علي ربيعي، وزير كار، تعاون و امور اجتماعي كه روز گذشته براي پاسخ به سؤال نمايندگان مجلس به بهارستان رفته بود در اقدامي غيرمعمول 20 نفر از معاونانش را با خود همراه كرد؛ اقدامي كه با تذكر نمايندگان مجلس روبهرو شد. در آن زمان با غیبت علي لاريجاني در صحن علني، اداره جلسه مجلس بر عهده علي مطهري بود. محمدرضا پورابراهيمي، نماينده مردم كرمان در مجلس شوراي اسلامي در تذكري از نحوه اداره جلسه توسط مطهري انتقاد كرد و گفت: «سؤال بنده اين است كه چرا آقاي ربيعي، وزير تعاون امروز با 20 معاونش براي پاسخ به سؤال نمايندگان به مجلس آمده است؟
در جلسه امروز(ديروز) معاونان وزير تعاون، نمايندگان سؤالكننده را دوره كرده بودند و اجازه تصميمگيري به آنها نميدادند، اين نحوه اداره جلسه صحيح نيست و آقاي مطهري! شما بايد رعايت كنيد.» او در ادامه افزود: «اصلاً وزير حق ندارد هنگام پاسخگويي به سؤال نمايندگان در جايگاه حضور يابد. آقاي مطهري شما بايد به نحوه اداره جلسه دقت كنيد، اگر شما توجه نداشته باشيد چه كاري از من كه نماينده هستم و در اين پايين نشستهام، برميآيد.» پيش از اين هم بارها نمايندگان مجلس از نحوه اداره جلسه توسط مطهري ابراز نارضايتي كرده بودند. مطهري در جلسه ديروز اين اشكال را پذيرفت، ولي ايراد را متوجه افراد ديگر دانست: «هيئترئيسه نبايد مجوز ورود به معاونان وزير تعاون را ميداد، در اين زمينه كوتاهي شده كه فرد مسئول در هيئترئيسه مجلس بايد پاسخگو باشد.» به نظر ميرسد ربيعي ديروز مانور قدرت راه انداخته بود، مانوري كه چندان هم بدون نتيجه واقعي و ملموس نبود و لابي معاونان او براي اقناع نمايندگان مجلس نتيجه داد.
بهار حرفهاي 4 سال پيش منتقدان دولت را ميزند
يك روزنامه اصلاحطلب باز هم تيتر يك خود را به انتقاد از حسن روحاني و دولت او اختصاص داده بود: «تا كي دولت قبل؟» متن گزارش در مقايسه با انتقادات منتقدان دولت به روحاني، خصوصاً در ماههاي منتهي به انتخابات رياست جمهوري 96 چيز جديدي ندارد. منتقدان همواره ميگفتند دولت بر موج انتقاد از دولت نهم و دهم سوار ميشود تا عملكرد خودش مورد سؤال واقع نشود.
حالا بهار بعد از پنج سال همانها را مينويسد: «يكي از كليدواژههاي مورد استفاده دولتمردان در اين چند سال «دولت قبل» بوده است. مسئولان دولتي هنگام مواجهه با بسياري از نقدها و اعتراضات در حوزههاي مختلف با يادآوري عملكرد فاجعهبار دولت قبل منتقدان را به مسئولان گذشته حواله ميدادند و به نوعي «دولت قبل» بهانهاي براي توجيه ناكاميها و ضعفها شده بود.» بهار در ادامه با يادآوري انعكاس پررنگ آنچه كه تخلفات دولت قبل مينامند در رسانهها، سيبل انتقاد را علاوه بر دولت به سمت رسانههاي اصلاحطلب نيز ميكشاند و مينويسد: «تا كي ميخواهيم فهرست تخلفات رنگارنگ سران دولت گذشته را به مردم عرضه كنيم؟ آيا به خط پايان اين مواجهه رسانهاي با دولت گذشته نرسيدهايم؟ محمود احمدينژاد و ياران نزديك به او با تمام اشتباهات، تخلفات و مفاسد ريز و درشتي كه داشتهاند بيش از چهار سال است كه ديگر در قواي سهگانه حضور ندارند و چند سال است كه ظاهراً ديگر آن نگاه جايي در قوه مجريه ندارد. در چنين وضعيتي گزارشها و گفتوگوهاي تكراري درباره مفاسد و تخلفات آن هشت سال كه در صفحات نشريات و فضاي مجازي به شكل روزانه نقش ميبندد چه دردي را از مردم و متن جامعه دوا ميكند؟» راستي! آيا همه اينها همان حرفهاي منتقدان دولت نبود كه امثال بهار نميپذيرفتند؟