کد خبر: 885829
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۹
حقايقي از سينماي مستند كه چراغ‌هاي سينما حقيقت مانع ديدن آن مي‌شود
جشنواره سينما حقيقت امروز (شنبه)روز آخرش را پشت سر مي‌گذارد؛ جشنواره‌اي كه نامش منادي حقيقت است اما در پس برگزاري آن حقايقي ديده نشده از سينماي مستند وجود دارد...
محمدصادق عابديني

جشنواره سينما حقيقت امروز (شنبه)روز آخرش را پشت سر مي‌گذارد؛ جشنواره‌اي كه نامش منادي حقيقت است اما در پس برگزاري آن حقايقي ديده نشده از سينماي مستند وجود دارد؛ حقايقي كه معمولاً ديده نمي‌شود؛ حقايقي مانند مرگ يك فيلمساز جوان به نام حسن رشيدقامت، مسافركشي چندين مستند‌ساز به خاطر مشكلات مالي و فشار به جواناني كه عاشقانه وارد دنياي سينما شدند و سينما با آنها بد تا كرد. مرگ تراژيك رشيدقامت باعث شد تا با يكي از دوستان مستندساز وي كه از فيلمسازان و نويسندگان شناخته شده سينماي مستند است، گفت‌و‌گویی داشته باشيم، البته مستندسازان ديگري نيز بودند كه نخواستند صحبت‌هايشان رسانه‌اي شود و درد‌دل‌هايي كه كردند به امانت در پيش ما باقي ماند. 

هوشنگ ميرزايي مستند‌ساز درباره اينكه چرا به سينماي مستند توجه نمي‌شود، ابتدا به داستان غم‌انگيز زندگي حسن رشيدقامت اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اگر بخواهم بدون تعارف و ملاحظه‌كاري حرف بزنم و بي‌انصاف نباشم، بايد بگويم كه بيشترين سوء‌استفاده از رشيد قامت را بهمن قبادي انجام داد. وي در سال‌هاي 79- 78 به تهران آمد و با قبادي كار مي‌كرد و حتي در چند فيلم وي بازي كرد. اين سوء‌استفاده‌ها به خاطر خلوص و سادگي رشيدقامت اتفاق مي‌افتاد و قبادي پايش را روي شانه‌هاي اين جوان گذاشت. رشيدقامت مثل خيلي از جوانان به دنبال ساخت فيلم كوتاه و مستند بود، هر بار با بي‌مهري و تصويب نشدن طرح‌هايش روبه‌رو مي‌شد. 

ميرزايي معتقد است در به وجود آمدن اين شرايط نابرابر، دولت و ساختار نظام مقصر نيست. وي مي‌افزايد: به شخصه دولت را مقصر اين وضعيت نمي‌دانم. ايران بيشترين توجه را به سينما دارد و شايد بعد از فرانسه بيشترين اهميت به سينما را در ايران شاهد هستيم. هر‌كس بگويد دولت به سينما توجه ندارد و بودجه نمي‌دهد، دروغ مي‌گويد!

اين مستند‌ساز معتقد است، جشنواره پرطمطراقي مثل سينما حقيقت نمادي از اين ريخت و پاش‌ها در سينماي ايران است و توضيح مي‌دهد: با حدود 22 سال سابقه فعاليت در ساخت مستند و تجربه حضور در جشنواره‌هاي خارجي مي‌توانم بگويم در كل خاورميانه تنها جشنواره‌اي كه از نظر زرق و برق از جشنواره سينما حقيقت رنگين‌تر است، جشنواره «الجزيره» در قطر است و بعد از آن بريز و بپاش جشنواره سينما حقيقت را داريم كه هر سال حداقل حدود 60 تا 70 مهمان خارجي دارد و براي همه آنها از بليت هواپيما تا اقامت در بهترين هتل‌ها و جابه‌جايي و سایر هزينه‌ها را تأمين مي‌كند.

من در جشنواره «تامپره» فنلاند كه در شهري به همين نام برگزار مي‌شود يا جشنواره «بيلبائو» در اسپانيا، «شفيلد» در انگليس و جشنواره «سينمادورئل» فرانسه شركت كرده‌ام، در آنجا حداكثر دو يا سه روز مهمان دعوت مي‌كنند و آنها را در هتل‌های درجه 3 و ارزان‌قيمت اسكان مي‌دهند آن هم بدون ارائه ناهار يا شام! منظورم از بيان اين موارد ريخت و پاش‌هایی است كه در جشنواره‌هاي ديگر مانند فيلم كوتاه تهران يا جشنواره فيلم فجر (كه گويا تركش‌های اختلاس به سينما و اين جشنواره هم رسوخ كرده) نيز ديده مي‌شود. جشنواره‌ها بخش زيادي از بودجه‌اي را كه سالانه دولت براي سينما اختصاص مي‌دهد،مي‌بلعند و خروجي‌شان هم زير سؤال است. هيچ‌كدام از اين جشنوارها كه «فجر» سرآمدشان است، نتوانسته‌اند در قامت يك جشنواره توانايي كشف و معرفي استعداد‌ها را داشته‌باشند و بيشتر به جمعي محملي براي دورهمي و شام دادن و بگو و بخند تبديل شده‌اند. 

كارگردان «مرثيه‌اي براي خاك» اسكار را نمونه خوبي از يك رخداد سينمايي مي‌داند و مي‌گويد: اسكار هر سال استعدادهاي جديد سينما را معرفي مي‌كند كه مي‌توانند پولساز باشند و آنقدر خوب برنامه‌ريزي مي‌كند كه حتي فيلم برگزاري مراسم اختتاميه اسكار وقتي بيرون مي‌آيد، بيشتر از يك فيلم سينمايي بيگ‌پروداكشن به فروش مي‌رسد! آنها خوب بلد هستند هدف‌گذاري كنند. ميرزايي با بيان اينكه تبعيض در داوری‌هاي فيلم‌هاي مستند بسيار ديده مي‌شود، تأكيد مي‌كند: ديده شده به فيلمي جايزه مي‌دهند كه تهيه‌كننده‌اش در مركز گسترش مدير است. يك نوع بده بستان است. امسال به يكي مي‌دهند، سال ديگر به يكي ديگر. اين باعث مي‌شود جواني كه مي‌خواهد فيلم مستند كار كند، سرخورده شود. اين تبعيض‌ها و ستم‌ها باعث شده خيلي‌ها كار توليد مستند را رها كنند و سراغ رانندگي در اسنپ بروند. سوء‌مديريت در سينماي مستند منحصر به دولت اصولگرا يا اصلاح‌طلب نيست، هر كس مي‌آيد به دنبال بله قربان‌گو است. به مستندسازي توجه مي‌شود كه در مصاحبه‌هايش با رسانه‌ها از مديران سينماي مستند تعريف و تمجيد كند و تملق آنها را بگويد. 

كارگردان فيلم مستند«تفتان» ادامه مي‌دهد: اين‌گونه مديران بيشترين خيانت را به سينما و جوانان مي‌كنند. آنها جوان‌ها را نا‌اميد  و برخي ديگر هم نگاه‌شان را به سمت جشنواره‌هاي خارجي معطوف مي‌كنند. وي با اشاره به كلاهبرداري از جوانان مستند‌ساز مي‌گويد: از يك جوان از همه جا بي‌خبر پول‌هاي كلاني بين 100 تا 200 ميليون براي بردن آثارشان به جشنواره‌هاي خارجي مي‌گيرند و در آخر كلاهبردار از آب در مي‌آيند. جشنواره‌هايي كه معرفي مي‌كنند اصلاً وجود خارجي ندارند! در اين شرايط يك مستند‌ساز جوان مجبور مي‌شود مستندش را به امثال BBC بدهد و براي اينكه پول يا جايزه بگيرد، حيثيت ايران را زير سؤال مي‌برد. 

كارگردان مستند «با خدا مي‌رقصم» تصريح مي‌كند: به فيلم‌هاي كيارستمي نگاه كنيد، درست است از سختي‌هاي زندگي مي‌گويد، اما هيچ وقت ايران را جهنمي نشان نمي‌دهد، اما بعضي از فيلمسازها حاضرند براي جايزه وجدانشان را زير سؤال ببرند. اين نويسنده و پژوهشگر سينما ادامه مي‌دهد: همه ما در ايران زندگي مي‌كنيم و در خيابان‌هاي تهران رفت و آمد داريم، آيا تصويري كه فيلم«لانتوري» از خيابان‌هاي اين شهر به نمايش مي‌گذارد، واقعي است؟ آيا همه با شيشه اسيد و قمه به دست در خيابان هستند؟ هوشنگ ميرزايي معتقد است: برخي عامداً نمي‌گذارند در سينماي ايران استعداد‌هاي موجود در شهرستان‌ها كشف شوند، مانند اتفاقي كه براي حسن رشيد قامت افتاد و جواني كه سال‌ها پيش براي ديدن آثار سينماي مستند از شيراز به تهران مي‌آمد و باز مي‌گشت و سينما را عاشقانه دوست داشت، اما نامهرباني‌ها كار را به جايي رساند كه آن سرنوشت غم‌انگيز براي وي رقم بخورد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار