کد خبر: 882956
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۴
جهالت مدرن و هشدار به خانواده‌ها
در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه ابعاد گوناگوني از جهل و ناداني در آن رشد كرده است.
  عبدالحميد خرقاني

در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه ابعاد گوناگوني از جهل و ناداني در آن رشد كرده است. زماني در گذشته‌هاي دور در عهد رسول مكرم اسلام(ص)، جهالت مردم به آن بود كه دختران خود را زنده به گور كنند يا به پرستش بت‌ها و كارهاي ديگر بپردازند. اين نوعي از ظلمت ناداني بود كه برخي از آن به دوران جهالت نخستين ياد مي‌كنند. البته گفتني است كه جهل در اصطلاح به معناي عدم عقل و نور است. اساساً هر امري كه مخالف و نقيض عقل و رشد انسان است و به نوعي به هدايت او ضربه وارد مي‌كند، در دايره جهل محسوب مي‌شود.
در دوران معاصر شايد در نگاه اولي، مظاهر جهالت تغيير پيدا كرده است، اما بايد با كمال تأسف گفت كه جنس و نوع تاريكي جهالت همچنان باقي است و در برخي از جوامع نيز سيطره پيدا كرده است. در دنياي مدرن و توسعه يافته امروزي كه افراد آن ادعاي تعالي دارند هر روز شاهد اتفاقات عجيب و ناگواري هستيم كه در گذشته هيچ نمونه و مانندي نداشته است.
ناهنجاري‌هايي مانند همجنس‌گرايي، ازدواج با حيوانات و زندگي با آنها، تنهازيستي و ازدواج سفيد، خشونت‌هاي غيرقابل كنترل و خيلي از مسائل ديگر از پديده‌هاي نوظهور اين دوران است و در بين مردم جوامع گوناگون تبديل به يك سبك زندگي شده است.
در اين ميان يكي از مصاديق جهالت دنياي مدرن، چالشي به نام نهنگ آبي است. در اين رابطه سخن گفتن كه اين بازي شوم از كجا شكل گرفته و سازنده آن چه قصد و نيتي دارد، بي‌فايده است، هر چند فيليپ بودكين مخترع اين بازي گفته است كه هدفش از ساخت آن، پايان دادن به زندگي انسان‌هاي بي‌خاصيت است؛ لكن بايد به اين مهم توجه وافر داشت كه اساساً چرا برخي از اين بازي پيروي كرده و دستورات آن را كه در نهايت خشونت و بي‌رحمي طراحي شده است بر روي خودشان اجرا مي‌كنند و نعمت زندگي كه بزرگ‌ترين نعمت پروردگار است را براي خود غيرقابل‌تحمل دانسته و به آن پايان مي‌دهند.
در رابطه با اين مسئله مي‌توان از زواياي مختلف روانشناختي و رفتار شناسي سخن گفت و به تحليل اين مسئله پرداخت كه چطور مي‌شود برخي از جوانان به مرز انجام اين بازي مي‌رسند. اما هيچ كدام از اين تحليل‌ها بر فرض صحت، بيانگر واقعيت آنچه رخ داده است نيست.
براي آنكه حق مطلب را ادا كنيم و به ريشه اين آسيب به درستي اشاره كنيم بايد بگوييم هر جامعه‌اي با در نظر گرفتن شرايط زماني و مكاني، اگر بخواهد در مسير انسانيت و رشد واقعي قرار بگيرد و به ديگر كلام، هدايت آن جامعه فربه بشود و به كمال واقعي برسد، بايد مسئله اساسي تربيت براي آن محوريت داشته باشد، بدين معني كه بايد در اين جامعه تمامي تصميمات فردي، جمعي و حكومتي به نوعي تعيين شوند كه باعث رشد و تقويت امر تربيت گردند تا در نهايت به هدايت و تعالي ختم شود.
