شاهد توحيدي
از مرحوم حجتالاسلام والمسلمين شيخ جعفر شجوني دو اثر تاريخي بر جاي مانده است، يكي كتاب خاطرات و ديگري مجموعه اسناد مبارزاتي كه توسط دفتر نشر ممتاز قم راهي بازار نشر شده است. ما در اين نوشتار كوتاه، در پي معرفي دومين اثر هستيم. برحسب قرائن، اين مجموعه توسط حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تدوين يافته است. حجتالاسلام علي باقري از مسئولان وقت اين حوزه، در ديباچه اين اثر درباره نحوه تهيه و تكوين اين اثر آورده است:
«حجتالاسلام والمسلمين حاجشيخجعفر جوادي شجوني در فهرست افرادي بود كه ميبايست براي مصاحبه درباره حادثه تاريخي 15 خرداد به سراغشان ميرفتيم.
روز 30/4/1372 براي گفتوگو انتخاب شد. همراه گروه فيلمبرداري واحد تلويزيوني حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي راهي منزل ايشان شديم. با روي گشاده جمع ما را پذيرفت و بهزودي به اصل ماجرا پرداختيم. از حوادث واپسين سالهاي دهه 30 و سالهاي نخستين دهه 40 ياد كرديم تا گرد و غبار از حافظه تاريخ بزدايد و خاطرات سالهاي پيش از سه دهه قبل را زنده كند. حاصل گفتوگوها را پس از استخراج از نوار و بازنويسي به نظر جناب آقاي شجوني رسانديم و با حذف و اضافاتي چند به صورتي درآمد كه هماينك پيش روي شماست.
وقتي از منزل آقاي شجوني خارج ميشديم، كولهبارمان علاوه بر ضبط 133 دقيقه خاطرات، دو مجلد كپي اسناد مبارزاتي وي ـ باقيمانده از ساواك منحله ـ بود كه ايشان در اختيارمان قرار داد. اسنادي كه تا حد بسياري روشنگر است و واقعنما.
پس از تنظيم تاريخي اسناد و نگارش خلاصهاي سيرگونه در آغاز آن، بر آن شديم حاصل گفتوگوها را نيز ضميمه و در قالب يك كتاب مستقل منتشر كنيم. گرچه سير حوادث و رخدادها در مجموعه اسناد و خاطرات جزء به جزء با هم منطبق نيست و هر يك مسير مستقلي را دنبال كرده است، ولي بدون ترديد مكمل يكديگر هستند و هر كدام زواياي تاريك ديگري را روشن ميسازد و از اين نظر بر غناي اين مجموعه افزوده است.
اسناد مزبور شامل 238 سند است كه دوره زماني سوم بهمن 1334 تا سوم آبان 1357 را دربر ميگيرد. مروري بر اين مجموعه نشانگر كاركردها، انديشهها، خواستها، موضعگيريها و تطور آنها در شخصيت فردي است كه اين اسناد در طول بيش از دو دهه پا به پاي او پيش آمده و زوايايي از تفكرات، گرايشها، و واكنشهاي مبارزاتياش را منعكس ساخته است. در عين حال نبايد اين مجموعه را كامل فرض كرد، زيرا قدرت نفوذ و حضور مأموران ساواك منحله را محدوديت غير قابل انكاري است كه طبعاً نتايج و بازتاب آن نيز قادر نيست اين محدوديت را درنوردد و همه زواياي انديشه و عمل يك فرد را دربر گيرد، بنابراين بايد انتظارات را در همين محدوده خلاصه كرد. ناتواني مأموران رژيم شاه در فهم و انتقال مفاهيم ديني و هدفهايي كه در وراي اظهارات گوينده نهفته است، نقيصه ديگري است كه نبايد از نظر دور داشت ولي در مجموع و با توجه به همه شرايط ميتوان ادعا كرد آيينه اسناد جام حقيقتنمايي است كه تا ميزان زيادي راه را بر گزافهگوييها، پنهانكاريها، بزرگنماييها و كوچكشماريها ميبندد و از اين نظر جزو ارزشمندترين يادگارهاي تاريخ، بلكه كارآمدترين عنصر سازنده آن به حساب ميآيد.
توجه به نكاتي چند در طليعه كتاب بر فايده اين مجموعه ميافزايد.
1ـ فهم صحيح مواضع و ديدگاههاي بازتابيده در اين اسناد، به ميزاني در گرو قرار گرفتن در فضايي است كه اين مباحث در آن مطرح شدهاند و بدون ترسيم شرايط اجتماعي، سياسي، فرهنگي و امنيتي كه بهمثابه ظرف اين محتواست، نميتوان به جايگاه واقعي كلمات پي برد.
2ـ حاكميت باطل، جبههاي از مؤمنين را بر آن ميداشت كه با هر آنچه مظهري از مظاهر حكومت شناخته ميشود و به تحكيم و تثبيت موقعيت طاغوت حاكم كمك ميكند به مخالفت برخيزند، گرچه آن پديده در عالم واقع و نفسالامر، عنصر ناشايستي نبود و در صورتي كه در خدمت حكومت حق قرار ميگرفت ميتوانست تحسينبرانگيز و شايان ستايش باشد. با اين نگرش ميتوان به تحليل پارهاي از موضعگيريها در برابر حكومت طاغوت نشست. البته نبايد عنصر گذشت زمان و تطور انديشه كساني را كه اسناد از آنها سخن ميگويند از نظر دور داشت.»