محمد هاشمي، برادر هاشمي رفسنجاني در بخشي از مصاحبهاش با روزنامه فرهيختگان ناراحتي ميان جهانگيري و روحاني را متاثر از دستگيري برادر جهانگيري دانسته است. در اين مصاحبه از او پرسيده ميشود كه «برخي منتقدان جهانگيري بيان ميكنند ناراحتياي بين او و روحاني ايجاد شده است. چنين چيزي صحت دارد؟» هاشمي در پاسخ ميگويد: «از اين بياطلاع هستم، ولي بالاخره مسئلهاي كه نسبت به برادر آقاي جهانگيري مطرح شده روي وي اثر گذاشته است. آقاي جهانگيري بهعنوان رئيس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي است. زمان آقاي احمدينژاد، آقاي رحيمي كه معاون اول بودند و رياست ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي را به همراه داشتند كه خود دچار آن شدند. مردم اين مسائل را مقايسه ميكنند و در ذهن خود بيان ميكنند. اين منحني سينوسي مورد بحث مردم است. من با آقايان روحاني و جهانگيري ارتباطي ندارم و كسي را نميبينم منتها با مردم مرتبط هستم و مردم مسائل متعددي را مطرح ميكنند.» پيش از اين هم زمزمههايي شنيده ميشد كه جهانگيري نگران اعتبار خود به عنوان معاون اول رئيسجمهور و رئيس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي است و عصبانيت او از دستگيري برادرش به همين موضوع و برخي دلايل ديگر برميگردد. اين سؤال بسياري از مردم است كه چطور جهانگيري فساد را در كنار خود نديده، ولي رئيس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي است!
رپرتاژ آگهي براي شهردار تهران
در حالي كه از انتصاب محمدعلي نجفي عضو مؤسس حزب كارگزاران سازندگي به عنوان شهردار تهران، دوماه بيشتر نميگذرد، روزنامه اصلاح طلب اعتماد روز گذشته، تيتر و عكس يك خود را به او اختصاص داد و عملكرد دو ماهه وي را بهانه كرد تا ثابت كند، نجفي اصلاحطلب در شهرداري تهران بيش از آنكه يك مدير سياسي خاص باشد، يك چهره فراجناحي است.
اعتماد كه يادداشت حسن رسولي عضو بنياد باران و عضو شوراي شهر تهران درباره فراجناحي بودن نجفي را ضميمه گزارش سفارشي خود كرده است، به انتصابات نجفي در مناطق مختلف تهران و همچنين برخي معاونتهاي مديريت شهري تهران اشاره كرده كه برخي از اين چهرهها از مديران قاليباف بودهاند كه بعضاً در دوره كنوني حتي ارتقا يافتهاند.
البته اين گزارش توضيح نداده است كه حفظ تعداد معدودي از مديران و شهرداران قاليباف در دوره جديد نه به خاطر رويكرد سياسي آنها، بلكه توانايي و مديريت آنها بوده كه شهردار كنوني را متقاعد كرده است، آنها را ابقا نمايد. اين نشان ميدهد كه پيش از نجفي، اين قاليباف بوده است كه تخصص و تعهد را از رويكرد جناحي و سياسي مديران خود ترجيح داده است كه اگر غيراز اين بود، اكنون همه آنها ميبايست از بدنه مديريت شهري حذف ميشدند. اختصاص حجم زيادي از پيشينه سياسي، مديريتي و سوابق شهردار اصلاح طلب 66 ساله تهران از بدو تولد تاكنون دليل ديگري است، كه اين گزارش سفارشي بوده است.
جوانگرايي يا قبيله گرايي؟
يكي از روزنامههاي نزديك به اصلاح طلبان با اشاره با اينكه خواسته جوانگرايي تودههاي اصلاح طلب از سران اين جريان مورد توجه قرار گرفته و اصلاحطلبان استفاده از جوانان را در دستور كار قرار داده اند، انتقاد كرده كه اين جوانگرايي صرفاً در استفاده از اقوام و آشنايان خلاصه شده است. بهار مينويسد: «اگر منظور برخي از نيروهاي جوان اصلاحطلب انتخاب گزينههاي جديد از ميان دوستان، آشنايان و ياران جوان خودشان است، چنين درخواستي جوانگرايي معنا نميدهد، شايد قبيلهگرايي و رفيقبازي و در بهترين حالت حزبگرايي افراطي، ولي چنين مباحثي جوانگرايي و سخن گفتن درباره جانشين پروري نيست. به عبارتي، كوك كردن ساز به همانترتيبي است كه خودمان صدايش را ميپسنديم و چنين خواستهاي در حوزه مديريتهاي مياني و فعاليتهاي سياسي بيش از هر امري يك شوخي ناپسند است.» انتقادات نسبت به استفاده از آقازادهها و اقوام و آشنايان به اسم جوانگرايي اخيراً بسيار بالا گرفته است. جريانهاي سياسي با به كارگيري آقازادهها با يك تير دو نشان ميزند؛ هم بستگان به نان و نوايي ميرسند، هم ليدرهاي سياسي ژست اهميت دادن به جوانان ميگيرند!