کد خبر: 880504
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۸
نگاهي بر تحركات سعودي در دوران پساداعش
در چنين فضايي تصميم ترامپ بستگي به ميزان دلارهاي سعودي دارد و اسراييل نيز از هر تلاشي براي كاستن قدرت ايران استفاده مي كند. با اين وجود عربستان براي جبران شكست هاي پيشين همزمان چند سناريو را دنبال مي كند...
رضا حجت

از ابتدا مشخص بود كه داعش نمي تواند در آن شكل و شمايل و با حذف مرزهاي ملي در منطقه و جدا كردن خاك، موجوديت خود را تداوم ببخشد. به هر جهت در فضاي كنوني نظام بين الملل، داعش نمي توانست به زيست سياسي خود ادامه دهد زيرا حتي اگر بر هر مبنايي «دولت» تشكيل مي داد در دو سطخ نياز به مشروعيت داشت:‌ 1. مردمي و داخلي 2. بين المللي. كاملا مشخص بود كه در هر دو شكست مي خورد. زيرا مردمي را كه به زور تحت سلطه گرفته بود، نمي توانستند موجوديت داعش را قبول داشته باشند و تنها براي مدتي مجبور به سكوت بودند تا زمان بخرند. در سطح بين الملل نيز هيچ كشوري نمي توانست موجوديت آن را به رسميت بشناسد و مشروعيت بين المللي به آن بدهد. اگر چه برخي از كشورها تمايل به اين مسئله داشتند اما نمي توانستند آبروي سياسي خود را پاي توحش داعش بريزند.

در ادامه بحران خاورميانه كه در چند سال اخير در سوريه خلاصه شده بود،‌ دو ائتلاف شكل گرفت كه هر دو عليه داعش وارد جنگ شدند، دست‌كم معلوم بود كه چنين نمايشي در حال اجرا است. 1. ائتلاف غربي با مركزيت امريكا كه متحدان منطقه اي مانند عربستان سعودي را به همراه داشت و 2. ائتلاف غيرغربي يا شرقي يا بيان بهتر منطقه اي كه روسيه را به همراه داشت و ايران بار سنگيني از آن را به دوش مي كشيد.

در اين ميان هر ائتلافي پيروز ميدان مي شد و به حذف داعش مي پرداخت توازن منطقه اي را به نفع خود تغيير مي داد. اين توازن به نفع مقاومت و ائتلاف شرقي – منطقه اي تغيير كرد و ائتلاف غرب بازنده ميدان شد. اين مهمترين دليلي است كه امريكا (غرب) و عربستان نوك پيكان را به سمت تهران، برجام، موشك ايراني، سپاه و ... چرخانده است. اين توازن قوا كه با حذف جغرافيايي داعش و باخت ائتلاف غربي و عربستان سعودي در منطقه همراه بود، سبب ساز فشار بيشتر در خصوص برجام و سپاه شده است. يعني سپردن برجام به كنگره امريكا و فشار بر تسليحات ايران معلول شكست داعش در منطقه و تغيير موازنه قوا است وگرنه در فضاي واقع گراي نظام بين الملل، ساخت تسليحات و ايجاد بازدارنگي يك اصل است كه هر كشوري تا جايي كه توان داشته باشد و قوانين بين المللي اجازه مي دهد به اين سمت گام بر مي دارد. حتي كشورهايي كه توان ساخت و توليد تسليحات بومي را ندارند از ديگر كشورها مي خرند همچون عربستان كه در منطقه و جهان از سرآمدان خريد سلاح است. موضوع داشتن تسليحات وايجاد بازدارندگي به قدري مهم است كه حتي برخي قوائد بين المللي را كنار مي گذارند و در سايه و پناه ديگر قدرت ها دست به ساخت تسليحات هسته اي مي زنند، مثل تل آويو كه به هر شكل درصدد بازدارندگي است.

واقعيت اين است كه استراتژي امريكا، سلاح هاي هسته اي اسراييل و خريد تسليحات سعودي ها نتوانست توازن قوا را به نفع آنها بچرخاند. چراكه فضاي سياسي و فرهنگي منطقه چيز ديگري مي خواست كه البته با گره خوردن مقاومت و همراه كردن روسيه كه نيازمندي هاي استراتژيك در اين منطقه دارد، شرايط را چنين رقم زد.

بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه شكست داعش كاملا به ضرر عربستان سعودي و اسراييل در منطقه و امريكا در سطح بين الملل تمام شد. اتفاقا به همين دليل است كه تا قبل از شكل گيري ائتلاف منطقه اي – شرقي، ائتلاف غربي هر چقدر عليه داعش داعيه جنگ را رسانه اي كرد نتوانست مويي از داعش كم كند. در اين ميان نبايد فراموش كرد كه در تضعيف هر روزه داعش، امريكا نيز بخش قابل توجه اي از تمركز خود را بر رقه گذاشت و آن را براي نيروهاي دموكراتيك كرد، جدا كرد و با اختصاص دادن منبع مالي حوزه هاي نفتي، براي آينده بذري را كاشت كه نيازمند هوشمندي كشورهاي منطقه است تا بحران اقليمي ديگر شكل نگيرد.

