محمد اسماعیلی
رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير خود با دانشآموزان و دانشجويان عبارت « كوتاهآمدن امريكا را گستاخ ميكند... تنها راه، مقابله و ايستادگي است» را بار دیگر مورد توجه قرار ميدهند؛ عبارتي كه جامعه ايراني به واسطه تجربيات تلخ توافق هستهاي امروز آن را بهتر از سالهاي گذشته درك كرده است، كمااينكه كوتاه آمدن دولت در برابر زيادهخواهي امريكا قبل و بعد از برجام نه تنها به تأمين منافع عمومي ختم نشد بلكه خود عاملي براي افزايش مطالبات حداكثري امريكا از ايران شد. رهبري در حالي در ديدار مورد اشاره بيان ميكنند: «دشمن اصلي شما امريكاست، اين را فراموش نكنيد، پس بنابراين يادتان نميرود اين چيزي را كه عرض كرديم. بعضي تصور ميكنند كه [بايد] كوتاه بياييم در مقابل امريكا، [درحاليكه] هرچه كوتاه بياييم، آنها جريتر ميشوند.
راهش مقابله است، راهش مواجهه است، راهش ايستادگي است، راهش اين است كه اين حركتي كه انقلاب شروع كرده است، بايد ادامه پيدا بكند، پس بنابراين شرط اساسي، اين است» كه پيش از اين نيز بارها خطاب به سياستمداران و دولتمردان تأكيد كرده بودند بايد در مقابل مطالبات غيرمسقف امريكاييها مخالفت صريح توأم با مقاومت داشتهاند. هفتهها قبل از شروع مذاكرات رسمي دولت يازدهم با 1+5 ايشان بارها ضمن ابراز نگراني از رفتار امريكا پس از توافق احتمالي هستهاي، از مذاكرهكنندگان و دولتمردان كشور ميخواهند نسبت به هر گونه زيادهروي و گستاخي طرف غربي واكنش همسطح و متوازن نشان دهند، چراكه سكوت و اغماض در مقابل اينگونه رفتارها منافع ملي را به خطر میاندازد و باعث ميشود مقامات اين كشورها تهاجميتر رفتار میكنند. كمتوجهي به مطالبات رهبري در طول مذاكرات هستهاي و دوران پسابرجام منجر به آن شده كه دايره گستاخي امريكاييها سطح وسيعي به خود بگيرد، به طوري كه نه تنها مقامات ارشد دولت قبل و فعلي امريكا دائماً ايران را تهديد به حمله نظامي ميكنند بلكه با عدماجراي تعهدات خود در توافق هستهاي تفسير موسع از متن برجام و قطعنامه 2231 كرده و بارها نسبت به جامعه ايراني گستاخي کنند.
تحقير و توسعه تحريم در شرايطي است كه امريكاييها هيچ كف و سقفي براي رفتارها و ادبيات ضدايراني خود قائل نيستند و سطح اينگونه اقدامات را به حدي رساندهاند كه با ميزان قبل از شروع مذاكرات هستهاي در دور جديد ( قبل سال 92) قابل مقايسه نيست و در اين ميان كسي معترض آنها نميشود. بدون پاسخ گذاشتن گستاخيهاي مكرر امريكايي طي چهار سال گذشته منجر به «كاهش عزت نفس ملي» يا «تعميق احساس خودكوچك بيني» در بين جامعه ايراني نيز خواهد شد چراكه بعد از تعديل موضع ديپلماتهاي كشورمان در مذاكرات هستهاي و امضاي توافقنامه ژنو3 در سال 92 تاكنون جامعه شاهد موضعگيري مناسب دولتمردان كشورمان در قبال گستاخي و نقض برجام توسط امريكاييها نبوده است.
گستاخي از شرمن و اوباما تا ترامپ و تيلرسون
از روزي كه وندي شرمن در اظهاراتي بيادبانه و شرمآور بيان كرد: فريب و نيرنگ بخشي از DNA ايرانيان است... ما به دنبال حذف تحريمهاي وسيع عليه ايران نخواهيم بود و تنها به ايران فرصت ميدهيم براي از بين بردن نگرانيهاي ما، مدتي «استراحت» کند تا امروز كه شبيه اين ادبيات بارها از سوي مقامات امريكايي اتخاذ شده، افكار عمومي داخلي همچنان شاهد سكوت و اغماض دستگاه ديپلماسي كشور بوده است؛ سكوتي كه يكي از عوامل مهم استمرار گستاخي غربيها عليه ايران نيز بوده است. در تمام مدتي كه دولت باراك اوباما و پس از آن دولت ترامپ ايران را به اشكال مختلف تهديد به حمله نظامي يا مجموعه اتهاماتي را عليه مردم ايران مطرح كردهاند، هيچگاه دولت وظيفه خود ندانسته كه عليه اين جهتگيريها پاسخ روشن و مناسبي را ارائه دهد، به طوري كه دهها بار تهديد نظامي عليه ايران قبل از توافق هستهاي با سكوت دولت همراه بوده، اين در حالي است كه تهديدات دامنهدار نظامي عليه ايران را رهبري بارها در سخنراني مختلف پاسخ داده و مثل امروز از دولتمردان خواستهاند تا نسبت به اين گونه لفاظيها بيتفاوت نباشند، به عنوان نمونه مهر ماه سال 92 رئيسجمهور امريكا سه روز پس از مكالمه تلفني با آقاي روحاني صراحتاً لفظ حمله نظامي را به كار میبرد و ميگويد: «حمله نظامي» عليه ايران همچنان روي ميز است»، وي چند روز بعد از آن و در گفتوگو با شبكه ايبيسي امريكا، ايران را بار ديگر تهديد به حمله نظامي ميكند: «رويكرد امريكا در قبال تسليحات نظامي شيميايي سوريه بايد به ايران نشان دهد براي رويارويي تسليحاتي، پتانسيل حل مسئله به شكل ديپلماتيك وجود دارد.»
باراك اوباما يك هفته بعد از تهديدات اوليهاش در ديدار با نخستوزير رژيم صهيونيستي اظهار كرد: «تهران بايد صداقت خود را با اقداماتش ثابت كند... همه گزينهها از جمله گزينه نظامي روي ميز باقي ميماند.»
جان كري وزير امور خارجه آن زمان امريكا نيز همانند تيلرسون بارها ايران را تهديد به حمله نظامي ميكند. در يكي از دهها نمونه وي بيان ميكند: « اگر ايران هر بخشي از توافقنامه را نقض كند، همه پيشرفتها متوقف ميشود و امريكا ميتواند «به صورت نظامي» پاسخ دهد.»
جان كري همچنين در گفتوگو با العربيه، شبكه اختصاصي سعودي در اواخر سال 92 تأكيد ميكند: «ايران بايد اندوخته اورانيوم 5/3درصد خود را محدود كند. ايران نبايد و اجازه ندارد رآكتور اراك را تكميل كند. ايران اگر توافق را كنار بگذارد «گزينه نظامي» در پيش گرفته خواهد شد.»
بعد از توافق ايران و 1+5 بر متن لوزان مقامات اروپايي دخيل در مذاكرات هستهاي نيز رويه امريكاييها را در پيش گرفته و تلاش ميكنند سطح گستاخي خود را در مرتبهاي بالاتر از قبل قرار دهند، به گونهاي كه فرانك والتر اشتان ماير وزير امور خارجه آلمان به فاصله چند روز پس از نهايي شدن بيانيه لوزان در مقالهاي در روزنامه «فرانكفورتر آلگماينه سايتونگ» مينويسد: «به دليل فعاليتهاي هستهاي مخفي گذشته ايران و همچنين اظهارات آتشين تندروهاي ايران عليه اسرائيل و نقش خطرناك اين كشور در مناقشههاي ديگر از سوريه تا عراق و يمن، اين كشور شايسته اعتماد نيست، از اين رو نميتوانيم فرض را بر اين بگيريم كه ايران قابل اعتماد است و به همين دليل، نظارتي بيسابقه در تاريخ را كه قرار است 25 سال طول بكشد عليه ايران اعمال كرديم.»
اصرار رهبري بر پاسخ مشابه به امريكا
تهديدات توأم با گستاخي امريكا طي چهار سال گذشته به صورت مستمر و متعدد اتفاق افتاده و هر بار رهبر معظم انقلاب اسلامي در مقابل رفتار امريكاييها واكنش قاطعي را نشان داده است، به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب در واكنش به تهديدات نظامي طرف امريكايي در نماز عيد سعيد فطر سال 94 فرمودند: «اين آقا (رئيسجمهور امريكا) گفته است ميتواند ارتش ايران را نابود كند. قديميهاي ما اين جور حرفها را لاف در غريبي ميگفتند. اگر ميخواهند درست بفهمند، اگر ميخواهند از تجربههاي خود درست استفاده بكنند، بدانند اگر جنگي اينجا اتفاق بيفتد آن كسي كه سرشكسته از جنگ خارج خواهد شد امريكاي متجاوز و جنايتكار است.» ايشان پيش از اين و در تريبونهاي مختلف نسبت به تهديدات نظامي امريكاييها همزمان و موازي با مذاكرات هستهاي با ديپلماتهاي كشورمان واكنش قاطع و صريح نشان دادند، رهبر معظم در يكي از سخنرانيهاي خود بيان میکنند: «من موافق مذاكره زير شبحِ تهديد نيستم. مسئولان سياست خارجي و مذاكرهكنندگان بايد خطوط قرمز و اصلي را به دقت رعايت كنند و همزمان با ادامه مذاكرات، بايد از عظمت و هيبت ملت ايران نيز دفاع كنند و زير بار هيچ تحميل، زور، تحقير و تهديدي نروند... مذاكره در زير شبح تهديد معنايي ندارد و ملت ايران مذاكره زير سايه تهديد را برنميتابد... با مذاكراتي كه زير شبح تهديد باشد، موافق نيستم.»
امروز 27ماه پس از روز امضاي برجام ميتوان با توجه به رويدادهاي دوران پسابرجام و نحوه رفتار امريكاييها با توافق هستهاي به صراحت گفت، بخش قابل توجهي از هزينههاي امروز نتيجه مستقيم سكوت در مقابل گستاخي و تهديدات و رفتار مداخلهجويانه آنهاست كه اگر برخوردي همسطح و متوازن با رويههاي ضدايراني امريكا صورت نگیرد، دولتمردان اين كشور میخواهند همانند گذشته با ابزار «تهديد، تحريم و گستاخي» ايران را وادار به امتيازدهي كنند.