هر گفتماني در رقابت با ديگر گفتمانها ميكوشد از راههاي مختلفي همچون «واژهسازي»، «حاشيهراني» و «برجستهسازي» تصويري زيبا، بهروز و كارآمد از خود نشان دهد و ظرفيتهاي وجودي خود را به جامعه و اذهان اجتماعي تفهيم كند. با الهام از سخنان حكيمانه رهبر انقلاب، ميتوان از بسيج و فرهنگ بسيجي به مثابه يك گفتمان نام برد.
گفتمان به مثابه يكي از روشهاي تحليلي در دنياي امروز، در عين ضعفهايي كه به لحاظ مباني با آن درگير است، از ظرفيت و استعداد فراواني در تبيين مسائل موجود سياسي و اجتماعي برخوردار است. پايگاه تحليلي – تبييني برهان در نوشتاري سعي كرده «بسيج و فرهنگ بسيجي» را به مثابه يك گفتمان در نظر گیرد و با الهام از سخنان حكيمانه مقاممعظمرهبري، به ويژه سخنراني ايشان در ميان مردم كرمانشاه به تبيين آن در برخي از عرصههاي سياست داخلي و خارجي بپردازد.
بسيج به مثابه يك منطق رفتاري و منظومه فكري
مقاممعظمرهبري از «بسيج» به عنوان يك منطق رفتاري و منظومه فكري ياد كردهاند، به تعبيري ديگر ميتوان از آن گفتمان به عنوان «گفتمان بسيج» ياد كرد. گفتمان بسيج در كنار ساير گفتمانها، به ايفاي نقش در متن جامعه مشغول است. اين گفتمان نيز خود و نحوه عملكرد خود را تابعي از درگيري گفتماني در جامعه ميداند و متناسب با آن ظاهر ميشود، بدين صورت در هر برهه از 30 سال انقلاب، اولويتهاي خاصي را دنبال و در هر زمان، مطابق شرايط و مقتضيات خاص آن زمان ظاهر ميشد. رهبر انقلاب «اخلاص» را مفهوم محوري و مركزي گفتمان بسيجي ميدانند.
«در آذر 58 امام بسيج را اعلام [و] تشكيل دادند، تا آخر عمر هم امام نسبت به بسيج، همين نگاه اهتمامورزانه را داشتند... البته بسيجى كه در سال 58 تشكيل شد، نيازهاى آن روز را تأمين ميكرد - اين يك نياز بود - امروز بسيج نوع نيازهاى ديگرى را برآورده ميكند.
مسائلى كه امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسيج ما در زمينه علم، ابتكار، نوآورى و پيشرو است. اين هم هنر امام بود. امام در همين نوشتهاى كه در آذر 67 مرقوم كردند از دانشجويان و طلاب ميخواهند بسيج دانشجو و طلبه تشكيل بدهند، اين نشاندهنده اين است نيازى كه كشور به روحيه بسيجى دارد، مربوط ميشود به همه زمينهها، از جمله زمينههايى كه در قلمرو حوزههاى علميه است و زمينههايى كه در قلمرو دانشگاههاست. آن روز اين پيشرفتهاى علمى نبود. اول انقلاب، هم و غم نظام، بسيج، سپاه و همه مسئولان كشور و انقلاب اين بود كه اين موجوديت جديد را حفظ كنند، اين نهالى كه تازه از سرزمين اين مملكت روييده بود، نگذارند از بين برود و بركنده شود... بسيج اين است. بسيج، حركت برخاسته از ايمان، عشق، اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.»
اخلاص؛ مفهوم مركزي گفتمان بسيجي
گفتمانها از مفاهيم و مؤلفههاي مختلفي تشكيل شدهاند. برخي از اين مفاهيم، نقش محوري دارند كه از آنها به عنوان «دال مركزي» ياد ميكنند. كار ويژه اين مفاهيم آن است كه به ساير مفاهيم، نقش خاصي ميدهند و سبب ميشود تفسير خاصي از آن مفاهيم به ذهن تداعي شود. مقاممعظمرهبري، از «اخلاص» به عنوان مفهوم محوري و مركزي گفتمان بسيجي ياد ميكنند.
ايشان اين مفهوم را نشانه مركزي در گفتمان بسيج و جهتدهنده به ساير رفتارهاي افراد بسيجي قلمداد ميكنند: «پايه اصلى كار بسيجى، «اخلاص» است. «گمنام»، از جمله تعبيرات امام است: «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام». گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن... براى خدا كار كردند كه اين ناشى است از روحيه اعتماد به خداست... با خدا حرف ميزنيد، كسى هم نميفهمد، خاطرتان هم جمع است كه خدا دارد مىبيند، اين عبادت را محسوب ميكند... شما يك حركت و اقدامي را ميانجام ميدهيد براى خدا، يك تصميمى را ميگيريد براى خدا، هيچكس هم نميفهمد. براى اين تصميم، پيش هيچكس هم تفاخر نميكنيد. اين را خداى متعال ميفهمد، ميداند، مينويسد. به خداى متعال اعتماد داريد، به خداى متعال حسنظن داريد... بسيجى اين جورى فكر ميكند، لذاست كه اخلاص به خرج ميدهد، مخلصاً لله كار را انجام ميدهد. اخلاص، يكى از خصوصيات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستىها و خودمحورىها و اينها بركنار خواهد شد.
ثروتاندوزى براى خود، دستدراز كردن به اينجا و آنجا، ديگر ممنوع خواهد شد.» رهبرمعظمانقلاباسلامي، با مهم دانستن اين بازيهاي زباني و توجه به ابعاد مخفي و نهان آنها، تأكيد بر مسئله «واژهسازي» داشتند و بيان كردند كه در به كارگيري شعارها و عناوين اعلامي، ضمن پرهيزكردن از واژههاي بيگانه، از مفاهيم برخاسته از فرهنگ اسلامي استفاده شود. يكى از چيزهايى كه در هر حركت عمومى و نهضت لازم است، اين است كه براساس تفكرات و مبانى پايهاى اين نهضت و اين جريان هم بايد «واژهسازى» و هم «نهادسازي» شود. وقتى يك فكر جديد - مثل فكر حكومت اسلامى و نظام اسلامى و بيدارى اسلامى - مطرح ميشود، مفاهيم جديدى را در جامعه القا ميكند، بنابراين اين حركت و اين نهضت بايد واژههاى متناسب خودش را دارا باشد. اگر از واژههاى بيگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.
ما مردمسالارى و آزادي را قبول داريم اما ليبرال دموكراسى را قبول نداريم. با اينكه معناى لغوى «ليبرال دموكراسى»، همين آزادى و همين مردمسالارى است، اما واژه ليبرال دموكراسى در اصطلاح، معرفت و شناخت مردم عالم، با يك مفاهيمى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم... يا براى تقسيم درست ثروت و استفاده همگان از ثروتهاى عمومى كه يكى از اهداف والا و اساسى اسلام است، از واژه «سوسياليسم» استفاده نميكنيم. با اينكه سوسياليسم هم از لحاظ معناى لغوى ناظر به همين معناست، ليكن با يك مفاهيم ديگرى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم، با يك واقعيتهايى در تاريخ و در جامعه همراه شده كه ما آنها را قبول نداريم، بنابراين ما به جاى استعمالات و اصطلاحاتى كه بين چپروها و ماركسيستها و اينها معروف بود، اصطلاحات «استكبار»، «استضعاف»، «مردمى بودن» را مطرح كرديم و آورديم.»
بسيج واجد ظرفيتهاي ترقي شاخص سلامت جامعه
به طور كلي بسيج و گفتمان بسيجي، يكي از گفتمانهاي مؤثر در جمهوري اسلامي ايران است كه حاوي ظرفيتهاي فراواني در زمينهسالمسازي و ترقي شاخصهاي سلامت جامعه است. مؤلفههايي در اين گفتمان وجود دارد كه ميتوان از آنها به عنوان مهمترين ضمانتهاي اجرايي ياد كرد. ضمانت اجراهايي همچون «تكليف محوري» و «اخلاص». اين در حالي است كه امروزه يكي از مهمترين دغدغههاي پيشروي مردم و افكار عمومي، صادق نبودن مسئولان و رهبران نظامهاي سياسي است.
بر اين اساس، همواره بدون اعتنا به سياستهاي اعلامي، در پي فهم مسائل پشتپرده سياست هستند. اين به معناي بياعتمادي نسبت به گفتههاي مسئولان خود است. گفتمان بسيجي در اصل، حاوي مؤلفههايي است كه به راحتي ميتواند پاسخگوي اين قبيل دغدغهها باشد. بنابراين بايد همواره مواظب بود كه در جهان خارج، گفتمانهاي رقيب، هيچوقت به راحتي حاضر به تركصحنه و واگذاري آن به رقيب خود نيستند. به همين جهت از شيوهها و روشهاي گوناگوني براي جدايي و رويگرداني اذهان اجتماعي از آن گفتمان استفاده ميكنند.
از جمله كارآمدترين روشهاي موجود در عرصه درگيريهاي زباني، عرضه معارف و مباني مدنظر به شكل ساده و روان آن هم در قالبهاي معتبر و باارزش جامعه است. بر اين اساس، لازم است مباني نظري گفتمان بسيج كه ريشه در معارف اسلامي دارد و از ارزش و اعتبار كافي نزد مخاطبان خود برخوردار است، به سادهترين و شيواترين روشها بيان شود و فهم و نگاه جامعه بر آن اساس ساختاربندي شود. در اين صورت است كه آموزههاي اخلاقي، قانوني و... با ضمانت اجرايي قوي در جامعه منتشر و پياده ميشود و زمينه براي صدور آن به عنوان الگويي موفق، به ساير كشورهاي جهان فراهم است.