فرمان لغو صدور ويزا براي چند كشور مسلمان كه در نخستين ماههاي روي كار آمدن ترامپ صادر شد، فرازونشيبهاي بسياري داشته است. سرانجام دادگاه اين كشور نيز به آن رأي مثبت داد و دوباره اجراي آن آغاز خواهد شد، اما نكته جالب آنجاست كه اقتصاد سياسي امريكا همچنان در پي جذب نخبگان اين كشورهاست؛ چراكه به طور مشخص ويزاهاي دانشجويي صادر خواهد شد. اهميت اين موضوع در اين است كه در رتبهبندي شاخصترين اقتصاددانان ايراني، از ميان 15اقتصاددان اول، 10 نفر آنها در دانشگاههاي امريكا حضور دارند. با اين حال جذب نخبگان ديگر كشورها سياست مهمي بوده كه از سالهاي پس از جنگ جهاني دوم شروع شده و تاكنون به حيات خود ادامه ميدهد و ماحصل آن نيز پيشرفتهاي چشمگير امريكا در اقتصاد و فناوريهاي روز دنياست، بهطوريكه هم اينك بسياري از رياضيدانان و اقتصاددانان آلماني پس از پايان جنگ جهاني دوم، در بازارهاي مالي اين كشور به خدمت گرفته شدند. اين روند خط سيري از اقتصاد سياسي امريكا در جذب نخبگاني را نشان ميدهد كه بيش از هر كالاي ديگري براي آنها دستاورد داشته است.
تسهيلات تحصيلي اولين مجراي جذب نخبگان
اگر بخواهيم ميزان موفقيت امريكاييها در جذب نخبگان جهان را برآورد كنيم، ميتوانيم به آمارهاي مهاجرت دانشمندان انگليسي به امريكا در چند دهه اخير اشاره كنيم؛ چراكه انگليس نيز به عنوان كشوري توسعه يافته و ثروتمند شناخته ميشود، اما باز هم نهتنها در رقابت جذب نخبگان از امريكا شكست خورده، بلكه خود نيز يكي از مهمترين كشورهاي مبدأ در ارسال نخبگان به امريكا بوده است، بهطوريكه از سال 1983 تا 1988 بيش از 200 محقق و دانشمند برجسته و متخصص در رشتههاي تاريخ، فلسفه، علوم سياسي و فيزيك دانشگاههاي انگليس را به قصد كار در بهترين دانشگاههاي امريكا ترك كردند. عزيمت و مهاجرت اين دانشمندان ناشي از تركيب نيرويهاي فشار (سياستهاي ناخواسته كشور مبدأ در تشويق مهاجرت) و جذب (سياستهاي جذب مهاجر در كشور مقصد) بوده است. از ميان نيروهاي فشار داخلي، قطع بودجه و ثابت ماندن حقوق اساتيد و بلاتصدي ماندن بسياري از مشاغل، عدم پرداخت فوقالعاده آموزشي و ساير حقوق مربوط به ترفيعات سالانه، كاهش بودجه خريد كتاب و تجهيز كتابخانه و عدم تأمين دستياران آموزشي را ميتوان نام برد. از ميان نيروهاي جذب نيز ميتوان به حقوقهاي پرداختي دانشگاههاي امريكا كه بيش از سه برابر حقوق اساتيد دانشگاههاي انگليس است، اشاره كرد.
