حسن روانشيد*
زهي تأسف از عملكرد بعضي از مسئولان كه يا فاقد اطلاعات ضروري در حيطه وظايف خود هستند يا تعارف از بين خودشان بيرون نرفته و از بند و تبصره نان قرض دادن به يكديگر بيشتر بهره ميبرند(!) و بهجاي مديريت هزينهها و استفاده از فرصتها براي صادرات به واردات بيشتر علاقهمندند! همانگونه كه اقتصاد ما همچنان گرفتار واردات بيرويهاي است تا علاوه بر ضربه زدن به توليد داخلي هزينهساز باشد! شهرهاي كشور ما هركدام بر اساس موقعيتهاي سوقالجيشي و همچنين اكوسيستم طبيعي خود نيازمند خدماتي هستند اما در ابعاد ديگر ارزشهاي افزوده بالايي دارند. بنابراين ميطلبد كه مديران آن، ظرفيتها را شناسايي و بر اساس الاهم في الاهم با آن رفتار نمايند. سالهاست اين بيتفاوتي و عدم توجه به تواناييهاي موجود در هر منطقه علاوه بر خسارات مالي براي بيتالمال، هزينههاي معنوي نيز براي ذيحقان ايجاد ميكند كه قسمت دوم آن بههيچوجه قابل جبران نيست زيرا انگيزهها را از بين ميبرد. اين روش رفتار تازهاي نيست همانگونه كه صنايع ذوبآهن و فولاد كشور را نيمقرن پيش بهجاي احداث در ساحل خليجفارس يا كوير مركزي به مناطق حاصلخيز حدفاصل استانهاي چهارمحال بختياري و اصفهان انتقال دادند تا امروز با معضل آلودگي شديد هوا در كلانشهرها روبهرو شوند! يا در مناطق جنوبي همچون استان فارس كه هميشه با مشكل نگرانكننده كمبود آب روبهرو بوده اجازه كشت برنج كه نياز فراوان به آب دارد دادهاند درحاليكه شاليزارهاي شمال كشور را تبديل به كارخانههاي توليد محصولات ساختماني ازجمله پروفيل، سيمان و آجر مينمايند!
حال وقتي پاي سخن مسئولان مينشينند سعي بر توجيه اقدامات خود دارند و مسائلي همچون ركود و بيكاري را عامل اين دوگانه عمل كردنها ذكر ميكنند تا مخاطب را مجاب نمايند اما بعضي از رفتارها هيچگونه توجيهي بهجز زيره به كرمان بردن ندارد.
اصفهان پايتخت فرهنگ و هنر ايران يكي از معدود شهرهاي جهان است كه دراينباره با مازاد توليد مواجه است، علاوه بر اينكه نصف جهان نيازمند موزه نيست چون خود صاحب صدها موزه و پارك موزه طبيعي است، از نظر هنرمندان صحنه و مجري هم حرف اول را ميزند بهخصوص اگر از نوع شاد آن باشد اما سالهاست رسانه ديداري برنامه زندهرود شبكه 5 شهر را در انحصار پايتختنشينان گذاشته كه نان قرض دادن را تداعي ميكند. پس از دو دوره رفتوآمدهاي پروازي گرداننده اين برنامه آن هم در روزهاي جمعه هر هفته كه نوبت اول با ممنوعالتصوير شدن و بار دوم با از هوش رفتن تعطيل گرديد، امروز بهجاي استفاده از هنرمندان محلي كه علاوه بر ذوق و قريحه كميك بودن شناسايي كاملي از همه زواياي اين شهر تاريخي و زيبا دارند باز هم بهسوي هنرمندان پايتختنشين كه تنها با برياني و گز اصفهان آشنايي دارند رفته و داستان قديمي مجري پروازي را تكرار ميكنند تا داغي باشد بر دل صدها هنرمند خانهنشين كه هركدام شاگردان رضا ارحام صدرها و ناصر فرهمندها بودهاند و ميتوانند بدون تحميل هزينهبر دوش بيتالمال و با ارائه هنر به سبك اصفهان آن هم در شهر خودشان، مخاطبان را علاوه بر استان و با استفاده از شبكه ديجيتال اين رسانه در سراسر كشور و جهان به وجد آورند.
اگر رسانه ملي با كمبود بودجه روبهرو است و خود را ناگزير به قبول آگهيهاي مختلف ميداند و اوقات ارائه محتوا را به رپرتاژهاي واصله از سازمانهاي آب، برق، گاز و تبليغ براي برگزاركنندگان كلاسهاي كنكور اختصاص ميدهد، پس چگونه ميتواند جهت اعزام يك مجري پروازي هزينه نموده و زيره به شهري ببرد كه خود توليدكننده آن است؟ اصفهان مهد هنر است اما مديران فرهنگي آن ازجمله صداوسيما از استانهاي ديگر انتخاب و اعزام ميشوند همانگونه كه به مجريان و هنرمندان محلي اعتنا نميشود!
*روزنامهنگار پيشكسوت