیاسی را، در پرتو سکوت و یا حمایت نخبگان، از طریق تحمیل عقبماندگی به آیندگان حل و فصل میکنند و چنین است که عمده آنها، ضمن اینکه از به اضمحلال رسیدن بودجهای که، با همین روال، طی سالهای طولانی، پیشنهاد و تصویب شده است سخن میگویند و به گذشتگان ایراد میگیرند، در عین حال لحظهای از پیگیری غیرشفاف منویات فعلی سیاسی خود در بودجه غفلت نمیکنند و برایشان اهمیتی ندارد تا در فردای قدرت سیاسی دیگران، چانهزنیهای بودجهای امروز آنها و توان تخریبی آن، مورد تمسخر و ایراد حاکمان جدید واقع شود.