مريم ترابي
باز هم هفته آخر آبان رسيد تا مجالي باشد براي روايت چند باره از درد كهنه كتاب نخواني! بارها و بارها از درد كهنه كتاب و كتاب نخواني مردم جامعه صحبت شده است و چه بسا راهحلهايي هم ارائه شده باشد، ولي هنوز كه هنوز است فرهنگ كتابخواني در جامعه نهادينه نشده است. هر ساله ميليونها جلد كتاب چاپ ميشود، ميليونها جلد كتاب خريده ميشود، اما ميليونها جلد كتاب خوانده نميشود و كتابها در قفسهها خميازه ميكشند. نكته جالب ادعاي باسوادي است كه همهمان داريم، در حاليكه سواد فقط به خواندن و نوشتن نيست. سواد داشتن اطلاعات و معلومات دانش امروزي است كه اگر هر فردي اين دانش را نداشته باشد بيسواد محسوب ميشود. اينكه چرا اين اتفاق فرهنگي در جامعه ما نميافتد اصلاً مشخص نيست. فقط در ماه آبان و در هفته كتاب همگان به مقوله كتاب و كتابخواني ميپردازند و بس و در طول سال هيچ كسي و هيچ سازمان و ارگاني پيگير اين درد كهنه نميشود. همه مراكز فرهنگي همايش و نمايشگاه و سمينار برگزار ميكنند و تمام. در حالي كه درستتر اين است كه در اين ايام، تنها به بررسي فعاليت و عملكرد يك سال مراكز فرهنگي كه در ترويج فرهنگ كتابخواني نقش مهمي را ايفا ميكنند پرداخته شود و بخشهاي فعال، نهادها و اشخاصي كه در كارشان موفق بودهاند تشويق و عملكرد بخشهاي ضعيف، مورد نقد و آسيبشناسي قرار گيرد. در اين صورت شايد بتوان به آينده اين فعاليت اميدوار بود و اين هفته را بهار كتاب و كتابخواني ناميد.
مؤمن نيستيم وقتي كتاب نميخوانيم
داشتن سواد براي خواندن يك نعمت است. اين را همه ميدانيم ولي اين صرفاً اولين قدم براي آگاهي پيدا كردن است. بالا بردن آگاهي از طريق مطالعه راه گريزي است از زندان جهل و ناداني. وقتي ندانيد و از دنياي پيرامون خود آگاهي نداشته باشيد راه و روش زندگي شما نيز كوركورانه خواهد بود. سبك زندگي شما تقليدي از ديگران ميشود. وقتي دانش و آگاهي نداشته باشيد، دنبالهروي كساني هستيد كه شما را به بيراهه ميبرند. مطالعه باعث افزايش قدرت تحليل، انباشت علمي، اعتلاي آگاهي نسبت به خود و جهان پيرامون ميشود و در بالا بردن قدرت شناخت و مدارا با ديگران و افزايش مصونيت در برابر هر انديشه تكبعدي كه انسان را به ورطه سلطهگري يا سلطهپذيري ميكشاند، مؤثر است.
رضا حاجيآبادي مدير انتشارات هزاره ققنوس و مجري طرح نذر كتاب در اين باره ميگويد: «مهمترين و اساسيترين تفاوت انسان با موجودات ديگر داشتن آگاهي و دانش است كه پيامبران هم به اين موضوع تأكيد داشتند و تفاوت انسان را با ساير موجودات داشتن آگاهي او ميدانستند. همينطور كه ميدانيد اولين كلمهاي كه در كلام الله از زبان خدا براي رسول خدا آورده شده است «خواندن» بوده است. اقرا يعني بخوان. اگر جامعه ايراني خود را مسلمان ميدانند، بايد با خواندن آشتي كنند و انس بگيرند. به عبارتي نبايد مسلمانان و كساني كه خداي واحد را ميپرستند از خواندن و آگاهي داشتن دوري كنند. قرآن كريم انسانها را به دو دسته تقسيم كرده است؛ انسانهايي كه مؤمنند و انسانهايي كه جاهلند. به تعبير ديگري ميتوانيم بگوييم كساني كه با خواندن ارتباط نميگيرند و كساني كه آگاهي ندارند لزوماً انسانهاي مؤمني هم نميتوانند باشند.»
فرهنگ شفاهي دليل كتاب نخواني!
با وجود اينكه تعداد چاپ كتاب در كشور كم نيست ولي همچنان آمار سرانه مطالعه در ايران رقم خوشايندي ندارد و اين چيزي جز پايين بودن فرهنگ مطالعه در ايران نيست. گويا رغبت و ميلي براي خواندن در مردم وجود ندارد. حتي در قشر دانشجو كه بايد كتابهايي بيشتر از آنچه به عنوان مرجع به آنها معرفي ميشود مطالعه كنند هيچ تمايلي براي خريد يا دانلود كتاب وجود ندارد. هميشه يكي از دلايل پايين بودن فرهنگ مطالعه در ايران را شفاهي بودن فرهنگ مردم ميدانند. به عبارتي مردم از قديم عادت كردهاند كه ديگران برايشان تعريف و آنها گوش كنند در حالي كه در جامعه امروزي با پيشرفت تكنولوژي ديگر اين عادت غلط جايي ندارد و مردم بايد خواندن را جايگزين گوش دادن كنند.
حاجيآبادي ميگويد: فرهنگ مردم جهان شرق بيشتر شفاهي است تا كتبي، به تعبيري مردم مشرق زمين دوست دارند آگاهي و دانش خود را از طريق افسانهها و قصهها به دست بياورند. افسانه و قصههايي كه مادربزرگها يا قديميها براي آنها گفتهاند. خيلي با فرهنگ مكتوب آشنا نشده و اخت نشدهاند. اما امروزه با آمدن اپليكيشنهاي موبايلي جديد و تكنولوژيهاي مربوط به چاپ، به نظر من ديگر زمان فرهنگ شفاهي گذشته است و مردم ما بايد ياد بگيرند كه با كتابخواني انس و الفت بگيرند. اگر از خواندن كتاب فاصله بگيرند در واقع با آگاهي و دانايي فاصله گرفتهاند و بشر هم اگر آگاهي و دانايي را از او بگيريد، تفاوتي با ساير موجودات نخواهد داشت. هرچند به نظر من اين كتاب نخواني مردم يك عكسالعمل است نسبت به خيلي از اتفاقهاي فرهنگي كه در مملكت ما ميافتد. تصور ميشود كه تنها علت كتابنخواني در جامعه ما اين است كه در واقع مردم با مميزي مشكل دارند و با اين روش اعتراض خود را نسبت به منتشر نشدن بعضي از كتابهايي كه بايد منتشر شود ولي اجازه انتشار نميگيرند نشان ميدهند اما اين همه داستان نيست. به عقيده من هر كتابي كه منتشر ميشود ارزش خوانده شدن را دارد و مردم ما بايد ياد بگيرند كه تنها با خواندن ميتوانند به آگاهي برسند.»
كودكان خود را به كتابخواني عادت دهيم
يكي از دغدغههاي والدين امروزي آشنا كردن كودكان با كتاب است. تمام سعي و تلاش خود را به كار ميگيرند تا بتوانند كتاب را جزئي از زندگي فرزندشان كنند. اين دغدغه والدين امروزي بسيار خوب است ولي چه خوبتر است كه اولاً خودشان كتاب بخوانند و ثانياً با شيوههاي جذاب اين انس و دوستي را دوچندان كنند. يكي از دوستان تعريف ميكرد كه فرهنگسراي خاتم(ص) در منطقه 18 تهران يك حركت بسيار جالب و ارزنده در جهت جذب كودكان به كتاب و كتابخواني انجام داده است. اين فرهنگسرا اقدام به احداث محلي با عنوان «شهر كودك و كتاب» كرده است كه در آن فعاليتهاي بسياري در جهت انس كودكان با كتاب صورت ميگيرد كه در جاي خود بسيار تحسين برانگيز است. به عنوان مثال يكي از فعاليتها اين شهركتاب «كارگاه كتابسازي» است. كودكان در اين كارگاه با تمام مراحل ساخت كتاب آشنا ميشوند و با دستهاي خود كتاب ميسازند و قصههاي خود را درون آن مينويسند. بدين ترتيب هم كودكان با مراحل ساخت كتاب آشنا شدهاند هم كتاب خود را نوشتهاند. ايدههاي بسياري براي جذب كودكان به كتاب وجود دارد كه هر كدام اگر درست و صحيح انجام شود به نهادينه شدن فرهنگ كتابخواني در جامعه منتهي ميشود.
مدير انتشارات هزاره ققنوس ميگويد: «بچهها بايد از همان ابتدا با كتاب و كتابخواني انس بگيرند، همانطور كه با قصهها آشنا ميشوند. نسل ما با قصهگويي مادربزرگها آشنا شدند، كودكان ما هم بايد از طريق كتابهاي داستان كودك، كتابهاي مصور يا چند بعدي كه بسيار باب شده و در همه كشورها هم منتشر ميشود، با خواندن انس بگيرند تا اينكه براي آنها عادت شود. مملكتي يا مردمي كه خواندن برايشان عادت است مردمي هستند كه قطعاً مشكلات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي كمتري نسبت به ديگر كشورها دارند. بنابراين كودكان ما بايد با خواندن انس بگيرند و به خواندن عادت كنند. اين خواندن بايد مثل يك نياز در آنها باشد مثلاً تا كتاب قصه را برايش نخوانيد كودك خوابش نميبرد. در مدارس هم بايد اين عادت اتفاق بيفتد. همين درس مظلوم انشا كه امروزه در مدارس زياد مورد توجه نيست، در واقع درس بسيار خوبي است و كمك ميكند تا دانشآموزان مطالعات غيردرسي داشته باشند. اگر بخواهيم فرزندان ما با كتاب انس بگيرند بايد ساعت كتابخواني در مدارس بالاخص مدارس ابتدايي وجود داشته باشد كه بچهها در ساعت كتابخواني درباره كتابي كه خواندهاند با هم حرف بزنند و كتاب به يكديگر معرفي كنند. به عقيده من اينها راههايي است كه ميشود كمك كرد تا بچههاي ما با كتاب خواندن بيگانه نباشند.»
غذاي روح را نذر كنيم
وقتي دانشآموز بودم هميشه هديه براي دوستانم كتاب ميخريدم. يك جمله با خط خودم و تاريخ همان روز را زير آن مينوشتم و هديه ميدادم. هميشه در ذهنم بهترين هديه كتاب بود. همين الان در همين سن و سالي هم كه هستم هيچ هديهاي بيشتر از كتاب من را خوشحال نميكند. هميشه كتابخانه دوستانم برايم جذاب بوده و هست و اين مبادله كردن كتاب بهترين بخش زندگي من است. چند وقت پيش يكي از دوستانم كتابي به من داد و گفت: اين را من خواندهام تو هم بخوان و به هركسي كه دوست داشتي بده تا او هم بخواند. كتاب را ورق زدم. در اولين صفحه چند جمله با دستخطهاي متفاوت كه در تاريخهاي متفاوت نوشته شده بود توجهم را جلب كرد. من نفر چهارمي بودم كه كتاب به دستم رسيده بود. در واقع من كتابي از گروه نذر كتاب دريافت كرده بودم. طرحي كه براي بالا بردن فرهنگ مطالعه ميتواند بسيار مثمرثمر باشد.
حاجيآبادي، باني طرح نذركتاب دراينباره ميگويد: «ما نذر كتاب را از سال 88 شروع كرديم و هدفمان اين بود كه مردم با خواندن آشتي كنند. اين ايده را به طرحي كه در اروپا اجرا ميشود با عنوان «كتابت را بخوان و جا بگذار» گره زديم و با سنت حسنه نذري دادن كه در ايام مختلف مذهبي انجام ميشود، همراه كرديم. در آن سال که مصادف شده بود با بهمن ماه و شروع ماه محرم ، ما دو يا سه ناشر بوديم كه با 10 يا 12 عنوان كتاب، اين كار را شروع كرديم. نگاه ما اين بود كه ميتوان در كنار نذري و ديگ قيمهاي كه براي اين مناسبت پخته ميشود كه البته بسيار كار خوب و پسنديدهاي است و جزو سنتهاي ما است و قطعاً بايد ادامه پيدا كند، يك بخشي از هزينهها را براي بحث غذاي روح مردم كنار گذاشت. اتفاق خيلي خوبي هم افتاد. بسياري از خيران فرهنگي آمدند و گفتند: ما حاضريم بخشي از هزينههاي كتابها را تقبل كنيم و به همين ترتيب تعداد ناشرها هم زياد شدند. اكنون چيزي حدود 30 ناشر هستيم كه جمع شديم تا پانزدهمين دوره كه اكنون در حال برگزاري است و تا پايان ماه صفر هم ادامه خواهد داشت، برگزار شود. چيزي نزديك به 150 عنوان كتاب در حوزه دين و عاشورا در طرح امسال است. ما در ايام مختلف كتابهاي مختلف ارائه ميكنيم. مثلاً در فروردين ماه كتاب كودك، در ايام دفاع مقدس كتاب دفاع مقدس و در ايام محرم و صفر كتابهاي عاشورايي را اهدا ميكنيم. خود ناشرها هم بخشي از هزينههاي كتاب را تخفيف ميدهند؛ مثلاً كتابي را كه همين الان ناشر ميتواند با قيمت پشت جلد بفروشد را با 50 درصد در اختيار ستاد نذري كتاب قرار داده است و 50 درصد ديگرش را هم همان خيراني كه گفتم كه نزديك به 2 هزار خير تا الان شناسايي كردهايم، تقبل كردهاند. اين كتابها در تكايا و هيئتهاي مذهبي، مساجد و مدارس، ايستگاههاي مترو، ايستگاههاي اتوبوس و مكانهاي مختلف ارائه شده و در اختيار مردم قرار گرفته است.»
وي ميافزايد: «تفاوت نذر غذاي جسم با نذر غذاي روح در اينجاست كه هر نذر غذاي جسم براي يك نفر است و معمولاً هم به محيطزيست آسيب وارد ميكند و بعد از آن هم بايد ظرفهاي يكبار مصرف را از كف خيابانها جمع كنيم در حالي كه نذري غذاي روح اولاً به محيطزيست آسيب نميرساند، دوماً هر يك كتاب نذري را قاعدتاً بايد پنج نفر بخوانند. اينطوري هم به محيطزيست با قطع كمتر درخت و جنگلها كمك ميكنيم و هم به مردم ياد ميدهيم كه يك كتاب را پنج نفر ميتوانند با هم بخوانند و براي نفر بعدي يادداشتي يا كامنتي بگذارند. به اضافه اينكه تمام مديران فرهنگي ياد بگيرند كه انتهاي فرآيند نشر در همه جاي دنيا فقط چاپ كتاب نيست، حتي فقط فروش كتاب هم نيست، بلكه خوانده شدن كتابها است. با اين فرض تمامي كتابهايي كه در طرح نذر كتاب آمده است، كتابهايي بودهاند كه توسط مردم خوانده شدهاند. اگر ميگوييم چيزي حدود 5 هزار كتاب نذر شده است اين را بايد ضرب در پنج كنيد كه همه اينها خوانده شده است. اين طرح هم مثل همه تكيههايي كه به صورت كاملاً مردمي برگزار ميشود، كاملاً مردمي است و هيچ حمايتي تا الان از هيچ جاي رسمي دريافت نشده است به جز گاهي وقتها كه در نمايشگاه فضايي را دوستان ارشاد در اختيار ما قرار دادهاند. در واقع تاكنون هيچ اتفاق عجيب و خاصي براي اين طرح نيفتاده است، ولي مردم كار خودشان را انجام دادهاند. درست است كه من اين طرح را به خاطر برخي سوءبرداشتهاي بعضي از دوستان حتي دولتيها، در اداره كل مالكيتهاي معنوي به اسم خود ثبت كردهام، اما اين يك تكيه و خيمه فرهنگي است كه همه ميتوانند به آن مراجعه و از آن استفاده كنند، ولي خواهش ميكنم اين برداشت را برداشت مالي براي خود نكنند، مانند دوستاني كه آمدند و استفاده كردند و به دنبال منافع شخصي و مالي خود بودهاند. من از همين رسانه استفاده ميكنم و از همه كساني كه تمايل دارند در اين طرح شركت كنند به هر شكلي كه ميخواهند، حتي اگر ميخواهند اين طرح را فقط تبليغ و ترويج كنند دعوت به همكاري ميكنم. همه علاقهمندان به نذر كتاب و ترويج فرهنگ كتابخواني ميتوانند كلمه نذر كتاب را به سامانه 0210000365 ارسال كنند تا آدرس كانالهاي اين طرح در شبكههاي مجازي و سايت اطلاعرساني براي برقراري ارتباط با مردم را به صورت خودكار دريافت كنند.»