وحید حاجیپور
همه چيز عوض شده، ايدهآلگرايي و حساب ويژهاي كه دولت و وزارت نفت روي شركتهاي غربي باز كرده بودند به بنبست رسيده است تا بار ديگر شركتهاي روسي و چيني براي سرمايهگذاري در ايران دعوت شوند. وزارت نفت در ميان همه دستگاهها و نهادهاي دولتي مهمترين نهادي بود كه از اين موضوع متضرر شد كه داستان غريبتري دارد. روزي كه زنگنه به وزارت نفت رسيد در يكي از نخستين اقدامات خود قرارداد توسعه ميدان آزادگانجنوبي را با شركت CNPC چين بهصورت يكطرفه فسخ كرد و در مرحله بعد با طراحي الگوي جديد قراردادهاي نفتي به دنبال واگذاري توسعه اين ميدان به شركتهاي اني، توتال، شل، بيپي يا استات اويل بود. حتي شركتهاي روسي قدري مثل روسنفت هم از كانديداهاي توسعه آزادگان حذف شد.
الگوي جديد قراردادهاي نفتي يا همان IPC كه طراحي شد و ميادين نفتي و گازي ايران در ويترين قرار گرفت، پيشبيني ميشد با توجه به دستاوردي به نام برجام، قراردادهاي توسعه يكي پس از ديگري امضا شود. وزير نفت گفت با اين مدل بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار قرارداد امضا ميشود كه فقط تا پايان سالجاري 10 قرارداد بزرگ امضا خواهد شد كه البته چندي پيش حرف خود را پس گرفت و تأكيد كرد من چنين حرفي نزدهام. ميادين نفتي و گازي ايران تشنه سرمايهگذاري هستند و بايد هرچه زودتر توسعه پيدا كنند، وزارت نفت به خوبي به اين موضوع واقف است و حالا كه نميتواند حسابی روي كمك شركتهاي غربي باز كند، به سوي شركتهاي شرقي و روسها متمايل شده است. گرچه در توجيه چرخش خود از توازن استراتژيك و تراز شركتهاي غربي – شرقي ميگويد، ولي كيست كه نداند اين چرخش از سر اضطرار بوده است.
كساني كه مدل فكري حاكم بر نفت را ميشناسند به خوبي آگاه هستند كه بلوك شرق، منفورترين بلوك است و اين نفرت به حدي بالاست كه حاضر هستند توسعه را به شركتهاي ايراني بدهند، ولي به شركتهاي وابسته به بلوك شرق واگذار نشود. اين چرخش به حدي برخلاف رويه فكري وزارت نفت است كه قرارداد تهاتر نفت و كالاي روسي به امضا رسيده و روزانه ۱۰۰ هزار بشكه در اختيار روسيه قرار ميگيرد و در ازاي آن كالاهاي روسي وارد كشور ميشود. وزير نفت با وجود جلسات بسياري كه با شركتهاي غربي برگزار ميكند، اما به خوبي ميداند امضاي قرارداد با اين شركتها به راحتي امكانپذير نيست و از آنجا كه به شدت تحت فشار است، روي خوش و باز به چينيها و روسها نشان داده است. اينكه شركتهاي منفور در ديد وزارت نفت، بتوانند تا مرحله قرارداد خود را بالا بياورند، چندان مورد بحث ما نيست، اما اگر حرفي از فرصتسوزي در توسعه ميادين ميزنيم نيمنگاهي هم به پنج سال گذشته بيندازيم. نداشتن راهبرد و فقدان نگاه استراتژيك به مسائل نفت، سالها بعد تأثير خود را نشان ميدهد.
چينيها در نفت
شركتهاي چيني در اين ميان براي آنكه تأمين نفت خود را طي 10 تا 20 سال آينده تضمين كنند، حساب ويژهاي روي ميادين نفتي ايران باز كردهاند. آنها روي سه ميدان آزادگان جنوبي، آزادگان شمالي و يادآوران سرمايهگذاري كردهاند و علاقهمندند فازهاي ديگر توسعه اين ميادين را هم بر عهده بگيرند. گرچه اين شركت از آزادگانجنوبي اخراج شده است، ولي با توجه به دست بالاي اين شركت در ماجراي فسخ قراردادش در دولت يازدهم، احتمال بازگشتش در اين پروژه بسيار محتمل است و حتماً يكي از اعضاي كنسرسيوم توسعه اين ميدان خواهد بود.
از سوي ديگر چينيها در دو ميدان ديگر هم حضور دارند و اصليترين گزينههاي مطرح براي ادامه كار توسعه اين ميادين هستند كه از قضا جديتر از ساير شركتهاي غربي نيز هستند. وزارت نفت هم كه از دو سال پيش اعلام كرده بود اين ميادين به راحتي در اختيار شركتهاي چيني قرار نميگيرد، با توجه به احتياط شركتهاي غربي مذاكرات خود با چينيها را جديتر كرده است.
روسها و گاز
روسيه هم علاوه بر ابراز علاقه براي توسعه چند ميدان نفتي روي ميادين گازي و پروژه ايران الانجي تمركز بيشتري دارد. گرچه روسيه در ميدان گازي كيش با رقباي سرسختي مانند شل و اني مواجه است، اما در ميدان فرزاد B محتملترين گزينه توسعه است كه البته مشخص نيست تا چه اندازه جدي باشند. آنچه مشخص است اين كه روسيه بر گاز تأكيد بيشتري نسبت به نفت دارد و از اينرو درصدد نقشآفريني در گاز ايران است. با توجه به عقبنشيني شركتهاي اروپايي از سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران، گويا هيچ راهي براي وزارت نفت نمانده است تا از توان شركتهايي بهره ببرد كه علاقهاي به آنها ندارد.