از منظر تفكر اسلامي، تنها نهادي كه امر مهم تربيت انسان را از ابتدا عهده‌دار است، نهاد مقدس خانواده است. خانواده تنها مركز رشد و فربه شدن مسئله تربيت است؛ زيرا  در اين نهاد پاك دوران شكل‌گيري شخصيت سپري مي‌شود و شخصيت انسان در سه دوره بنابر آن روايت معروف از وجود مبارك پيامبر اسلام(ص) در نهاد خانواده شكل مي‌گيرد: الوَلَدُ سَيدٌ سَبعَ سِنينَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنينَ وَ وَزيرٌ سَبعَ سِنينَ. فَإن رَضيتَ خَلائِقَهُ لإحدي وَ عِشرينَ وَ إِلا فَاضرِبْ عَلي جَنبِهِ فَقَد أعذَرتَ إلي اللهِ تَعالي»[بحار الانوار، ج101، ص95] فرزند، هفت سال مولي، هفت سال بنده و هفت سال وزير است. پس اگر در
بيست‌و‌يكمین سال روحيات او مورد رضايت تو بود، شكر خداي نما و الا واگذار، كه در پيشگاه خدا معذوري.
البته روايات وارده از ائمه معصومين(ع) بسيار است و تفسير و تحليل آنها هم نياز به بحث مستوفي دارد. غرض آنكه تربيت كه انسانيت انسان به آن وابسته است تنها در كانون خانواده انجام مي‌پذيرد و بقيه نهاد‌ها مانند مساجد و آموزش و پرورش در رتبه بعدي قرار مي‌گيرند و تمامي اين نهاد‌ها زماني مفيد خواهند بود كه در راستاي امر تربيت كمك كار و مكمل وظيفه خانواده باشند.
اما در دوران معاصر با كمال تأسف بايد گفت نهاد خانواده به واسطه امور گوناگون از جمله سيطره فرهنگ و تمدن مدرنيته بر جوامع با فروپاشي رو‌به‌رو شده است. نگاهي گذرا به وضعيت خانواده و آمار و ارقام مربوط به طلاق و افسردگي، خودكشي و تنهايي در جوامع توسعه يافته مانند امريكا، ژاپن، آلمان و غيره، به خوبي مؤيد و اثبات‌كننده اين ادعا است كه هرچه دنياي مدرن به سمت توسعه‌يافتگي حركت كرده، اما در مسير شاخصه‌ها و ابعاد كمال، انسانيت را زير پاي خود قرار داده و از آن رد شده است.
در ايران عزيزمان، شاهد اتفاقاتي هستيم كه دقيقاً مانند آن در آن طرف دنيا رخ مي‌دهد و زماني طول نمي‌كشد كه اخبار ناگوار در رابطه با اينگونه مسائل را در داخل جامعه خودمان مي‌شنويم.
آري نهنگ آبي ميوه درختي است به نام غربگرايي كه شاخ و برگ آن به جامعه ما نيز رسيده است. با بررسي سطحي و ساده، در مي‌يابيم جواناني كه اقدام به چنين اعمالي مي‌كنند از كمترين سطح رشد، تربيت و محبت در خانواده خود برخوردار بوده‌اند و چيزي به عنوان اميد و كمال انسانيت در آنها يافت نمي‌شود. در واقع انجام دهندگان اين نوع از چالش‌ها قدم به قدم به اين جايگاه رسيده‌اند و گام به گام با اين فروپاشي مواجه شده‌اند كه هيچ اميدي در زندگي خود مشاهده نمي‌كنند پس دست از زندگي مي‌كشند.
اگر جامعه ما با احكام انساني اسلام فاصله بگيرد مشاهده چنين اتفاقاتي هيچ دور از ذهن نخواهد بود. كشور بايد در سطوح مختلف برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري، بر اساس الگوهاي اسلامي اداره شود تا به نهاد خانواده ضربه وارد نشود و از طرفي نيز خانواده‌هاي ايراني اگر مي‌خواهند از تمام آفات و آسيب‌ها محفوظ باشند بايد دل به تربيت اسلامي بنهند تا نهال تربيت و هدايت به خوبي در درون آنها شكل بگيرد، وگرنه همان راهي را خواهيم رفت كه تمدن غرب آن را پيموده است و دستاورد ما نيز همان خواهد شد كه اكنون در كشورهاي توسعه يافته مشاهده مي‌كنيم، پس اجازه ورود
به نهنگ آبي ندهيم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر