دنيا حيدري
صحبتهاي نوبخت، سخنگوي دولت درخصـــوص پرداخت بدهيهاي ميلياردي پرسپوليس و استقلال زماني كه اين دو تيم مشكلاتي براي گرفتن مجوز حرفهاي براي حضور در ليگ قهرمانان داشتند، موجي از واكنشهاي منفي را به دنبال داشت؛ انتقادهايي كه عليرضا دهقان، نماينده سابق مجلس در راستاي آن تأكيد ميكند كه طبق قانون پرداخت هرگونه وجه از بودجه كشور به ورزش حرفهاي ممنوع است اما دولت چارهاي جز اين كار ندارد. وقتي بدهيها و مشكلات تيمها عمدتاً به دليل حضور مديران ناكارآمد و منتخب دولت است كشيدن جور اشتباهات آنها دست آخر ميافتد بر دوش دولت!
سخنگوي دولت وعده پرداخت بدهي سرخابيهاي پايتخت را داده، آن هم در شرايطي كه طبق قانون چنين اجازهاي ندارد. اين مسئله ميتواند با برخورد جدي مجلس مواجه شود؟طبق قانون، دولت حق هيچ گونه پرداختي به باشگاهها را ندارد؛ چراكه اين كار از لحاظ عقلاني و قانوني توجيهي ندارد اما از نظر سياسي دارد. در واقع اين يك نوع گروكشي دولت است. دولتي كه در امور تيمها با انتخاب هيئت مديره و مديرعامل و... دخالت ميكند، در تنگناي همين تيمها كه ناكارآمدي مديران باعثش هستند، دست ياري به سوي آنان دراز ميكند و نه فقط مجلس كه سازمان بازرسي و وزارت كشور نيز ميتوانند به اين مسئله ورود كرده، تحقيق و تفحص و سرانجام برخورد كنند اما آيا اراده و خواستي براي اين كار وجود دارد؟ بعيد ميدانم؛ چراكه آنها نيز به طور سياسي به اين مسئله نگاه ميكنند و اگر همسو با سياستهاي دولت باشند، اين روند انجام نميگيرد و اگر هم بگيرد آنقدر كند و ضعيف است كه تأثيري ندارد.
اينكه باشگاهها در ايران دولتي هستند و خصوصي نميشوند باعث شده تا دست تيمها از جيب ملت كوتاه نشود. آيا خصوصيسازي نميتواند حلال اين مشكل بزرگ باشد؟بدون شك خصوصي شدن باشگاهها دست تيمها را از بيتالمال كوتاه ميكند اما نه فقط شرايط آنطور كه بايد مهيا نيست كه دولت نيز چنين چيزي را نميخواهد. چراكه در آن صورت دستش از هرگونه دخالتي كوتاه ميشود. فوتبال يك ورزش تودهاي است و همه به صورت تلويحي با هم سازگار و همسو هستند. مجلس ميتواند ورود كند، عيبها و ناكارآمديها را بررسي كرده و گزارش دهد و دستگاههاي مربوطه با آن برخورد كنند اما اگر ارادهاي باشد كه معلوم نيست باشد.
البته نميتوان از اين مسئله هم گذشت كه باشگاهها به دليل عدم دريافت حق پخش، تبليغات محيطي و... توان درآمدزايي ندارند و با توجه به آنكه دخل و خرجشان با هم نميخواند، ناچار به دست درازي به بيت المال هستند. همه اينها به دليل بحثها و نگاههاي سياسي است. وقتي تيمها براي گرفتن حقشان مثلاً از صدا و سيما حمايت نميشوند، بايد به شكلي ديگر هواي آنها را داشت. اينها همه بده بستانهايي است كه دولت، (وزارت ورزش و ديگر ارگانها) با فوتبال و تيمهاي باشگاهي دارند. همان دليلي كه باشگاهها را نيازمند حمايت دولت ميكند و اين همان چيزي است كه ميخواهند. تيمداري خصولتي نه خصوصي !
