به كدامين گناه گرسنهاي؟! و به كدامين گناه گرياني؟ و به كدامين گناه گم گشتهاي؟! گويي همه دستهاي خدا در چهرهات مشغول كاري است. دستي اشكهايت را فشانده است، دستي گونههايت را نشانده است و دستي دندانهايت را فشرده است. آنگاه دستي به دستت پياله داده است و دستي، دست ديگرت را به تمنا بالا آورده است. اما نه! اين چهره و اين جسم را هزار دست ديگر هر يك در كاري است تا جهان براي هميشه بدهكار تو باشد، تا تمناي نگاهت تا دنيا دنياست بر سر من كوفته شود.
به كدامين گناه ميگريي؟! در چشمانت حسي نامتناهي نهفته است و ما را با خود تا ابديت ميبرد. از پروردگارمان آموختيم كه همواره بپرسيم «به كدامين گناه كشته ميشويد» و آموختيم كه بگوييم «به زودي تقاص مظلومان را از ظالمان خواهيم گرفت.»
كودك مسلمان روهينگيا! از عكاس خود غذا ميخواهي؟! صبر كن مرد! ما مقابل تو كوچك و ناتوانيم و دستمان كوتاه است اما گواهي ميدهيم كه جهان از ظلم و جور پر شده است و گواهي ميدهيم كه اگر چه قايق كوچكت را شكستهاند اما بر كشتي جاودانه سعادت اخروي جلوس كردهاي و خدا همه وعدههايش حق است.