فريدون حسن
ورزش حرفهاي جهان بر خلاف آنچه در ايران ديده ميشود مقولهاي است درآمدزا؛ باشگاههاي بزرگي چون رئال مادريد، منچستريونايتد، بارسلونا، پاريسن ژرمن و بايرن مونيخ از طريق احداث فروشگاههاي زنجيرهاي، شبكههاي تلويزيوني و حتي حضور در بازار بورس و سرمايه چنان درآمدي براي خود كسب ميكنند كه نه تنها نيازي به كمكهاي مالي دولتي ندارند كه بيهوده نيست اگر عنوان شود حتي ميتوانند به دولتهاي خود هم كمك كنند. با اين حال راههاي درآمدزايي در ورزش حرفهاي دنيا، راههاي تعريفشدهاي است. تيمهايي كه در بالا نامشان آمد در اين راه اينقدر پيشرفت كردهاند كه راههاي ابتدايي را پشت سرگذاشتهاند و حالا خود تبديل به بنگاههاي بزرگ اقتصادي شدهاند.
راههاي درآمدزايي در ورزش حرفهاياسپانسر: متداولترين راه كسب درآمد پوششدهي هزينههاي يك باشگاه با استفاده از حمايت اسپانسر مالي است. باشگاهها با حذف حامي مالي موقعيتهاي تبليغاتي به وجود آمده توسط خود را به شركتها و تاجران ارائه ميكنند تا در عوض منبعي براي پوشش هزينههاي خود فراهم كنند. ناگفته پيداست كه انتخاب اسپانسر خوب و شناختهشده و معتبر تا چه حد اهميت دارد؛ چيزي كه در باشگاههاي ما ديده نميشود.
فروش بليت و مجوز پخش رسانهاي: مسئلهاي كاملاً حل شده و جاافتاده كه در ورزش ما هنوز مشكل بزرگ باشگاههاست، اما باشگاههاي بزرگ دنيا از طريق فروش بليت و حق پخش تلويزيوني درآمدهاي زيادي به دست ميآورند.
راهاندازي مدارس و آموزشگاهها: وقتي باشگاهي هواداران زيادي داشته طبيعي است كه متقاضي عضويت در آن زياد باشد. باشگاههاي بزرگ دنيا اين مسئله را با راهاندازي مدارس و آموزشگاه حل كردهاند. معمولاً هم هزينههاي اين آموزشگاهها بنا به اعتبار و نام باشگاه زياد و كم ميشود، اما منبع درآمدي است تمامنشدني براي باشگاهها.
البته به جز اين سه راه، راههاي ديگري هم براي درآمدزايي وجود دارد. راههايي نظير مشاركت در طرحهاي بزرگ و همكاري با شركتها، سازمانها و شبكهها براي اجراي طرحهاي مختلف و در نهايت فروش بازيكن از جمله راههاي كسب درآمد باشگاهها در ورزش حرفهاي دنيا محسوب ميشود. اينها فاكتورهاي بديهي و مهم دنياي حرفهايگري ورزش است؛ فاكتورهايي كه همه به خوبي با آنها آشنا هستند و براي درآمدزايي از آنها استفاده ميكنند اما گويا در ورزش ايران جايگاهي ندارند. ورزش ايران بهخصوص در برخي رشتهها چنان با بودجه دولتي عجين شده كه حتي به كارگيري اين فاكتورها در برخي موارد نيز نميتواند باعث درآمدزايي و نجات آن شود.
واقعيت اين است كه باشگاههاي بزرگ خارجي با استفاده از اين فاكتورها دست در جيب خود دارند و براي خود هزينه و خرج ميكنند، در حالي كه باشگاههاي ورزش كشورمان با ناديده گرفتن بديهيترين مسائل حرفهايگري هنوز چشم به كمكهاي دولت دارند. به هر حال اينها تفاوتهاي ورزش دولتي و خصوصي است كه ظاهراً قرار نيست هيچگاه در ورزش ايران ديده شود.