عبدالله صدقي
ضربالمثلي به نقل از فرهنگ شفاهي يكي از اقوام ايراني آمده است كه «درونش وجود خودمان را سوزانده و بيرونش مردم را.» اين ضربالمثل حال و روز قضات حال حاضر ايران است. همه ميدانند كه قضاوت منصب و جايگاهي است الهي. قضاوت متعلق به انبيا و امام زمان(عج) است كه با وجود غيبت امام، اين وظيفه بر دوش
مرجعيت(ولي فقيه) شيعه گذاشته شده است كه با قلت و كمي وجود مرجعيت با اذن وليفقيه قضات مأذون نيز ميتوانند قضاوت را عهدهدار گردند. قضاوت وظيفهاي سنگين است كه كمتر كسي ميتواند از عهده مسئوليت سنگين آن برآيد.
قاضي شدن و به قضاوت پرداختن شرايطي دارد. در آداب القضا نقل است كه قاضي بايد با روحيهاي آرام و راحت به قضاوت بپردازد، درگيري و مشغوليت ذهني نداشته باشد. قاضي نبايد در مواقع عصبانيت قضاوت كند. نقل است كه قاضي حتي هنگامي كه كفشهايش راحت نيست، نبايد قضاوت نمايد. قاضي از بيتالمال نبايد حقوق بگيرد، بلكه بايد از بيتالمال ارتزاق نمايد. تمامي احتياجات قاضي بايد از بيتالمال رفع گردد.
اما نگاه از بيرون به قاضي در عصر كنوني چگونه است؟ قاضي از دريچه عموم مردم اينگونه است كه مال، جان و ناموس مردم را در دست دارد. قاضي بر كرسي قضاوت تكيه ميزند و با قدرت تام قلم فرسايي ميكند. قاضي داوري است كه تمامي مأموران به احترام او بر ميخيزند و وي در صدر مينشيند و قدر ميبيند. قاضي داراي مصونيت و جايگاه والاست. كمتر كسي است كه به جايگاه قاضي خدشه وارد نمايد، اما اين يك سوي سكه است، روي ديگر سكه اینکه قاضي صبح اول وقت كه پشت ميز و اريكه قضاوت تكيه ميزند، با انبوهي از پروندهها روياروست. قاضي قبل از اينكه ارباب رجوع و اصحاب پرونده حاضر شوند بايد پروندهها را مطالعه كند و مردم نيز از همان اول وقت در دفتر حاضر ميشوند. مردم فوجفوج وارد ميشوند. برخي دردمند و ستمديده، بعضي گواهان و شهود شكات، عدهاي متهمان و مظنونان به ارتكاب جرم هستند كه در دادگاه حاضر ميشوند. بيشتر مراجعان حال و هواي مضطرب و نگران دارند، بعضي دچار تشويشند و برخي اندوهگين و غصه دار، عدهاي عصبي و خشمگين. قصه ارباب رجوع حكايتهاي زيادي دارد. تمامي حالات مراجعان در روح و روان اثر دارد و تشويش ، خستگي و كسالت را برايش به ارمغان ميآورد. قاضي در تمامي لحظههاي قضاوت دوران سختي دارد، بايد قضاوت نمايد، به گفتههاي مراجعان خوب گوش دهد و بايد گوشهايش را تيز نمايد و در سريعترين زمان گفتههاي شكات پرونده، اظهارات شهود و متهمان را بشنود و محتويات و صفحات پروندهها را كاويده و سؤالات مناسب را از شاكي، متهم و گواهان بپرسد و ماوقع پروندهها را تحليل و نتيجهگيري كند. قاضي بايد در نهايت با در نظر گرفتن وجدان و انصاف در كمترين زمان تصميم بگيرد. وي پس از پايان وقت اداري و رسيدگي به پروندهها، با تني رنجور يا پس از مختصری استراحت، مجدداً پروندهها را بكاود و بدون حضور مراجعان پرونده را دقيقاً مطالعه و سرانجام نيز در اين خصوص تصميم اتخاذ كند. برخي از قضات نيز با كوله باري از پروندهها بايد راهي خانه شوند، به رغم خستگي شبانه نيز در اوراق پرونده غرق شوند و آسايش خود را به كناري نهند. قاضي در طول روز استرس و اضطراب را تحمل ميكند و شب هنگام نيز بايد به ناچار درگير پرونده شود. همچنين با محدوديتهاي فراواني روبهرواست. بسياري از اموري كه به مردم مباح است براي قضات حرام و ممنوع است. قضات نميتوانند در بسياري از مجامع حاضر شوند. از طرف ديگر حقوق قضات كم است و بسياري از قضات در شهرهاي بزرگ مستأجر هستند. پس از ساليان سال، سرمايه قاضي كمردرد، چشماني ضعيف، اعصابي رنجور و تني خسته ميشود،اما در پايان سخن بايد گفت قضاوت قدرت، ارج، احترام و شأن دارد، اما مسئوليتي كمرشكن بر گرده اين صاحب منصب سنگيني ميكند. قاضي هر لحظه در معرض امتحان مابين رستگاري و هلاكت است. قاضي در مؤاخذه وجدان خود قرار دارد. قاضي با انبوه پرونده روبهرو است. مسئولان دستگاه قضايي هر از چندگاهي اهميت اين جولانگاه را به افكار عمومي و رسانهها گوشزد ميكنند ولي بايد گفت كه قضاوت سخت است و به خصوص در عصر كنوني قضات كاري به مراتب سختتر بر عهده دارند و لازم است مسئولان ساير قوا، به فكر رفع مشكلات و برداشتن موانع از جلوي پاي مسئولان دستگاه قضايي باشند. افكار عمومي ممكن است از زواياي سختي و صعوبت قضاوت اطلاع كافي نداشته باشند. در روز مديريت حجم زياد پروندهها، با روح و روان قاضي چه ميكند؟ قاضي منصف هر روز چندبار با فشار كاري مرده و زنده ميشود تا بتواند با اين حجم زياد پروندهها و در وقت كم نظر و رأي خود را اعلام نمايد.