غلامحسين بهبودي
عمليات مطلعالفجر در 20 آذر 1360 انجام گرفت. اگر شرايط جبههها را در اين مقطع زماني بررسي كنيم، ميبينيم كه جبهه ايران پس از فرار بنيصدر و اتحاد سپاه و ارتش، عمليات موفقي چون ثامنالائمه (پنجم مهر 1360) و طريقالقدس (هشتم آذر 1360) را انجام ميدهد و علاوه بر شكستن حصر يكساله آبادان، شهر استراتژيك بستان را آزاد ميكند.
از اين زمان ديگر دوره پيروزيهاي ايران شروع شده بود و استراتژي عقب راندن دشمن از متصرفات اوايل جنگ، در دستور كار فرماندهان قرار گرفت. استراتژي تعقيب و تنبيه متجاوز، طي طرح موسوم به كربلا در جبهه جنوب تعقيب ميشد و چنانچه گفته شد، ابتدا عراقيها از شرق كارون و محاصره آبادان عقب رانده شدند و سپس شهر بستان بازپس گرفته شد و با رسيدن رزمندگان به تنگه چزابه، ارتباط نيروهاي دشمن در جبهه شمالي و جنوبي خوزستان قطع شد.
بعد از انجام عمليات طريقالقدس كه اوايل آذرماه در خوزستان انجام گرفت، اين بار نوبت جبهههاي غرب بود تا با انجام عملياتي محدود علاوه بر مشغول كردن دشمن و عدم حضور نيروهايش در جبهه جنوب، حدالمقدور بخشي از خاك سرزمينمان در غرب را آزاد كنند. به همين خاطر عمليات مطلعالفجر طرحريزي و در بيستم آذر در دو محور سر پل ذهاب و گيلانغرب به اجرا درآمد.
در عمليات مطلعالفجر، چهار هدف عمده تعقيب ميشد. اول اينكه بايد مقدمات آزادسازي قصرشيرين و نفتشهر فراهم ميشد. دوم رزمندگان به شهر اشغال شده قصرشيرين نزديك ميشدند و سوم با انهدام قواي دشمن، هدف چهارم كه جلوگيري از آرامش نيروهاي دشمن در جبهه مياني بود، محقق شود.
مطلعالفجر با سختيهاي بسياري روبهرو بود. اين عمليات بايد در يك منطقه كوهستاني انجام ميگرفت و لزوم راهپيمايي در بعضي از معابر باعث شد زمان آغاز درگيري با دشمن، ساعت 3 بامداد روز 20 آذر 1360 تعيين شود. با اين وجود به خاطر بروز مشكلاتي مثل هوشياري دشمن در برخي محورها و منحرف شدن نيروها از مسير اصلي به دليل پيچيدگي زمين، عمليات زودتر از ساعت مقرر با رمز «يا مهدي ادركني (عج)» آغاز شود.
با شروع عمليات، واكنش دشمن بسيار سريع بود و با تسلط كافي كه بر زمين منطقه داشت موفق شد از پيشروي نيروهاي خودي جلوگيري كند. در محور سرپل ذهاب، رزمندگان به رغم عدم توفيق در فتح تنگه كورك، نقاطي از ارتفاعات برآفتاب را به تصرف خود درآوردند و جاده گيلانغرب – قصرشيرين را مسدود كردند. در برآفتاب بود كه غلامعلي پيچك فرمانده عمليات غرب كشور به شهادت رسيد. پيكرش حدود يك هفته در منطقه ماند و سپس به پشت جبهه منتقل شد.
درگيري در محور گيلانغرب هم به روشنايي روز كشيده شد و نيروهاي عملكننده در اين محور موفق شدند با تقديم تعدادي شهيد و مجروح ارتفاع شياكوه را به تصرف درآورند. تلاش رزمندگان خودي در طول روز اول عمليات نيز در همين حد باقي ماند و نيروهاي عراقي توانستند با بررسي اوضاع و شناسايي مواضع نيروهاي مهاجم، در شب دوم عمليات در محور شياكوه پاتك كنند. اين پاتك با مقاومت و هشياري نيروهاي خودي خنثي شد. نيروهاي عراقي بدون كسب نتيجه، عقب رانده شدند. در پي آن، آتش دشمن بر تمام محورها شدت يافت و در نتيجه ابتدا نيروهاي خودي (با فرماندهي ارتش) مستقر در محور ديزهكش و سپس تعداد ديگري از نيروها عقبنشيني كردند.
عقبنشيني رزمندگان كه بدون اطلاع و هماهنگي با فرماندهي عمليات انجام شده بود، موقعيت محور سرتتان را از جناحين به خطر انداخت و در نتيجه نيروهاي مستقر در اين محور هم به رغم مقاومت زياد مجبور به عقبنشيني شدند. در مجموع، در حالي كه پس از گذشت سه روز از شروع عمليات فقط ارتفاعات شياكوه و برآفتاب در اختيار نيروهاي خودي قرار داشت، پاتكهاي سنگين و متوالي دشمن از يك سو و عدم امكان پشتيباني از نيرو – به علت فاصله زياد خط مقدم با عقبه– از سوي ديگر، موجب شد پس از 17 روز مقاومت، ارتفاعات مذكور مجدداً به تصرف دشمن درآيد.
هرچند نيروهاي ايراني نتوانستند اهدافي را كه طي عمليات مطلعالفجر به دست آورده بودند، نگه دارند ولي در جريان 17 روز درگيري تلفات زيادي (حدود 2هزار كشته و زخمي) به دشمن وارد كردند و 140 نفر هم اسير از عراقيها گرفتند. ضمن آنكه تجربيات مطلعالفجر راهگشاي پيروزيهاي آتي شد.