حجتالاسلام مهدي حسينپور
پسر دانشآموزي كه 13 سال بيشتر نداشت، با حالي پريشان نزدم آمد و از دردي سخن گفت كه برايش حكم درمان را داشت. او نيامده بود كه روحاني مدرسه او را از آن كارش نهي كند، بلكه آمده بود تا با توجيهات و بهانههايش، منطقه خطري كه در آن قدم گذاشته بود را به منطقهاي اَمن و آرامش تبديل كند! او از من كه روحاني بودم، توقع داشت تا حكم شرع را تغيير دهم. اين پسر ميخواست تا منطقه خطري كه شعلههاي آتش از آن زبانه ميكشيد را برايش تبديل به گلستاني معطر كنم. از حضورش در كلاس زبان انگليسي ميگفت و آشنايياش با دختري همسن و سال خودش…
از يك ديدگاه غربي، خانه مفهومي ارزشي ندارد، بلكه خانه، فقط مكاني است براي در امان بودن از سرما و گرما، درامان بودن از باران و برف، درامان بودن از آفتاب و سايه. در نظر آنان، تنها نقطه مشتركي كه افراد يك خانواده با هم دارند، اين است كه در مكاني به نام خانه با هم جمع ميشوند ولي در طول روز كاري به هم ندارند و سراغي از هم نميگيرند.
اين روزها، تبليغات غرب عليه خانه و خانواده ايراني شدت گرفته است و آنها به شدت تلاش ميكنند تا منطقه خطر و محدوده ممنوعه را جايگزين منطقه امن و آرامش كنند و رابطههاي غيرمجاز و غيرشرعي را با ابزارهايي همچون ماهواره و فضاي مجازي در نظر ما عادي و سالم جلوه دهند.
آنها توانستهاند سن بلوغ را كاهش دهند و كاري كنند كه رفاقتهاي خياباني از سن دانشجويي به سن دبيرستان و حتي دبستان هم كشيده شود و خانوادهها هيچ واكنش و حساسيتي از خود نشان ندهند.
افزايش ميزان دوستيها و رابطههاي پسر و دخترها با يكديگر قبل از ازدواج و حتي قبل از دبيرستان و طبيعي جلوه دادن آن در جامعه جاي نگراني دارد. پسران و دختراني كه در تلفن همراه خود شمارههاي زيادي از جنس مخالف را با اسمهاي مختلف، ذخيره كردهاند و با هم در ارتباط هستند، پسران و دختراني كه اين پديده را امري عادي تلقي ميكنند و از اين نوع رابطهها، ابراز نارضايتي و ناراحتي نميكنند. بدتر آنكه اين روزها برخي از والدين، دوستيها و رابطههاي دختران و پسران را پذيرفتهاند و حتي اين نوع رابطهها را امري ضروري براي ازدواجي موفق تلقي ميكنند!
البته اين سؤال نيز در ذهن هر كسي خطور خواهد كرد كه: اگر اين نوع رابطهها براي ازدواج ضروري و لازم است، پس چرا اين رابطه دختر و پسرها معمولاً از والدينشان مخفي ميماند؟! چرا جوانان، از آشكار شدن اين رابطه ترس دارند؟ اگر قرار است اين رابطه به ازدواج ختم شود، پس چرا والدين نبايد از آن باخبر باشند؟! اگر اين رابطهها به ازدواجي موفق منجر ميشود، پس چرا اين رفاقتهاي چندين ماهه و چندين ساله، نميتوانند از طلاق جلوگيري كنند؟!
بدون شك يكي از اساسيترين نيازهاي هر انساني، نياز عاطفي است. فرقي ندارد پسر باشي يا پدر، دختر باشي يا مادر، زن باشي يا شوهر. هر كه باشي و در هر جايگاهي قرار داشته باشي، باز هم نياز به محبت،توجه و احترام خواهي داشت.
