وحید حاجیپور
براي دفاع از قرارداد فروش گاز به شركت ايراني - نروژي استدلالهاي حيرتانگيز تمامي ندارد. يكي از اين استدلالها روي قطر متمركز شده است و ميگويد اين شركت سالانه 78 ميليون تن صادرات الانجي دارد و ايران سهمي صفر دارد.
اين اعداد به حدي در نگاه نخست جذاب هستند كه مخاطب را به طرفداري از اين قرارداد ترغيب ميكند، در حالي كه اين يكطرف سكه است.
به گزارش «جوان»، همه توليد گاز قطريها از ميدان مشترك پارسجنوبي است؛ قطريها بيش از 600ميليون متر مكعب گاز از اين ميدان برداشت ميكنند كه چارهاي جز صادرات ندارند، زيرا اين كشور 2/5 ميليون نفري نه به اندازه ايران 80 ميليون نفر جمعيت دارد و نه وسعت جغرافيايي ايران و صنايع وابسته به نفت و گاز را داراست. از لحاظ صنايع نفت، گاز و صنايع وابسته به انرژيهاي فسيلي، شايد به اندازه 10درصد ايران هم مصرف انرژي نداشته باشد، پس طبيعي است بايد براي صادرات گاز دست به ارزانفروشي بزند كه البته بررسيهاي موجود نشان ميدهد چنين ذهنيتي هم عاري از واقعيات است. با وجود اينكه قطريها هيچ چارهاي جز صادرات گاز ندارند، اما با اين وجود يكي از گرانترين گازهاي جهاني را دارند. بهعنوان نمونه اين كشور براي ساخت مجتمعهاي پتروشيمي در كشور خود قيمت خوراك را 15سنت تعيين كرده كه اين رقم در ايران 8 سنت است. همچنين بر اساس آمارهاي موجود قيمت الانجي قطر طي سالهاي گذشته گرانتر از قيمت گاز امريكا، تركمنستان و... است كه نشان ميدهد قطر با وجود محدوديتهاي فراوان در مصرف و عرضه جهاني گاز دست به ارزانفروشي نزده است، درست برعكس ايران.
مقایسه قطر و ایران در موضوع گاز خطاست
قطريها به دليل جبر جغرافيايي و نياز نداشتن به گاز، صادرات گاز را در پيش گرفتهاند كه قطعاً با ايران تفاوتهاي فاحشي دارد. ظرفيت 4 ميليون بشكهاي نفت ايران و نياز شديد مخازن نفتي به تزريق گاز - حداقل 200ميليون متر مكعب در روز- و همچنين سرمايهگذاريهاي صورت گرفته در بخش حملونقل، گازسوز كردن نيروگاهها، توسعه صنعت پتروشيمي و... در كنار مصرف خانگي و تجاري موجب شده است تا گاز نقشي اساسي در سبد مصرفي كشور داشته باشد. چنين شرايطي را نميتوان به قطر نسبت داد، زيرا اين كشور 2/5 ميليون نفري نياز بسيار كمتري به گاز طبيعي دارد و با توجه به مازاد بودن توليد گاز اين كشور، طبيعي است كه به سمت صادرات گاز روي بيارود، ولو با قيمتهايي بسيار كمتر.
حتي اگر قطريها هر متر مكعب گاز طبيعي را 5 سنت به فروش برسانند باز هم برايشان سود است؛ چراكه انبوهي از درآمدهاي گازي را نصيب آنها ميكند، ولي با اين وجود هيچگاه دست به ارزانفروشي نزدهاند.
قطر خط لولهای ندارد
يكي ديگر از تفاوتهاي ايران و قطر در مصرف و صادرات گاز، دسترسي ايران به صادرات گاز از طريق خط لوله است، در حالي كه قطريها از چنين امتيازي برخوردار نيستند و طبيعي است كه به صادرات گاز از طريق الانجي روي بياورند.
صنایع ایران نیاز به گاز دارد
كساني كه ايران و قطر را مقايسه ميكنند و به طور گزينشي آمارهاي صادرات گاز را عنوان ميكنند بهتر است به ميزان توليد نفت و نياز به تزريق گاز اين دو كشور، حجم توليد محصولات پتروشيمي، ميزان مصرف داخلي گاز، توليد برق از گاز، سهم حملونقل از گاز طبيعي را هم لحاظ كرده و در نهايت با توجه به جمعيت دو كشور، اين مهم را روشن كنند كه در چنين شرايطي، ارزانفروشي گاز براي به دست آوردن سهمي از بازار الانجي براي كشورمان منطقي است يا خير؟
در نهايت دقت كنيد كه بين 70 تا 80 درصد جمعيت قطر، نيروهاي كاري هستند كه به طور عمده از شرق آسيا و خاورميانه به اين كشور كوچك سر ريز شدهاند. اين بدان معناست كه در خوش بينانهترين حالت حدود 700هزار نفر صاحب منابع گازي اين كشور هستند نه 80 ميليون نفر! براي 700 هزار نفر جمعيت قطري توليد بيش از 600 ميليون متر مكعب گاز و صادرات آن حتي به قيمتي نازل، خودش سود سرشاري است و به هيچ عنوان قابل مقايسه با ايران 80 ميليون نفري نيست.
مصرف ميانگين گاز قطر حدود 60 ميليون متر مكعب در روز است كه يك دهم مصرف داخلي گاز ايران در همه بخشها و همچنين 10 درصد توليد گازش است؛ پس طبيعي است به سمت صادرات گاز به هر قيمتي روي بيارود كه اگر چنين نكند با بحران بزرگي مواجه ميشود. با وجود چنين محدوديتي، اما باز هم قطر دست به ارزانفروشي نزده است و يكي از گرانترين گازهاي جهان را دارد. برخلاف نظر وزير نفت كه معتقد است بايد براي گاز كشور فكري كرد و بهترين راه ارزانفروشي است، اما قطر با گاز فوقالعاده مازادي كه دارد بايد فقط در صادرات متمركز شود، اما هيچگاه به ارزانفروشي دست نزده است.