به گزارش خبرنگار ما، پاييز سال ۹۴ مردي به مأموران پليس آگاهي شهرستان بجنورد خبر داد چند مردجوان دختر 18 سالهاش را ربودهاند. شاكي در توضيح ماجرا گفت: «من ساكن يكي از روستاهاي بجنورد هستم. ساعتي قبل در خانه بوديم كه چند مرد جوان وارد شدند. آنها من و همسرم را كتك زدند و با بستن دست و پاهايمان ما را در اتاقي زنداني كردند. بعد دختر ۱۸ سالهام به نام نرجس را با زور و تهديد ربودند.» او در ادامه گفت: «يكي از آنها را ميشناسم، احتمال ميدهم مرد همسايهمان - منصور – باشد.» با طرح اين شكايت، مأموران در اولين گام از تحقيقات خود دريافتند منصور با همسرش در نزديكي خانه شاكي زندگي ميكند كه همزمان با ناپديد شدن دختر جوان او نيز ناپديد شده است.
به اين ترتيب منصور به عنوان مظنون پرونده تحت تعقيب قرار گرفت. پليس با رديابي تلفن همراه وي دريافت مرد جوان به تهران گريخته و در آخرين رديابيها، در كرج شناسايي شد. يك هفته از ماجرا گذشت تا اينكه منصور در خانه خواهرش در كرج بازداشت شد و به جرمش اقرار كرد. مرد 30ساله درباره انگيزهاش گفت: «ميخواستم انتقام بگيرم؛ چراكه برادر نرجس با همسرم رابطه داشت!» وي در شرح ماجرا گفت: «من و همسرم زندگي خوبي داشتيم، اما مدتي بود او به من توجهي نميكرد و رفتارش تغيير كرده بود. در اين باره بارها با او صحبت كردم، اما بيفايده بود و جوابي درستي نميداد. اين گذشت تا اينكه متوجه شدم برادر نرجس به طور پنهاني با همسرم در ارتباط است. وقتي اين موضوع را فهميدم شوكه شدم و نميدانستم چكار كنم. آنجا بود كه تصميم گرفتم برادر نرجس را تنبيه كنم و از او انتقام بگيرم.» او در ادامه گفت: «براي اجراي نقشه با برادر و پسر عموهايم صحبت كردم و آنها قبول كردند همراهم باشند. طبق نقشه، شب حادثه به خانه پدر نرجس حمله كرديم و دست و پاي پدر و مادرش را بستيم و آنها را در اتاقي حبس كرديم. نرجس دختر ريزنقشي بود به همين دليل به تنهايي او را گرفتم و سوار ماشين كردم. ابتدا به مشهد رفتيم و بعد به تهران، اما وقتي متوجه شدم پليس ما را شناسايي كرده نرجس را به خانه خواهرم در كرج بردم.»
بعد از توضيحات مرد جوان، نرجس نيز تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: «آن شب در خانه دور هم نشسته بوديم كه ناگهان منصور و همراهانش وارد خانه شدند و با بستن دست و پاي پدر و مادرم مرا با خودشان بردند. خيلي داد و فرياد زدم، اما كسي صدايم را نشنيد و نتوانستم نجات پيدا كنم. آنها به زور مرا سوار ماشين كردند و به خانهاي متروكه در مشهد بردند و سپس به تهران و بعد به منزل خواهر منصور در كرج.» دختر جوان در حاليكه به شدت گريه ميكرد، گفت: «من بدون هيچ گناهي در اين يك هفته به شدت اذيت شدم و از سوي آنها مورد شكنجه قرار گرفتم تا اينكه مأموران مرا نجات دادند.» بعد از كامل شدن تحقيقات پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. به اين ترتيب منصور و همدستانش به اتهام آدمربايي و آزار دختر جوان به زودي در يكي از شعبات دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه خواهند شد.