آيا در حوزه خليج فارس جنگي در پيش است؟

در اين شرايط ائتلاف غرب چه راهي را در پيش خواهد گرفت؟ عربستان سعودي به عنوان شكست خورده اصلي منطقه اي چه راه هايي را دنبال خواهد كرد و رژيم اسراييل چه اهدافي را دنبال مي كند. مهمتر از همه اينكه آيا همانگونه كه در رسانه ها بخصوص در غرب تبليغ مي شود بين ايران و عربستان جنگ صورت مي گيرد؟ اين سوالي بنيادي است كه پاسخ به آن نيازمند شناخت منطقه و جهان است. چشم انداز فعلي اين را مي گويد كه نه فضاي منطقه اي مهياي چنين جنگي است و نه جهان آماده پذيرش آن. زيرا هر اشتباهي كه از سوي سعودي ها صورت بگيرد مي تواند اقتصاد جهان را با زلزله اي مهيب مواجه كند. بخصوص كه دنيا مي داند عمده منابع نفتي عربستان سعودي در بخش شرقي اين كشور است و واقعيت هاي ژئوكالچر فضاي لازم را براي اين زلزله مهيب فراهم مي كند. يك نمونه واقعيت ژئوكالچري منطقه همين پياده روي چندميليوني اربعين است كه در آن حتي سربازاني كه صدام به جنگ ايران آورده بود و آثار جنگ را هنوز بر بدن خود دارند از زائران استقبال مي كنند و به آنها خوش‌آمد مي گويند.

در چنين فضايي تصميم ترامپ بستگي به ميزان دلارهاي سعودي دارد و اسراييل نيز از هر تلاشي براي كاستن قدرت ايران استفاده مي كند. اما در مجموع اعتقاد بر اين است كه جنگي بين ايران و عربستان شكل نخواهد گرفت. با اين وجود عربستان براي جبران شكست هاي پيشين همزمان چند سناريو را دنبال مي كند:

1. متقاعد كردن امريكا براي جنگ با ايران كه البته واشنگتن براي اين كار غيرعقلايي بايد بسياري از واقعيت هاي داخلي (امريكا) و بين المللي را ناديده بگيرد و خود را درگير بحراني كند كه نتيجه مشخص و ملموسي براي واشنگتن ديده نمي شود بخصوص كه حمله 2003 به عراق نشان داد كه آمريكا پيروز آن نبود كه دليل عمده آن برآمده از همان واقعيت هاي ژئوكالچري منطقه است.

2. ريختن دلارهاي نفتي براي عبور امريكا از برجام و ايجاد تحريم هاي بيشتر به گونه اي كه اقتصاد ايران را هدف قرار دهد. از آنجا كه خريدن دونالد ترامپ كار ساده اي است و فقط نيازمند به سكه هاي متصل به بشكه هاي نفتي دارد اين سناريو به احتمال بيشتر مورد پذيرش خواهد بود.

3. متقاعد كردن اسراييل براي جنگ با حزب الله لبنان با حمايت مالي رياض و با اين انديشه كه حزب اللهي ديگر سوريه، عراق و ... در حال شكل گيري و به اصطلاح همان حلال شيعي در حال نهايي شدن است. اين سناريو نيز پر هزينه است و بايد ديد تل آويو بين هزينه و فايده كدام را انتخاب مي كند. استعفاي سعد حريري در رياض نشان مي دهد كه عربستان براي اين سناريو آماده پذيرش هر گونه شرطي است. البته اسراييل طي جنگ هاي پيشين به اين درك رسيد كه جنگ با حزب الله و حماس باعث قدرت مقاومت مي شود نه تضعيف. بخصوص كه مقاومت اين بار آمادگي آن را دارد كه در جنگي جديد، وارد جنگ در زمين شود تا سرزمين اسلام را از صهيونيسم بازپس بگيرد.

4. جنگ مستقيم عربستان با حزب الله از طريق آسمان سرزمين هاي اشغالي كه سناريوي است كه اين روزها به گوش مي رسد. اين يعني اتحاد استراتژيك و علني سعودي – صهيونيسم و گذشتن از همه ارزش هاي اسلامي كه در افكار عمومي جهان اسلام ريشه دارد. درواقع محمد بن سلطان با اين كار كل جهان اسلام را در برابر خود قرار مي دهد و زمينه هاي شكست خود را با كمترين مقاومت حزب الله فراهم مي كند. اين چشم انداز وجود دارد كه با اتحاد علني و استراتژيك سعودي – صهيونيسم بزرگان دين اسلام از سراسر جهان اسلام واكنش به آن داشته باشند.

5. تلاش براي جدا كردن روسيه از ايران در منطقه كه عربستان تاكنون بارها به آزمايش آن پرداخته و پاسخ منفي شنيده است به اين دليل كه مباني فكري و عملي عربستان در منطقه با واقعيت هاي ژئوپلتيكي كه مسكو براي آن برنامه دارد،‌ نمي خواند.

در مجموع نمي توان انتظار داشت كه عربستان با توجه به تغيير موازنه قوا در منطقه دست روي دست بگذارد و منتظر بماند. بنابراين حتما تحركي را آغاز خواهد كرد كه در هر صورت آجري است بر آجر ديوار بحران منطقه كه براي رفع آن نيازمند هوشمندي فراوان است. مسئله ديگر اينكه سعودي ها به واسطه جاه طلبي و قدرت خواهي مطلق محمد بن سلمان و همچنين به اصطلاح اصلاحات ناهمگون و شتابزده فرهنگي و اجتماعي كه هر دو در خانواده سعودي بي سابقه است، با بحران هاي شديد داخلي مواجه است كه هر زمان مي تواند ورق را به سمت ديگري بچرخاند.

* انتشار اين مطلب لزوما به معناي تاييد محتواي آن نيست

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
مهرناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۹
0
1
حتما بن سلمان جزئ حاکمان احمق ست" که در این وضعیتی که درداخل عربستان با مخالفین خود " برای کسب صندلی پادشاهی ایجادکرده "با ایران وارد جنگ شود" تا یگباره گورخودرا حسابی " بکند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۰
0
1
یعنی این اتفاق میافته تا ریشه آل سعود وهابی نجس رو قطعش کنیم؟
بهنام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۰
0
0
می خواهند ایران را مجبور به پذیرش برجام موشکی کنند اگر بترسیم باختیم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار