يكي از مصاديق بسيار مخرب ايمان در مبحث سخن بدون عمل، خلف وعده است و در آموزههاي اسلامي تا حدي مذموم و ناپسند شمرده شده كه در بسياري از روايات و آيات از آن به عنوان ويژگي منافقين ياد شده است!
پيامبر اسلام(ص) ميفرمايند:«منافق كسي است كه هر گاه وعده دهد خلف وعده كند و هرگاه سخن بگويد دروغ گويد و هرگاه امانتي به او سپارند خيانت ورزد.»(بحارالانوار، ح۷۲، ص۲۰۷) بنابراين يكي از ملزومات اساسي ايمان و صداقت و از مهمترين آداب معاشرت با مردم وفاي به وعده است. در واقع مؤمن كسي است كه اگر وعدهاي به دوستان و خويشاوندان خود ميدهد يا با خداي خود عهدي ميبندد جامه وفا بر وعده و عهد خود ميپوشاند. در اهميت و حياتي بودن اين امر همين بس كه در روايات آمده است اگر بين خود و حتي دشمنت پيماني بستي يا تعهدي كردي كه به او پناه دهي، بر عهد خود وفادار باش و تعهدات خود را محترم بشمار و حتي جان خود را سپر تعهدات خويش قرار بده!
وفاي به عهد بسترساز اعتماد در جامعه است
ضامن سلامت يك جامعه، وجود اعتماد افراد به يكديگر در آن جامعه است. پايههاي جامعهاي كه سايه بياعتمادي در آن حاكم باشد سست و متزلزل است و هر چه دايره بياعتمادي افراد به يكديگر گستردهتر شود احتمال فروپاشي و نابودي آن جامعه بيشتر ميشود، زيرا اعتماد مانند نخ تسبيح عامل نگهداري انسانها در كنار هم است. از طرفي يكي از بسترهاي مهم اعتمادساز در جامعه، وفاي به وعده و عهد است كه به دنبال آن آرامش و امنيت رواني نيز حاصل ميشود. مردم جامعهاي كه در آن به قول و قرارهاي خود پايبند نيستند از بحران اخلاقي و رواني رنج ميبرند و هرچه اين افراد مسئوليتهاي سنگينتري را در جامعه بر عهده داشته باشند در هر خلف وعده خود ضربه سنگينتري به اعتماد، امنيت رواني و حتي اصول اخلاقي مردم وارد ميكنند. از طرفي بسياري از مشكلات و ناهنجاريهاي اجتماعي ريشه در بحران اخلاقي دارد. وعدههايي كه ميان افراد جامعه و از همه مهمتر بين مسئولان يك جامعه با مردم رد و بدل ميشود، قول و قرارهايي است كه پشتوانه آن اصول اخلاقي است، به اين منظور كه شخص التزام و تعهداتي را بر اساس شرافت و كرامت انساني ميپذيرد و خود را متعهد و ملزم به انجام آن در آينده ميداند، اما گر خلف وعده كند و به عهد خود جامه عمل نپوشاند، آثار اين رفتار ضد اخلاقي در همه زندگي بشر از جمله اقتصاد، سياست و تجارت خود را نشان ميدهد،چراكه خلف وعده به شدت موجب فرسايش ايمان ميشود و علاوه بر اينكه روي خود فرد تأثير ميگذارد بر روان، اخلاق و رفتار اطرافيان و سايرين نيز اثر سوء و بد ميگذارد.
زمينههاي روانشناختي خلف وعده
اگر چه براي پديده منكر و ضد اخلاقي عهدشكني ميتوان عوامل مختلفي را برشمرد ولي مهمترين آنها را ميتوان در موارد زير جستوجو كرد:
1- بياعتنايي به حقوق ديگران:كساني كه براي عهد و پيمان با ديگران ارزش قائل نميشوند در حقيقت براي شخصيت و حق آنها اهميتي قائل نيستند. اگر فرد براي حقوق ديگران مساوي يا بيشتر از حقوق خويش ارزش قائل شود به طور يقين براي وعده با آنها نيز ارزش و احترام قائل خواهد بود.
2- غفلت از محضر الهي: آنان كه خود را پيوسته در محضر خدا ميبينند در تمامي كردار خود و از جمله وفاي به عهد، خدا را در نظر گرفته و به نحو شايسته عمل ميكنند، در حالي كه غفلت از محضر خداوند موجب پشت پا زدن به ارزشهاي اخلاقي و از جمله وفاي به عهد است.
3- تثبيت يك عادت: از حيث فرهنگي ما وابسته به يك سلسله عاداتي هستيم كه به مرور در وجودمان تثبيت ميشود و بخشي از شخصيت و هويت ما را شكل ميدهد. از جمله اين عادات پديده ضد ارزشي عهدشكني است. نكته مهم اين است كه از گسترش يك پديده ضد اخلاقي نظير عهدشكني تا مرحله استقرار آن به عنوان يك عادت هميشگي رفتاري به موقع جلوگيري شود.
4- ضعف مباني ايمان: نوعي همبستگي ميان درجه ايمان آدمي و پايبندي وي به تعهدات اجتماعي در قبال ديگران وجود دارد، لذا در نشانه شناسي افراد با ايمان به پايبندي به ميثاق تأكيد شده است همانطور كه پيامبر اكرم (ص) ميفرمايند:« رعايت پيمان از لوازم ايمان است.»