کد خبر: 878948
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۹
مرز ظريف ميان خوب بودن و خوب به نظر رسيدن
اگر كسي از من بپرسد بدترين دقايق زندگي‌ات كجا و چه وقتي بوده، بي‌درنگ به او مي‌گويم بدترين و مشمئزكننده‌ترين لحظه‌هاي عمر من وقتي بوده كه مي‌خواستم ثابت كنم آدم خوبي هستم و در ادامه مي‌گويم بين خوب بودن و خوب به نظر رسيدن زمين تا آسمان فاصله وجود دارد، فاصله عقيق يمني و عقيق پلاستيكي.
  آيدين تبريزي

اگر كسي از من بپرسد بدترين دقايق زندگي‌ات كجا و چه وقتي بوده، بي‌درنگ به او مي‌گويم بدترين و مشمئزكننده‌ترين لحظه‌هاي عمر من وقتي بوده كه مي‌خواستم ثابت كنم آدم خوبي هستم و در ادامه مي‌گويم بين خوب بودن و خوب به نظر رسيدن زمين تا آسمان فاصله وجود دارد، فاصله عقيق يمني و عقيق پلاستيكي.
    
    وقت خودت را هدر نده
اگر بخواهم به كسي توصيه و وصيتي داشته باشم به او خواهم گفت خواهش مي‌كنم از اين صرافت بيرون بيا و وقت خودت را با اثبات خودت هدر نده، اين بدترين كاري است كه مي‌تواني در حق خودت انجام دهي. به او خواهم گفت در اين دنيا آدم‌هايي كه مي‌خواهند سر به تن آدم نباشد كم نيستند. آدم‌هايي كه مي‌خواهند به يك حبه قند ثابت كنند كه نمك گلوله شده است كم نيستند، حالا تو مدام اوقات خودت را تلخ كن تا ثابت كني حبه قند هستي، به جايي نخواهد رسيد. آنقدر تلخت مي‌كنند كه خودت قياس كني و ببيني به نفعت است كه بپذيري گلوله نمك هستي و نه يك حبه قند.
 
  در خودت پيله كن تا پروانه شوي
به آدم‌هايي مي‌انديشم كه مي‌توانستند در زندگي پيشتر و بيشتر جلو بروند و از درون خود را پالوده كنند. به خودم فكر مي‌كنم كه مي‌توانستم بهتر باشم. آدم‌هايي كه مي‌توانستند بيشتر پيشرفت كنند،اما زمان خود را با اثبات خودشان از دست دادند. گاهي بهترين كار اين است كه سرت به كار خودت گرم باشد، اگر بخواهي با آنها كه پيله كرده‌اند به تو مدام دهان به دهان شوي خودت نمي‌تواني در خودت پيله كني و پروانه شوي. فرض كنيد كسي مي‌خواهد در استخري شنا كند. او كي مي‌تواند اثبات كند كه شناگر ماهر و قابلي است؟ وقتي كه صددرصد تمركزش روي شناي خودش باشد. حالا شناگري را تصور كنيد كه يك درميان جواب تماشاگرهايي را هم كه از سكوها به او فحش مي‌دهند يا اينكه شناي او را زير سؤال مي‌برند بدهد، آيا چنين شناگري خواهد توانست به جايي برسد؟ من به اندازه‌اي كه شنا مي‌كنم شناگرم نه به اندازه‌اي كه درباره شنا حرف مي‌زنم. من به اندازه‌اي كه اخلاقي عمل مي‌كنم
اخلاق مدارم نه به اندازه‌اي كه درباره اخلاق حرف مي‌زنم.
 
  زردآلو در پي اثبات خودش نيست
شما در طبيعت وقتي نگاه مي‌كنيد مي‌بينيد كه موجودات هيچ تلاشي براي اثبات خود به خرج نمي‌دهند، بلكه مشغول آن كاري هستند كه به آنها سپرده شده است. مثلاً كسي تا به حال يك درخت زردآلو را نديده كه يك سال ميوه دهد و سال بعد درباره زردآلوهاي خودش سخنراني كند و ثابت كند كه يك درخت زردآلوي خوب است. شما يك بار امتحان كنيد. برويد جلوي يك درخت زردآلو و سرش داد بزنيد و بگوييد تو به هيچ دردي نمي‌خوري و زردآلوهايت هم به درد خودت مي‌خورد. از سر تا پايين درخت زردآلو را بشوييد و روي طناب پهن كنيد ببينيد كه او به شما چه خواهد گفت. هيچ! مطمئن باشيد او هيچ تلاشي براي اثبات اينكه درخت زردآلوي خوبي است نخواهد كرد. يك روز بلند شويد و به زيباترين گلي كه دور و برتان ديده‌ايد بگوييد سطل زباله. امتحان كنيد. ببينيد مثلاً به او برمي‌خورد؟ سرخ مي‌شود؟ كف بر دهانش مي‌آيد؟ شروع مي‌كند به يك ساعت سخنراني كه اثبات كند گل بي‌همتايي است؟ او وقت خود را با اين كارها تلف نمي‌كند چون در گل بودن خودش آنچنان مشغول است كه وقت نمي‌كند اصلاً حرف‌هاي شما را بشنود و حتي اگر هم بشنود به چيزي نمي‌گيرد. يك روز بلند شويد و برويد جلوي دريا و در برابر دريا سخنراني كنيد و زير سؤالش ببريد. مثلاً به او بگوييد تو هم بركه بدي نيستي. يا مثلاً تو هم يك حوض كوچك قشنگي هستي. اين حرف‌ها را به ما بزنند به چه حال و روزي مي‌افتيم؟ مثلاً يك بار كسي پسوندها و پيشوندهاي نام ما را فراموش كند تا مرز سكته هم مي‌رويم كه چرا فلاني عناوين مرا بر زبان نياورد يا عناوين مرا پس و پيش و اشتباه گفت، اما حالا شما برويد و به يك دريا يا به يك اقيانوس بگوييد حوض خانه ما از تو بزرگ‌تر است. او چنان در دريا بودن خودش مشغول است كه اصلاً متوجه اين حاشيه‌ها نيست و نمي‌گويد صبر كن ببينم. صبر كن ببينم اين آدم نادان چه دارد مي‌گويد؟ به من مي‌گويد حوض؟ تو به من مي‌گويي حوض؟ اصلاً مي‌داني مساحت من چقدر است؟ مي‌داني به اندازه هزار برابر موهاي سر تو فقط نهنگ و كوسه در من شنا مي‌كنند؟ مي‌داني چقدر كشتي اقيانوس پيما در من جاي گرفته‌اند و عين مورچه هايي كه در جنگلي گم هستند و ديده نمي‌شوند در من پنهان شده‌اند. مي‌داني وقتي من طوفاني شوم چه كارها كه نمي‌كنم؟ اقيانوس هيچ كدام از اين جمله‌ها را بر زبان نمي‌آورد چون نيازي به اثبات خودش نمي‌بيند.
 
  اينقدر منتظر تأييد ديگران نباش
زندگي اصيل زندگي‌اي است كه در آن يك فرد نيازي به تأييد ديگران نداشته باشد، يعني اينطور نباشد كه من فقط زماني خودم را گل بدانم كه ديگران مرا گل خطاب كنند. اگر من فقط زماني حس كنم كه گل هستم كه ديگران گل بودن مرا تأييد كنند حساب كنيد كه چه وضع دهشت بار و غم باري در انتظار من خواهد بود. يك روزي ممكن است آدم‌ها مرا دست بيندازند و بگويند بچه‌ها بياييد به فلاني بگوييم تو چه ليوان بي‌قواره‌اي هستي. نفر اول مي‌آيد و مي‌گويد تو چه ليوان بي‌قواره‌اي هستي و من به او مي‌گويم نادان! تو پيش خودت چه خيال كرده‌اي؟ من يك گلم. مرا گل صدا مي‌زنند. او مي‌رود و نفر بعدي مي‌آيد و او هم مرا يك ليوان بدقواره صدا مي‌زند و آرام آرام آدم‌ها مي‌آيند و به من ثابت مي‌كنند كه من يك ليوان بدقواره‌ام و خودم هم باور مي‌كنم كه چيزي بيش از يك ليوان بدقواره نيستم، در حالي كه يك انسان اصيل و يك زندگي اصيل، اصالت خود را از بيرون نمي‌گيرد، دنبال تأييد ديگران نيست، بنابراين چنين شخصي نمي‌تواند يك بازيچه باشد در دست تأييد و تكذيب‌هاي ديگران.
 
   خوب بودن يا خوب به نظر رسيدن؟
نكته ديگر اينكه خودشيفتگي باعث مي‌شود ما انرژي خود را معطوف به نمايش خوب بودن كنيم و نه خود خوب بودن. من اگر خودبين،خودپسند و خودشيفته باشم شك نكنيد زمان قابل توجهي را صرف خواهم كرد كه خوب به نظر برسم، بنابراين از خوب بودن حقيقي بركنار خواهم بود، چون توان من معطوف خوب به نظر رسيدن شده و نه خوب بودن. من مثل كسي رفتار كرده‌ام كه آشغال‌ها را تند و تند زير قالي پنهان مي‌كند تا همه چيز خوب و مرتب به نظر برسد،در حالي كه آشغال‌ها از بين نرفته‌اند، بلكه اندكي جابه‌جا شده و به طور موقت از ديد چشم ما كنار رفته‌اند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر