کد خبر: 881915
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
اعضاي يك شبكه مخوف كه بعد از ربودن كارگران فصلي آنها را در قفس حبس كرده و در قبال رهايي آنها از خانواده‌هايشان اخاذي مي‌كردند، بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، اوايل شهريور‌ماه امسال بود كه مرد جواني به اداره پليس رفت و از دو مرد و يك زن به اتهام آدم‌ربايي و اخاذي شكايت كرد. شاكي در توضيح ماجرا گفت: من كارگر فصلي هستم. مدتي قبل براي كارگري از شهرستان به تهران آمدم. هر روز صبح به يكي از ميدان‌هاي جنوبي تهران كه محل تجمع كارگران فصلي است مي‌روم و منتظر كار مي‌مانم. چند روزي بود كه كسي مرا براي كار نبرده بود تا اينكه چهار روز قبل دو مرد جوان همراه زني با خودروي پژو پارس به ميدان آمدند. آنها براي كار ساختماني‌شان دنبال كارگر مي‌گشتند كه مرا انتخاب كردند و براي رفتن به سر كار سوار خودروي آنها شدم. يكي از آنها داخل خودرو از كار ساختماني‌اش حرف مي‌زد و مي‌گفت چند روزي كار دارد. سرگرم حرف زدن با آنها بودم كه متوجه شدم از شهر خارج شدند.

ابتدا فكر كردم ساختمان آنها در بيرون از شهر است كه ناگهان به من حمله كردند و دست و پا و دهانم و چشمان را با طناب و پارچه‌اي بستند و بعد هم مرا به داخل صندوق عقب خودروشان انداختند و به راه افتادند . وي ادامه داد: به نظرم دو ساعتي داخل صندوق عقب خودرو بودم تا اينكه آنها داخل خانه ويلايي مرا از صندوق عقب بيرون آوردند و در داخل قفس بزرگي آهني حبس كردند. آدم‌ربايان مرا به شدت كتك زدند و خواستند هر چقدر پول دارم و كارت عابر دارم به آنها بدهم. به آنها گفتم كه من كارگرم و پولي ندارم و با التماس و گريه خواستم مرا رها كنند، اما فايده‌اي نداشت تا اينكه با گوشي خودم به خانواده‌ام زنگ زدند و براي َآزادي‌ام مبلغ 7‌ميليون تومان پول درخواست كردند. آنها مرا هفت روز داخل قفس حبس كردند تا اينكه خانواده‌ام به حساب آنها پول واريز كردند و پس از اين مردان آدم‌ربا مرا در بيابان‌هاي يكي از شهرهاي اطراف تهران رها كردند. در اين هفت روز كه زنداني بودم متهمان دو كارگر را به همين شيوه ربوده و همراه من داخل قفس حبس كرده بودند تا اينكه خانواده آنها هم پول واريز كردند و آزاد شدند. 
    
آغاز تحقيقات جنايي براي دستگيري آدم‌ربايان 
با طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي پليس آگاهي به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات خود را براي شناسايي آدم‌ربايان آغاز كردند. 
در حالي كه بررسي‌هاي درباره اين پرونده ادامه داشت مأموران پليس‌آگاهي با چند شكايت مشابه ديگر روبه‌رو شدند. تحقيقات مأموران نشان داد اعضاي اين باند هر چند روز يك‌بار به يكي از ميدان‌هاي محل تجمع كارگران ساختماني در تهران رفته و يكي از كارگران را به بهانه كار سوار خودرو مي‌كنند و مي‌ربايند و پس از اخاذي ميليوني او را رها مي‌كنند. 
   
8 روز داخل قفس زنداني بودم 
يكي از شاكيان كه مرد ميانسالي بود، گفت: من كارگر ساختماني هستم. روز حادثه در ميداني حوالي سعادت‌آباد منتظر كار بودم كه خودروي پژو پارسي جلو من توقف كرد. داخل خودرو دو مرد و يك زن بودند كه يكي از آنها گفت: براي چند روز نياز به كارگر ساختماني دارد. پس از اينكه درباره دستمزدم به توافق رسيديم سوار خودروي آنها شدم و به راه افتاديم. داخل يكي از بزرگراه‌ها بوديم كه دو مرد جوان به من حمله كردند و دست و پا و دهانم را با چسب پهن بستند و بعد هم مرا به داخل صندوق عقب منتقل كردند. 
ساعتي بعد آنها مرا داخل خانه ويلايي قديمي از صندوق عقب بيرون آوردند و داخل قفسي حبس كردند. متهمان هشت روز مرا داخل قفس حبس كردند تا اينكه خانواده‌ام به حساب آنها پول واريز كردند. سپس مردان آدم‌ربا مرا در محل خلوتي در اطراف تهران رها كردند. من حتي براي رفتن به خانه پولي نداشتم تا اينكه با تلفن رهگذري با خانواده‌ام تماس گرفتم و درخواست كمك كردم. 
    
شناسايي رد پاي زن جوان در باند آدم‌ربايان 
در چنين شرايطي كه هر روز به تعداد شاكيان افزوده مي‌شد مأموران موفق شدند به رد پاي زن جواني به نام شقايق در باند آدم‌ربايان برسند كه خانواده شاكيان پول‌ها را به حساب او واريز مي‌كردند. بدين ترتيب مأموران شقايق را به عنوان مظنون اين حادثه بازداشت كردند. شقايق ابتدا منكر جرم خود شد، اما در تحقيقات فني به آدم‌ربايي با همدستي شوهرش بهنام و زوج جوان ديگري به نام‌هاي آرزو و سهراب و به سركردگي مردي به نام شاپور اعتراف كرد. 
پس از اعتراف زن جوان، مأموران براي دستگيري متهمان راهي مخفيگاه آدم‌ربايان شدند و موفق شدند همزمان با دستگيري آدم‌ربايان سه گروگان ديگر را كه داخل قفس حبس بودند، آزاد كنند. 
  
با سركرده باند در زندان آشنا شدم 
سهراب در بازجويي‌ها با اعتراف به هشت آدم‌ربايي گفت: چند سال قبل به خاطر ارتكاب جرمي راهي زندان شدم. در زندان هم بند متهم سابقه‌داري به نام شاپور بودم. مدتي قبل پس از طي دوران محكوميتم از زندان آزاد شدم تا اينكه مردادماه امسال داخل خيابان شاپور را كه او هم از زندان آزاد شده بود، ديدم. شاپور درباره كارم از من سؤال كرد كه به او گفتم بيكارم و وضعيت مالي بدي دارم كه شاپور گفت كار خوب و نون آب داري سراغ دارد كه خيلي زود پولدار مي‌شويم‌. از آنجايي كه بيكار بودم پيشنهاد او را قبول كردم و در نهايت من به همراه همسرم و يكي از دوستانم همراه همسرش به سركردگي شاپور اين باند را تشكيل داديم. ما معمولاً هر چند روز يك‌بار سه نفري به ميدان‌ها تجمع كارگران مي‌رفتيم و به بهانه كار، كارگري را مي‌ربوديم و در مخفيگاهمان داخل قفس كبوتران زنداني مي‌كرديم تا اينكه خانواده‌اش به حساب ما پول واريز مي‌كردند و بعد او را رها مي‌كرديم. 
متهمان براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي سهرابي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار