اميرعباس رسولي
بسياري از رسانه ها و شخصيت هاي برجسته غربي معتقدند قرابت روزافزون عربستان سعودي با ايالات متحده آمريکا پس از موفقيت خط مقاومت در مقابل داعش منجر به تقويت انسجام داخلي در جامعه ايراني شده است آنهم در شرايطي که يکي از محورهاي ابت نظام سلطه و جريان دلخواه آنها در داخل کشور « افزايش شکاف هاي اجتماعي – اعتقادي » در جامعه ايراني بوده و بر اساس چنين هدفي « دوقطبي سازي تصنعي نظير مردم – مردم و مردم – حاکميت بارها مورد توجه مخالفان و معارضان جموري اسلامي ايران قرار گرفته است.
آمريکايي ها با حمايت هاي علني و پنهاني از جريان خوش بين به آنها در داخل کشور بارها تلاش کرده تا جامعه ايراني را به دوقطبي کشانده و رودرروي هم قرار داده که نمونه بارز آن پرونده هسته اي است ، به طوري که قبل و بعد از برجام با عمليات رواني مستمر تلاش شد تا مردم به دو دسته حاميان و مخالفان برجام تبديل شده و با شکل دهي چنين دودستگي ، ظرفيت هاي اجتماعي – سياسي جامعه به جاي تقويت تيم مذاکره کننده هسته اي ، در مسير تضعيف جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته و انسجام و همگرايي اجتماعي به عنوان اولويتي براي توسعه کشور و ايستادگي در مواجهه با تهديدات و تحريم هاي غربي به اهرمي جهت تحقق اهداف غرب در داخل کشور تبديل شود.
بکارگيري واژگاني نظير «تندرو» و «افراطي» درباره منتقدان توافق هسته اي و تزريق اميد کاذب به مردم جهت مرتفع شدن تمام مشکلات داخلي به بواسطه برجام دقيقا در مسير دوقطبي سازي « حاميان برجام –مخالفان برجام» پي ريزي شده بود ، هدفي که با سخنراني هاي رهبرمعظم انقلاب در طول مذاکرات هسته اي خنثي مي شد.
امروز پس از گذشت 27 ماه از توافق هسته اي و چند هفته از اعلام رسمي نابودي داعش غربي ها اعتراف مي کنند که جامعه ايراني در مسير انسجام اجتماعي – سياسي فراگير حرکت کرده و در مقابل دشمني محور غربي – عربي داراي اتحاد و هدفي يکسان هستند ؛ اعترافي که بسيار حائز اهميت است بويژه مهمترين پيامد منفي غائله سال 88 ،زمينه سازي براي شکاف اجتماعي در جامعه ايراني بود.هدفي که تا حدود بسياري محقق شده بود و پس از آن سال برخي از اقشار اجتماعي با هر رويداد و تحول سياسي تلاش داشتند در مقابل جبهه مقابل لشگر کشي رسانه اي به راه انداخته و جهت اثبات تحليل خود حتي اقدام به لشگر کشي خياباني کنند.
2انتخابات پس از سال 88 يعني انتخابات يازدهم و دوازدهم رياست جمهوري را نيز نظام سلطه و جريان غربگراي داخلي فرصتي براي بهره برداري از اهداف خود نظير « دوقطبي سازي جامعه ايراني » مي ديدند به همين دليل بود که گاها موضع گيرها و جهت گيري را از برخي از رسانه هاي نشانه دار و يا افراد وابسته به يک گروه سياسي مشاهده مي کرديم که هدفي جز رويارويي جامعه ايراني را دنبال نمي کرد.
آنچه امروز مهم به نظر مي رسد اين مسئله است که عمده ترين هدف غرب از سال 88 تاکنون – دوقطبي سازي اجتماعي در ايران – به بدل خود تبديل شده و جامعه ايراني در مقابل اقدامات و موضع گيري ضد ايراني کشورهاي غربي و هم پيمانان منطقه اي آن احساس مشترک و ديدگاهي يکسان دارند و آن « ايستادگي و مقاومت در مقابل تهديدات و گستاخي هاي بيروني» است؛ دستاوردي که بسياري از حاکميت هاي سياسي براي بدست آوردن آن ميلياردها دلار هزينه و سالها سرمايه گذاري مي کنند.
اعتراف به افزايش همبستگي اجتماعي در ايران
همگرايي و اتحاد شکل گرفته در لايه هاي مختلف اجتماعي در ايران به ميزاني است که حتي روزنامه نيويورک تايمز نيز نتوانسته از کنار آن براحتي عبور کند به طوري که در شماره اخير خود با تيتر « ایرانی‌ها متحد شدند،ترامپ و عربستان قابل اعتماد نیستند » به آن پرداخته است.
اين روزنامه آمريکايي با اشاره به عدم اجراي تعهدات آمريکا در برجام و حمايت هاي علني رئيس جمهور اين کشور از سعودي ها و لزوم برخورد با ايران منجر به آن شده که فضايي از بي اعتمادي توام با نفرت در جامعه ايراني شکل بگيرد.
نيويورک تايمز معتقد است که رويکرد ضدايراني مقامات آمريکا اين باور را در جامعه ايراني شکل داده که اعتماد فراتر از حد به غربي ها در فرايند مذاکرات هسته اي اشتباه و به تامين منافع کشورمان ختم نشده است و حال که آمريکا روابط خود با عربستان را با هدف ضربه زدن به ايران افزايش داده بايد در مقابل آنها ايستاد.
نیویورک تایمز در یادداشتی در همين رابطه مي نويسد : «در ایران حال و هوایی از غیرت و شور ملی بوجود آمده و ایرانی ها علیه ترامپ و سعودی ها متحد شده اند ... بیلبوردی بزرگ در شلوغ ترین میدان تهران نصب شده که تصویر "محسن حججی" بر روی آن است؛ مرد جوانی که با لباس سپاه پاسداران دست خود را دراز کرده و از ایرانی ها می خواهد راه وی را ادامه دهند.»
اين روزنامه آمريکايي به اختلافات مرسوم سياسي در داخل کشور اشاره کرده و تغيير بوجود آمده در جامعه ايراني (پس از حوادث تلخ فتنه 88) مبني بر افزايش روحيه همبستگي ملي را به علت پديد آمدن دو عامل مي داند :« 1- انتخاب "دونالد ترامپ" به عنوان رئیس جمهور آمریکا. 2- افزاش تقابل عربستان سعودی با ایران به عنوان رقیب این کشور برای تسلط بر منطقه خاورمیانه.»
نويسنده همچنين به مواضع ترامپ علیه برجام ، فروش 100 میلیون دلار اسلحه توسط وی به عربستان و شرکتش در رقص شمشیر با سعودی ها اشاره و مواضع تند ضد ايراني "محمد بن سلمان" را مورد مداقه قرار داده و مي نويسد :« همزمان، ایرانی ها بر این باروند که چیزی برای افتخار کردن دارند چراکه شبه نظامیان تحت رهبری این کشور نقش اساسی را در شکست دادن گروه داعش در سوریه و عراق ایفا کردند و همین امر موجب افزایش نفوذ منطقه ای ایران شد.»
محبوب ترين و قابل احترام ترين چهره هاي ايراني از نگاه مردم ايران را نيز اين روزنامه مورد توجه قرار داده و مي نويسد :« اکنون محبوب ترین ستاره ها در ایران، بازیگران فیلم یا خوانندگان نیستند بلکه چهره شناخته شده می باشد: ژنرال "قاسم سلیمانی"، هدایت کننده اقدامات نظامی ایران در منطقه که به موفقیت های فوق العاده ای دست یافته ... خلاصه اینکه، ترامپ و سعودی ها به این باور عمومی در ایران دامن زدند که آمریکا و ریاض قابل اعتماد نیستند و اکنون ایران به کشوری قدرتمند تبدیل شده که توانایی شکست دادن دشمنان خود را دارد.»
يا هافینگتون پست نيز در مطلبي ديگري به شکست محور غربي – عربي در مقابل ايران و افزايش روحيه همبستگي در کشور اشاره کرده و مي نويسد : « محمد بن سلمان پیش از رویارویی با ایران، به سرنوشت صدام توجه کند؛ همان کسانی صدام را به زیر کشیدند که زمانی او را به جنگ با ایران تشویق می‌کردند».
مکس آبرامز کارشناس ارتباطات بین الملل نيز در اين رابطه اينگونه اظهار نظر مي کند : « عربستان کنفرانس بزرگی علیه تروریسم برگزار می کند و ایران را دعوت نکرده و نمی گوید «ایران» بود که نقشی کلیدی در نابودی داعش داشت».
حمايت از حاکميت اسلامي يک اولويت مهم براي جامعه ايراني
آنچه در اين ميان حائز اهميت مي باشد اين مسئله است که عليرغم تلاش هاي گسترده مقامات آمريکايي – اروپايي و شيوخ منطقه ، جامعه ايراني بدون توجه به رخدادهاي تلخ گذشته و بازي هاي عمليات رواني شبکه هاي فارسي زبان وابسته به مراکز جاسوسي غربي، افزايش همبستگي اجتماعي – سياسي را فارغ از ديدگاه متفاوت يک اولويت دانسته و تلاش مي کند در دوران پسا برجام که تحريم ها و تهديدات دشمنان شيب چشم گيري به خود گرفته است، حمايت از حاکميت اسلامي را همانند سابق دنبال کند.