علاوه بر اين، امكان استفاده از بودجههاي تحقيقاتي، آزمايشگاههاي مجهز و دستياران آموزشي نيز فراهم است. در سالهاي گذشته تقريباً غيرممكن بود كه يك محقق و پژوهشگر برجسته تمايل به ترك دانشگاههاي كمبريج يا آكسفورد داشته باشد، اما هماكنون آمارهاي مهاجرت اساتيد از اين دانشگاهها قابلتوجه است. با فروپاشي نظام كمونيستي در اتحاد جماهير شوروي در اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 نيز امريكا با انبوه مهاجرت براي اقامت دائم يا موقت از سوي مديران ارشد و دانشمندان برجسته كشور روسيه روبهرو شد. اين مهاجرت و درخواستهاي انبوه اقامت در امريكا بيش از مهاجرت انگليسيها بود، بهطوريكه ميتوان آن را بزرگترين فرار مغزها پس از جنگ جهاني دوم براي كشور امريكا به حساب آورد. به طور مثال همه اعضاي علمي مؤسسه فيزيك نظري دانشگاه مينه سوتا در اواسط دهه 1990 از كشور روسيه به امريكا مهاجرت كرده بودند. بسياري از پژوهشگران و دانشمندان روسي در امريكا در حوزههاي كامپيوتر، علومزيستي و شيمي مشغول به فعاليت شدند. از آنجايي كه روسيه با مشكلات ساختاري اقتصادي خود درگير بود، بودجه بسيار كمي براي تحقيقات علمي اختصاص ميداد. يكي از مهاجران روسي ميگفت: «براي بخش پژوهش و دانش نه پول كافي، نه شغل مناسب و نه احترام عمومي، هيچ كدام وجود ندارد.» مهاجر ديگري ميگفت: «بهرهوري من در امريكا بيش از بهرهوري خود در روسيه است.» شايد اين مهاجر اين جمله را نيز بگويد كه حقوق او در امريكا بيش از 10 برابر حقوق خود در روسيه بود.
بخش ديگري از فرار مغزها البته مربوط به تعداد بسيار زياد دانشجويان خارجي است كه تحصيل در دورههاي تكميلي و دكتري را در امريكا ادامه ميدهند و در همين كشور اقامت دائم دريافت كردهاند. امروزه تقريباً بيش از 50 درصد فارغالتحصيلان رشتههاي مهندسي در سطح دكتري امريكا در خارج از امريكا به دنيا آمدهاند و اين درصد در رشتههاي رياضي و علوم كامپيوتري بيش از 40درصد كل دانشجويان اين رشته در امريكاست.
از سوي ديگر بيش از 70درصد دانشجوياني كه در امريكا مدرك دكتري دريافت ميكنند در اين كشور خواهند ماند. در سال 2000 ميلادي حدود 600 هزار دانشجو در امريكا مشغول به تحصيل بودند، اما پس از واقعه 11 سپتامبر در سال0 200 ميلادي به علت محدوديتهاي صدور اقامت و مسائل امنيتي اين تعداد كاهش يافت. سرانجام پس از برنامه صدور ويزا HI- B در سال 1990 ميلادي نيز در جذب نخبگان به كشور امريكا مؤثر بود. بر اساس اين مصوبه سالانه 65 هزار دانشآموخته خارجي ميتوانند در مشاغل تخصصي امريكا بهويژه در صنايع با فناوري بالا براي يك دوره شش ساله به كار گرفته شوند. اين در حالي است كه تعداد ويزاهاي HI- B در سال 1998، 115 هزار، در سال 2001 ميلادي 195 هزار، در سال 2004 ميلادي، 65 هزار و در سال 2014 بيش از 100 هزار نفر بوده است. اين در حالي است كه كنگره امريكا در تلاش است تا اين نوع ويزاها را سريعاً افزايش دهد. روندي كه اگر از آن غفلت كند، كاناداييها با سرعت و امكانات بهتري گوي رقابت را از آنها خواهند ربود. مهمترين نكتهاي كه در اقتصاد سياسي امريكا به خوبي عيان است چگونگي ايجاد شرايط براي جذب نيروهاي متخصص كشورهاست. اين گفته كينز كه اقتصاد بيش از آنكه با سرمايه رشد كند، با نيروي متخصص توسعه مييابد، نكتهاي است كه در سياستهاي اقتصادي امريكا به خوبي عيان است. روشي كه منتهي به ايجاد مراكز تحقيقات و دانشبنيان بسيار مهمي مانند سيليكن يا تسلا موتور شده است كه اينك قلب تپنده تحولات اقتصادي در جهان هستند.