آن روز كه امام عزيزمان در واپسين ماه‌هاي عمر پربركت خويش و در آخرين پيامشان به مناسبت سالروز تشكيل بسيج مستضعفين فرمودند: «بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه‌هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق مي‌دهد»، كمتر كسي بود كه به اين يقين رسيده باشد نهالي كه آن پير روشن‌ضمير و مرد الهي غرس كرده، مي‌تواند در فاصله 30 سال پس از آن پيام تاريخي، اينچنين موجب بهت و حيرت جهانيان شود و چنان نيروي عظيم و باصلابتي را از ايران، عراق، سوريه، لبنان، افغانستان و پاكستان در قالب گردان‌هاي امام حسين(ع) ايران، حيدريون حزب‌الله لبنان، حشدالشعبي عراق، فاطميون افغانستان و زينبيون پاكستاني گردهم بياورند و سازمان بزرگي را تشكيل دهند كه بتواند 200 هزار شروري را كه به اعتراف مقامات امريكايي توسط آنها و رژيم صهيونيستي آموزش ديدند و تا بن دندان تسليح شدند و با دلارهاي سعودي و برخي شيوخ مرتجع و خائن عرب تطميع شده بودند از پاي درآورند و همانگونه كه زعيم بزرگوار و امام‌المسلمين و خلف شايسته خميني كبير(ره) در ديدار روز گذشته با بسيجيان فرمودند: «شما جوانان توانستيد امريكاي مستكبر را به زانو در بياوريد و شكست دهيد، تمام تلاش‌هايي كه مي‌كردند و نقشه‌هايي كه مي‌كشيدند براي اين بود كه منطقه را از تفكر انقلاب اسلامي و مقاومت دور كنند، اما بر عكس شد». وعده صادق خميني كبير را در پيش چشم همه جهانيان نمايان ساخت و به تعبير مقام معظم رهبري «مفهوم ما مي‌توانيم را بار ديگر براي همه اثبات كردند.»
امروز آن شجره طيبه و نهال غرس شده امام عزيزمان به درخت تناور و پرثمري تبديل شده است كه بوي شكوفه‌هاي طرب‌انگيز آن را مي‌توان در آن سوي مرزها در سوريه و عراق استشمام كرد. دشمن بخواهد يا نخواهد امروز انقلاب اسلامي فراتر از تصور آنها صادر شده است و شكست‌هاي پي‌در‌پي نظام سلطه و اذنابش در منطقه مؤيد اين موضوع است.
اكنون صداي پاي بسيجيان ايران، حزب‌الله لبنان، حشدالشعبي عراق و همه آموختگان مكتب خميني كبير و خامنه‌اي عزيز در اقصي نقاط جهان شنيده مي‌شود و لرزه بر اندام رژيم غاصب صهيونيستي و امريكا مي‌اندازد و مي‌رود تا تومار اين شجره خبيثه همانند داعش و گروه‌هاي تكفيري با اراده الهي و دست توانمند بسيج جندالله از صحنه روزگار برچيده شود. يقيناً از اين پس صهيونيست‌ها خواب خوش نخواهند داشت و هر لحظه بايد در انتظار انتقام از سوي خيل عظيمي باشند كه در مكتب انقلاب اسلامي درس ايستادگي در مقابل ظلم را آموخته‌اند و تاكنون با ديدن صحنه‌هاي شكنجه و كشتن كودكان مسلمان فلسطيني و يمني دندان بر دندان مي‌فشردند و انتظار روزي را مي‌كشيدند كه بتوانند انتقام اين مظلومان را بستانند.
آن روز كه بسيج با يك فرمان پا به عرصه دفاع از انقلاب تازه‌تأسيس امام راحل نهاد و در آماج توطئه‌هاي داخلي و خارجي قرار گرفت شايد تصور نمي‌كرد روزگاري فرا برسد كه بركات و دستاورد‌هايش آنچنان فراگير شود كه امروز جاي جاي منطقه پرتلاطم غرب آسيا حضور او را مغتنم شمرده و او يك‌طرف معادله دفع منازعات و چالش‌هاي منطقه‌اي باشد.
از اين‌رو بايد هفته بسيج را فرصتي دانست تا به بهانه آن چارچوب رفتاري گروهي كه با يك فراخوان عمومي پروانه‌سان بر گرد شمع تابان ولايت حلقه زدند و در يك گستره زماني، افق انقلاب را در پرتو نگاه شفاف و صادق امام خميني(ره) ترسيم كردند، داشته باشيم. كليدواژه‌هايي در بسيج وجود دارد كه پرداختن به هر كدام از آنها در واقع مي‌تواند جهتي از جهات و چارچوبي از چارچوب‌هاي رفتاري اين نهاد تأثير‌گذار مردمي را تبيين كند از همين‌روست كه نمي‌توان رفتار اين مجموعه را با هيچ نهاد يا نيروي مسلح ديگري مقايسه كرد. اينكه مي‌بينيم فلان جوان حشدالشعبي عراقي در ديدار با رهبري مي‌ايستد و بي‌ملاحظه همه عرف‌هاي معمول را كه متعلق به كدام كشور است، فرياد مي‌زند آرزو دارم براي شما و در راه شما كشته شوم و باز زنده شوم و هزار بار كشته و زنده شوم، ناشي از كدام شناخت و مكتب جز مكتب و آموزه‌هاي بسيج به آن سوي مرزهاي جغرافيايي ايران مي‌تواند باشد. امروز تفكر بسيج فراتر از چارچوب‌هاي اين سرزمين رسوخ كرده است و نه تنها ديگر خواندن نماز در اماكن نظامي در سوريه همانند روزهاي نخست اشغال اين سرزمين توسط داعش جرم نيست، بلكه اشتياق براي خواندن نماز جماعت يك ارزش تلقي مي‌شود.
بنابراين تفكر بسيجي فراتر از آزادسازي سرزمين در عراق و سوريه، دل‌هاي شيفته معنويت را در ارتش و جوانان اين دو سرزمين تسخير كرده و اين همان چيزي است كه لرزه بر اندام امريكا، رژيم صهيونيستي و شيوخ وابسته عربي منطقه انداخته و همه اينها از بركات بسيج و تفكر بسيجي است.