پرداخت حق پخش اما باعث ميشود تيمها بدهيهاي خود را پرداخت كرده برخلاف قانون چشم به دست دولت نداشته باشند. بله، همه آنچه بحث شد، شدني است اما ساختار بايد عوض شود. نوع نگاه مسئولان بايد تغيير كند كه البته اين يكي ديگر كار سادهاي نيست؛ چراكه در شرايط فعلي، همه با هم سازگار شدهاند كه اگر نبود، مشكلات حل و فصل ميشد اما... نميشود! وگرنه كه همه تيمهاي باشگاهي در دنيا، حساب ويژهاي روي دريافتيهاي خود از صدا و سيما باز ميكنند و بسياري از هزينههايشان را با حق پخش مديريت ميكنند. اما در ايران حق پخشي براي فوتبال وجود ندارد كه بخواهند مشكلات خود را با آن مديريت كند.
اگرچه همه نگاهها به سرخابيهاي پايتخت است اما تيمهاي صنعتي نيز به راحتي از بودجه دولتي ارتزاق ميكنند!بله و چه كسي اين حق را به آنها داده؟ آيا به كارمندان و كارگران آنها نيز به اين شكل رسيدگي ميشود؟ آيا حقوق و مزاياي آنها نيز روي اصول و بهموقع است؟ اگر قرار باشد از جيب خودشان خرج كنند، خيالي نيست، خودشان ميدانند اما از بودجه دولت و از بيتالمال و جيب مردم ميبرند و شركتهاي كارخانهجات وابسته به دولت هستند. به اين امور هم ميتوان رسيدگي كرد. سازمان بازرسي و ارگانهاي ديگر اما معمولاً همه همسو با دولت و ديدگاههاي آن هستند و آن نظارت و برخوردي كه انتظار ميرود نميشود!
ريخت و پاشهاي تيمهاي صنعتي هم طي سالهاي اخير كم نبوده است. با اين تفاوت كه چون آنها برخلاف پرسپوليس و استقلال خيلي در چشم و زير ذره بين نيستند، دريافتيهايشان در بوق و كرنا نميشود و به مشكل برنميخورند.ببينيد، مسئله اينجاست كه نه تيمهاي صنعتي و نه پرسپوليس و استقلال از جيب خود خرج نميكنند. پس نگراني بابت پرداخت ارقامي كه براي قراردادها و ديگر خرجها در نظر ميگيرند، ندارند. اينها اگر خصوصي باشند، حواسشان به دخل و خرجشان هست كه اگر زيادهروي هم كنند، از جيب خود خرج ميكنند نه از جيب مردم. هرچند مطمئن باشيد در اين صورت به شكلي ديگر خرجي را كه كردهاند جبران ميكنند اما با اين وجود ايرادي نميتوان به هزينهاي كه ميكنند گرفت. اما وقتي تيم دولتي است و خرجش از جيب دولت داده ميشود، شرايط فرق ميكند و نبايد تا به اين اندازه ريخت و پاش شود و هزينه روي دست دولت گذاشته شود كه دست آخر هم دولت ناچار به تسويه اشتباهات فاحش مديران ناكارآمدي شود كه خود انتخاب كرده است.
آخرين اقدام وزارت ورزش به عنوان عضوي از دولت، سندسازي براي اخذ مجوز حرفهاي و حضور تيمها در ليگ قهرمانان آسياست. فكر ميكنيد اين خود نوعي حمايت از رفتار اشتباه باشگاههاي بدهكار و چهرهاي از فساد نيست؟هست، اين نيز خود به نوعي فساد است كه شايد در كوتاهمدت جواب هم بدهد اما در درازمدت، بدون شك نتيجه نخواهد داد؛ چراكه هرگونه حركت مغاير با قانون، زمينهسازي براي فساد است و قابل قبول نيست و عواقب بدي را در پيش خواهد داشت.