کد خبر: 879987
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
شهيد علي‌اكبر حاجي‌پور، فرمانده گرداني كه در آبان سال 1362 آسماني شد
لشكر 27 محمدرسول‌الله(ص) انسان‌هاي بزرگ زيادي به خود ديد؛ افرادي كه هر كدام وزنه‌اي در جبهه بودند و عملكردشان ترسي عميق در دل دشمن ايجاد مي‌كرد.
 آرمان شريف
لشكر 27 محمدرسول‌الله(ص) انسان‌هاي بزرگ زيادي به خود ديد؛ افرادي كه هر كدام وزنه‌اي در جبهه بودند و عملكردشان ترسي عميق در دل دشمن ايجاد مي‌كرد. شهيد ابراهيم همت، حاج احمد متوسليان،‌ محسن وزوايي، عباس كريمي و صدها نيروي شاخص ديگر نفراتي بودند كه عيار رزمي،‌ نظامي و معنوي رزمندگان در جبهه را مشخص مي‌كردند.« علي‌اكبر حاجي‌پور‌امير» نيز يكي از نيروهايي بود كه  دشمن بعثي او را به خوبي مي‌شناخت و بارها در قله‌هاي غرب و دشت‌هاي جنوب، از رشادت‌هاي اين رزمنده ميدان ديده زخم خورده بود. كينه دشمن از او به حدي بود كه راديو عراق چندين بار از او به زشتي ياد ‌كرد و سعي در كوچك نشان دادن بزرگي او داشت.
با شروع غائله كردستان، شهيد حاجي‌پور با شنيدن فرمان امام خميني(ره) مبني بر آزادسازي شهر پاوه، با يك گردان نيرو به كردستان رفت و در آنجا به نيروهاي شهيد چمران ملحق شد. او كه سال‌ها قبل در ارتش خدمت مي‌كرد و به جرم انجام فرايض مذهبي چند بار بازداشت شده بود، با علوم و فنون نظامي آشنايي داشت و شجاعتش در انجام كارهاي رزمي چهره‌اي جسور از او ساخته بود.  
شروع جنگ فرصت مناسبي براي پياده كردن آموخته‌هاي پيشين است. تجربه‌ گرانبهاي حضور در جبهه كردستان و نبرد در كنار دكتر چمران غنيمت بزرگي براي شهيد حاجي‌پور است. شهيد حاجي‌پور، پس از شروع جنگ تحميلي با گردان تحت امر خود، عازم جبهه‌هاي جنوب شد. علي‌اكبر در عمليات فتح‌المبين و بيت‌المقدس با مسئوليت فرماندهي گردان وارد عمل شد و در عمليات بيت‌المقدس، به شدت از ناحيه پا مجروح شد. پس از بهبود يافتن نسبي به همت خانواده‌اش تن به ازدواج داد اما زماني كه خانواده همسرش، وي را به انتخاب ميان ماندن در كنار همسر و رفتن به جبهه مخير كرد، وي بدون كوچك‌ترين ترديدي به جبهه عزيمت نمود و در عمليات رمضان فرماندهي گردان عمار به او محول گرديد.
رزمنده «رضا پازش» با بيان خاطره‌اي از شهيد حاجي‌پور مي‌گويد:«در «قلاژه» خبردار شدم كه گردان كميل در خط پدافندي است. روزي شهيد «حاج علي‌اكبر حاجي‌پور» معاون لشكر و فرمانده تيپ يك عمار را ديدم و از وي درخواست انتقال به گردان كميل (يكي از گردان‌هاي تيپ عمار از لشكر ۲۷) را كردم. وي پذيرفت. به مدت يك هفته در چادر شهيد حاجي‌پور حضور داشتم و در اين مدت مجذوب اخلاق شوخ‌طبع و بي‌رياي وي شدم.»
غيرت، جوانمردي و خلاقيت‌هاي اين فرمانده دلير در مواقع حساس و بحراني هميشه مثال زدني بود. خضوع و فروتني‌اش سبب شده بود بارها پشت سر بسيجيان كه در حال نماز خواندن بودند مي‌ايستاد و به آنها اقتدا مي‌كرد.  فتح‌الله ناد علي در مورد اين ويژگي اخلاقي شهيد حاجي‌پور مي‌گويد:« يكي دو هفته قبل از والفجر يك ، براي شناسايي منطقه ما را به ديدگاه لشكر منطقه ۳۱ برد، قبلاً با فرماندهي آن لشكر هماهنگ شده بود، ولي به خاطر بي‌اطلاعي، نگهبان از ورود به ديدگاه جلوگيري كرد و گفت مي‌بخشيد   نمي‌شود ، دستور داده‌اند كسي وارد نشود.  حاجي كه فرماندهي چند گروهان و گردان و دسته را بر عهده داشت ، آنقدر با متانت عمل كرد كه همه را متعجب ساخت.او با كمال خونسردي گفت: باشه جانم ، فقط با قرارگاه تماس بگير و بگو حاجي‌پور از لشكر ۲۷ آمده  است. نگهبان به داخل سنگر خودش رفت. پس از لحظاتي بازگشت و گفت : بايد مرا ببخشيد ، قبلاً به ما اطلاع نداده بودند. بفرماييد.»
علي‌اكبر حاجي‌پور از اين پس تا آخرين لحظه حياتش در تمامي عمليات جبهه جنوب حاضر بود. با شروع عمليات والفجر4، حاجي‌پور همراه نيروهاي خود، به جبهه غرب رفت و با سازماندهي نيروها به دشمن يورش برد و به تمامي اهداف از پيش تعيين شده رسيد، از جمله ارتفاعات استراتژيك 1904 را كه مشرف بر شهر پنجوين عراق است از چنگ دشمن خارج كرد و با قدرت تمام به منطقه مسلط شد.
شهيد حاجي‌پور پس از تثبيت مواضع به دست آمده در مرحله اول عمليات والفجر 4 در منطقه غرب، در مرحله دوم عمليات كه براي شناسايي مواضع دشمن رفته بود، در دشت پنجوين مورد هدف تير مستقيم تانك دشمن قرار مي‌گيرد و در تاريخ 14 آبان 1362 به فوز عظيم شهادت نايل مي‌شود.    

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار