هنگامي كه پدر يا مادر به دلايل مختلف مثل اضطراب، افسردگي، تعارضهاي رواني، ستيزهاي خانوادگي، احساس همسرگريزي به عادتهاي نامطلوب مثل كشيدن سيگار، اعتياد به مواد مخدر و اعتياد به شبكههاي مجازي روي ميآورند، محبوبيت خودشان را نزد فرزندانشان از دست ميدهند. فرزندان ممكن است دلشان براي پدر و مادر بسوزد، اما پدر و مادر ديگر محبوبشان نخواهند بود و وقتي پدر و مادر محبوبيتشان را از دست بدهند زمينههاي خانهگريزي، كجرويهاي اجتماعي و اختلالات خلقي در فرزندان زياد ميشود به همين جهت بچهها با اينكه پدر و مادر دارند، اما دچار بدسرپرستي ميشوند. بچههاي بدسرپرست نيز از نظر اجتماعي بيش از ديگران حتي بيش از بچههايي كه پدر و مادر ندارند در معرض آسيب قرار ميگيرند. به عنوان مثال اكثر قريب به اتفاق نوجوانان بزهكاري كه در كانون اصلاح و تربيت هستند پدر و مادر دارند، اما متأسفانه دچار بدسرپرستي شدهاند و اين مسئله زمينه ايجاد كجروي بچهها و بعدها بزهكاري آنان را فراهم ميكند. يكي ديگر از آثار مخرب اعتياد پدر و مادر از ميان رفتن نظم، انضباط و كنترل رفتار اعضاي خانواده است.
والدين معتاد به جاي اينكه افكار، اخلاق و رفتار فرزندان را كنترل كنند، اعمال و روابط آنها توسط ساير اعضاي خانواده كنترل و حتي از سوي فرزندان شماتت ميشود. در اين شرايط، فرزندان از آزادي بيشتري برخوردار بودهاند و در مقابل رفتارهاي مختلف خود پاسخگو نيستند. فرزندان اين خانوادهها زمينه انحرافات بيشتري دارند، اغلب بدون اطلاع و رضايت والدين به هر شهري كه بخواهند مسافرت ميكنند، هر گروهي را براي دوستي برميگزينند و از هر راهي كه بخواهند درآمد كسب و هر طور كه بخواهند خرج ميكنند. بررسيها نشان داده است كه فرزندان اين قبيل خانوادهها اغلب ترك تحصيل میکند يا دچار افت تحصيلي ميشوند.
جو حاكم بر اين گونه خانوادهها آكنده از تشويش و عدم اعتماد است و اعضاي خانواده همواره با هم اختلاف دارند و درك متقابلي از هم ندارند. اين خانوادهها از ايجاد روابط سالم و بدون تنش ناتوانند و در آنها به تربيت و رشد شخصيتي فرزندان كمتر بها داده ميشود و افراد آن نسبت به يكديگر انواع توهينها را روا ميدارند. اين قبيل خانوادهها محيطي ناامن و غيرجذاب براي كودكان هستند و خطر سوق فرزندان آنها به سوي اعتياد و انواع ديگر بزهكاري فراوان است.
* روانشناس