محمد صادقي
چه چيز در سينماي ايران هست كه وابستگان به برخي چهرههاي سياسي و افرادي كه به عنوان رجل سياسي در قواي مختلف كشور فعاليت دارند، براي حضور در سينما سر و دست ميشكنند؟! استفاده از رانت پدر يا ديگر اقوام صاحب منصب و ذينفوذ براي رسيدن به پول و ثروت، يا موقعيت اجتماعي يا هر چيز ديگري، سابقهاي طولاني به قدمت تاريخ بشريت دارد.
با اين وجود در هر دورهاي شاهد فراز و نشيبهايي در اين روابط غيرعادلانه بودهايم. زماني فرزندان درباريان قاجاري به واسطه نام پدر و شهرت خانوادگي، بورسيه تحصيلي ميشدند و راه فرنگ را در پيش ميگرفتند تا با پول دولت ممالك محروسه ايران، در اروپا تحصيل كنند و در بازگشت به ايران سريعاً به مقام دولتي برسند و جايگاه مالي و اجتماعي خوبي را براي خود مهيا كنند.
اما اكنون قضيه فرق كرده و برخي از فرزندان اهل سياست، در كنار استفاده از منوپلهاي تجاري، نيمنگاهي نيز به حضور در فعاليتهاي فرهنگي دارند و پولهاي بيحسابي نيز از طريق همين ابراز علاقهها، به سمت سينما و شبكه نمايش خانگي واريز شده است.
برخي از نزديكان چهرههاي سياسي فارغ از اينكه آن چهره وابسته به طيف اصلاحات باشد يا جريان اصولگرايي، تلاش كردهاند با استفاده از رابطههاي موجود، خود را به جريان توليد در سينما و شبكه نمايش خانگي نزديك كنند. چهرههايي كه تلاش ميكنند عامدانه خود را به شهرت نزديك كنند. در اين بين ساز و كارهاي قانوني نيز به نحوي در خدمت اين جريان مخرب قرار گرفتهاند.
تابناك در گزارشي مينويسد: نخست نام سيدمحمدهادي رضوي، داماد محمد شريعتمداري به اين شكل مطرح شد. رضوي سرمايهگذار فصل اول سريال پرطرفدار «شهرزاد» بود و حضورش به عنوان سرمايهگذار با حواشي همراه شد. برخي موضعگيريهاي رضوي در جريان ساخت فصل اول «شهرزاد» كه واكنش حسن فتحي، كارگردان اين سريال را در پي داشت و سپس خبرهايي كه درباره سرمايه او و تهيهكننده اصلي شهرزاد مطرح شد، به دامن زدن به حواشي كمك كرد.
حميدرضا عارف، فرزند محمدرضا عارف نيز سرمايهگذار و مجري طرح فيلم «فصل نرگس» به كارگرداني نگار آذربايجاني بود؛ فيلمي كه بر خلاف «آينههاي روبهرو»، نخستين اثر آذربايجاني، نتوانست موفقيت چشمگيري در گيشه يا جشنوارهها داشته باشد، اما ميتواند مقدمه خوبي براي تهيهكنندگي حميدرضا عارف باشد. عارف همكاري با محسن چاوشي را نيز داشتهاست و برخي رسانهها همكاري مجدد چاوشي با يك مجموعه تلويزيوني اين خواننده به رغم موضع تند اخيرش عليه تلويزيون را متأثر از عارف تلقي كرده بودند.
علي حضرتي، فرزند الياس حضرتي، چهره ديگري است كه در چند سال اخير وارد سينما شده و نتيجهاش همكاري با فرزاد مؤتمن براي ساخت فيلم «خداحافظي طولاني» و سرمايهگذاري و تهيهكنندگي «نيمرخها»، آخرين فيلم سينمايي مرحوم ايرج كريمي است. هر دو تجربه سينمايي حضرتي موفقيت مالي نداشته، ولي «خداحافظي طولاني» در جشنواره فيلم فجر مورد توجه قرار گرفت و در چندين بخش نامزد و برنده شد.
در جديدترين نمونه از حضور اين نوع افراد نامربوط به سينما، شاهد تهيهكنندگي فيلمي از سوي يكي از وابستگان به چهرههاي مشهور سياسي هستيم.
فرزند ذكور يكي از چهرههاي شاخص يكي از دو جريان سياسي غالب در كشور كه سابقه سالهاي طولاني نمايندگي مجلس شوراي اسلامي را بر عهده دارد، به واسطه تهيهكنندگي يك مستند، اين بار قرار است تهيهكنندگي يك فيلم سينمايي را بر عهده بگيرد. اين كار در حالي صورت ميگيرد كه گرفتن مجوز تهيهكنندگي براي فيلم اول، كمي پيچيده است.
ابراهيم داروغهزاده، معاون نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي در ابلاغيهاي، شرايط تهيهكنندگي فيلم اول را اينگونه بيان كرده است: تمامي متقاضيان تهيهكنندگي اول فيلمهاي سينمايي صرفاً با معرفينامه از شورايعالي تهيهكنندگان ذيل مسئوليتهاي خانه سينما در فرآيند پذيرش تكاليف صنفي ميتوانند درخواست دريافت پروانه ساخت سينمايي كنند.
در روزهايي كه چهرههايي همچون محمدحسين مهدويان، سعيد روستايي، پيمان معادي و بسياري از اهالي سينما به دليل قوانين سخت تهيهكنندگي اول در كسب مجوز فيلم تازه خود به مشكل ميخورند، فيلم اين آقازاده بدون سر و صدا و در سكوت خبري هماهنگ شده با سازمان سينمايي تا مرحله فيلمبرداري پيش ميرود و كسي نميپرسد چگونه ميشود هزينه دكور ميلياردي اين پروژه در بخش خصوصي تأمين شود؟!
يك منبع آگاه به «جوان» ميگويد، فرد مذكور توانسته به واسطه دوستي با معاون سازمان سينمايي، اين راه را تسهيل و نام خود را به عنوان تهيهكننده ثبت كند،اما بحث مهمتر اين است فيلمي كه وي قرار است تهيهكنندگي آن را بر عهده بگيرد، حداقل نيازمند چند ميليارد تومان پول است. از طرف ديگر اين فرد كه سابقه حضورش در سينما صرفاً در حد تهيهكنندگي يك مستند بوده، توانسته با استفاده از شرايط خاص خود، 4 ميليارد پول مورد نياز ساخت فيلم را از يك بانك وام بگيرد. سؤال بعدي اينجا مطرح ميشود كه بر چه مبنايي وام سنگين چند ميليارد توماني در اختيار يك جوان قرار گرفته كه برود فيلم بسازد؟ بانك كه براي وامهاي پيش پا افتاده چند ميليوني، انواع و اقسام ضامنها را از مردم مطالبه ميكند تا از بازگشت مبلغ اصل وام و سود آن مطمئن شود، چطور حاضر شده پولي را براي ساخت فيلم به اين فرد بدهد؟
در حالي كه همه اهالي سينما ميدانند بازگشت سرمايه در بسياري از فيلمها تقريباً محال است و معدود آثار سينمايي هستند كه ميتوانند در گيشه و فروش رايت سينماي خانگي به سود برسند، آيا اين وام به غير از مسير استفاده از موقعيت خانوادگي به دست آمده است؟ يعني ميتوان باور كرد كه فرزند آن چهره سياسي، بدون اينكه نام پدرش را به ميان آورده باشد، توانسته وام ميلياردي دريافت كند؟ بعد از دريافت اين سرمايه شبههناك، اين بار فرد مذكور سراغ جريان رسانهاي فيلمش رفته و از اهالی رسانه خواسته است، هر خبري كه درباره توليد اين فيلم منتشر ميشود، حتماً در آن نامي از وي نيز باشد.
وقتي به فلسفه انداختن عكسهاي سلفي با بازيگران سينما فكر كنيم، متوجه ميشويم چرا برخي از فرزندان سياستمداران ميخواهند هر جور كه شده در سينما حضور داشته باشند؛ افرادي كه ميخواهند مشهور باشند، با بازيگرهاي سينما حشر و نشر داشته باشند، از موقعيتهايي برخوردار شوند كه در خارج از سينما رسيدن به آن سخت ميشود، در رسانهها ديده شوند و احتمالاً از قبل پولهاي باد آوردهاي كه به حسب رابطه به سينما آوردهاند، به سود مالي نيز برسند.