البته اين نياز عاطفي، در افراد متفاوت بوده و داراي شدت و ضعف است. به عنوان مثال نياز عاطفي در دختران بيش از پسران است و نياز عاطفي در پدربزرگها و مادربزرگها نيز بيشتر ميشود، اما نكته مهم و قابل توجه اين است كه اگر اين نياز عاطفي در فرزندان و در زن و شوهر تأمين نشود، آنها از منطقه امن كه خانه و خانواده است فرار كرده و به منطقه خطر كه ارتباط با جنس مخالف و نامحرم است، پناه خواهند برد. در حقيقت اين افراد، به دنبال كمبودهاي خود هستند تا بتوانند به هر طريقي، آرامش خود را تأمين كنند. يكي از علتهاي اساسي كه باعث افزايش ارتباطهاي ناسالم ، عاطفي و عشقي بين نوجوانان و جوانان شده، تأمين نشدن نياز عاطفي آنها در خانواده است. خانوادههاي زيادي وجود دارند كه هر كدامشان منطقه امن و آرامش اعضاي آن خانواده محسوب ميشوند. حال اگر يكي از اعضاي آن خانواده، احساس كند كه درون آن خانواده، مورد توجه و احترام نيست و كسي به احساسات و عواطف او توجهي نميكند، خيلي زود از آن خانواده و از آن محيط اَمن خارج خواهد شد و متأسفانه افراد زيادي هستند كه از خانواده فاصله گرفتهاند و در خارج از محيط خانواده به دنبال رفع نيازهاي خود هستند. اين افراد، اگر توسط افراد سودجو و فرصتطلب جذب نشوند، حتماً توسط افرادي كه شرايطي همچون خودشان دارند جذب خواهند شد. پسر يا دختر؟ زن يا شوهر؟ اگر ميخواهيم فرزندان يا همسرمان، با جنس مخالف ارتباط ناسالم نداشته باشد، بايد نيازهايش را بشناسيم و در برطرف كردن آن تلاش كنيم.
خوب است كمي بيشتر براي فرزندان و براي همسرتان وقت بگذاريد و همچون دوست و رفيق، به درد دلهايشان گوش دهيد قبل از آنكه ديگران در جذب آنان از شما سبقت بگيرند.
اما به نظر شما برنده چه كسي است؟ برنده كسي است كه در محيط امن باقي بماند و بتواند اقدامات لازم را انجام دهد تا ساير اعضاي خانواده نيز احساس آرامش و امنيت كنند.
برنده كسي است كه اقدام عجولانه نكند و براي رفع نيازهايش وارد منطقه ممنوعه و محدوده خطر كه همان ارتباط با جنس مخالف و نامحرم است نشود. برنده كسي است كه به جاي فرار از منطقه امن خانواده، تصميم به اصلاح افراد خانواده بگيرد و آنها را از خواب غفلت بيدار كند.
برنده كسي است كه نيازهاي طرف مقابل را تشخيص دهد و براي برطرف كردن صحيح آن سريعاً اقدام كند. برنده پدري است كه به دخترش ابراز محبت كرده و دستهاي سرد او را لمس ميكند. برنده مادري است كه به پسرش ابراز محبت ميكند و محبتهاي مادرانهاش را از او دريغ نميكند. برنده اصلي، زن و شوهري هستند كه ابتدا به يكديگر احترام ميگذارند و شخصيت همديگر را حفظ و بعد از آن به يكديگر ابراز علاقه ميكنند. برنده همسري است كه از شريك زندگياش غفلت نميكند و نيازهاي عاطفي او را با تمام توان تأمين ميكند.
و اما بازنده كيست؟ بازنده كسي است كه خيلي زود از سختيها فرار ميكند و قدم به منطقه خطر ميگذارد. بازنده كسي است كه محبتها و زحمات و اعتماد پدر و مادرش را خيلي زود ناديده ميگيرد و به سادگي و با كمترين كمبودي، خانواده را ترك ميكند. بازنده كسي است كه براي تأمين نياز خودش، حاضر ميشود با جنس مخالف ارتباط برقرار كند و او را نيز شريك جرم خودش قرار دهد.
بازنده كسي است كه حلال خدا را رها كرده و به حرام خدا رو ميآورد. بازنده آن دختري است كه شرافت و عفت خود را قرباني احساسات زودگذرش ميكند و بعد از مدتي رفاقت كه به ازدواج هم ختم نميشود، با غروري در هم شكسته و دلي آزرده به خانه برميگردد البته تنهاتر از هميشه.
عبارت خود را با كلام نوراني خداوند قادر و متعال ختم ميكنم كه فرمود:«و من يتعدّ حُدودَ الله فاُولئك هُمُ الظّالمون»: و هر كس از حدود الهي تجاوز كند، ستمكار است.