کد خبر: 881230
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۰
روايتي از تعصب و مريدپروري در علوم انساني
محمدعلي مرادي در يادداشتي كه در خبرگزاري مهر منتشر شده است، ضمن آسيب‌شناسي مناسبات انديشه در ايران، به نقد «مرشد گرايي در علوم انساني ايران» پرداخته است.
محمدعلي مرادي در يادداشتي كه در خبرگزاري مهر منتشر شده است، ضمن آسيب‌شناسي مناسبات انديشه در ايران، به نقد «مرشد گرايي در علوم انساني ايران» پرداخته است. 
مرادي اين يادداشت را كه تحت عنوان «داستان اسفناك مرشدپرستي» منتشر شده، با اين داستان از امثال‌الحكم دهخدا شروع مي‌كند: «مريدي مدعي شد كه پير او چون كامل است، در همه‌ فضائل بر ساير ابنا نوع بشر برتري دارد! شنونده‌اي بر سبيل انكار پرسيد: آيا شيخ خط را نيز از «ميرعماد» بهتر مي‌نويسد؟ گفت: البته، چنين است! مشاجره به درازا كشيد. حكميت را به خود مراد بردند. او انصاف داد كه رجحان كتابت «مير» مسلم است. مريد متعصب اين معني را حمل بر تواضع و فروتني مرشد كرد و گفت: «آقا شكسته نفسي مي‌كند، غلط مي‌كند!»
نويسنده با ذكر نمونه‌هايي از عدم توجه به مطالب و نظرات فكري صاحب‌نظران، به دليل غلبه نگاه سياسي و جدل‌ورزي غيرعلمي از رواج يافتن مرشد‌گرايي در فضاي فكري و فلسفي ايران، ابراز تأسف مي‌كند و معتقد است مريدان برخي صاحب‌نظران فكري، آنچنان بر اين نظرات تعصب ورزيده كه به منتقدان آن تفكر مي‌تازند كه مجالي براي نقد و گفت و گو باقي نمي‌ماند: «سخن در باب مصائبي كه فضاي تفكر ايران از آفت مريد و مرشدگرايي متحمل شده، اين است كه سياست در ايران بر بنياني استوار نيست، پس فعاليت‌هاي اين‌گونه كه فعالان سياسي دنبال مي‌كنند، نه سبب‌ساز كه سبب‌سوز است. بنابراين دانشجويان علوم انساني و اجتماعي به جاي جديت در خوانش متون اصلي و تلاش براي ساختن يك مبناي جدي و ايستادن در آن جايگاه، تكيه بر سايه مريدي همه‌چيزدان را ترجيح مي‌دهند تا به اتكاي آن به جدل‌هاي غيرعلمي با يكديگر و با مريدان يكديگر بپردازند. »
وي در انتهاي يادداشت خود جدل‌هاي لفظي و سطحي را يكي مهم‌ترين موانع پيشرفت علوم انساني در كشور مي‌داند: «توصيه من به اين جوانان جوياي نام و نه علم آن است كه از تقليد از مريد و تهاجم به ديگري دست بردارند، همچنان كه انتظارم از اصحاب انديشه در ايران آن است كه به شكل‌گيري «منِ انديشنده» اين جوانان ياري كنند، نه آنكه از آنان كوتوله‌هاي مقلد بسازند. اين انتظاري بود كه در بدو بازگشت به ايران و به تأسي از استادان برجسته آلماني همچون ديتر هنريش، ميشاييل توينيسن، هرمان شميتس و... كه فارغ از جايگاه رفيع علمي و اجتماعي روابط ممتازي با دانشجويان خود داشتند، از استادان مطرح و اعضاي باسابقه هيئت علمي مراكز معتبر دانشگاهي داشتم، اما افسوس كه فاصله ميان اينان با آن استادان بسيار است و به تبع ايشان، شاگردان هم با مناسباتي پرورده مي‌شوند كه جاي اميد چنداني براي آينده نمي‌گذارد. »
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر