اميرعباس رسولي
با يک بررسي ساده مي توان به اين نتيجه رسيد که آنچه براي يکي از جريانات مشهور سياسي، اهميت و اعتبار دارد «منافع حزبي» است و نه «منافع ملي».
عناصر و روزنامه ها اين جريان سياسي در طول رويدادها و رخدادهاي مهم داخلي و بين المللي به گونه اي اتخاذ موضع مي کنند که گويي منافع ملي و امنيت داخلي براي آنها اهميتي نداشته و آنچه مورد وثوق است منفعت هايي است که تنها با خط کش حزب قابل اندازه گيري است.
با نيم نگاهي به جهت گيري هاي روزنامه هاي زنجيره اي در چند روز اخير مي توان به وضوح مشاهده کرد که حمايت از جاسوس هسته اي ، سانسور دشمني هاي اخير آمريکا ، تطهير کارنامه و کارکرد اتحاديه اروپا و کشورهاي عضو اتحاديه ، بيان ضرورت مذاکره مجدد ايران درباره بحث موشکي و تحولات منطقه اي محور مشترک تمام اين رسانه هاست آنهم در حالي که تامين چنين نظراتي نيازمند پشت کردن به منافع ملي است.
حمايت از جاسوس هسته اي !
در يکي از آخرين اقدامات رسانه هاي وابسته به جناح تجديدنظرطلب ،حمايت از جاسوس هسته اي است آنهم در حالي که حکم اين فرد قطعي شده است.
مثلا روزنامه آرمان طي گزارشی با عنوان «تلاش برای تخریب دولت با رمز دری» مي نويسد : «دولت در برخی حوزهها بهویژه در برجام و دستاوردهای آن موفقیتهای چشمگیر بهدست آورده که قابل انکار نیست.ماجرای دری اصفهانی در حالی شدت گرفت که وزارت امور خارجه و وزارت اطلاعات درباره جاسوس بودن او موضع گرفتند و چنین مسألهای را بهصراحت رد کردند.»
اين رسانه تجديدنظرطلب ادامه مي دهد :« طی روزهای گذشته ماجراهای پیرامون دری اصفهانی مشاور بانکی تیم مذاکرهکننده هستهای، به سوژهای داغ برای رسانههای مخالف دولت تبدیل شده و بااستفاده از آن دولت روحانی را تحت فشار قرار دادهاند. به نظر میرسد مساله جاسوسی دری اصفهانی نیز قسمتی از پروژه تخریب دولت توسط دلواپسان باشد».
ضرورت انجام مذاکرات موشکي
روزنامه بهار نيز در شرايطي که دولت قبل و فعلي آمريکا بارها توافق هسته اي را نقض کرده اند و رئيس جمهور اين کشور در هفته گذشته انواع و اقسام گستاخي ها را نسبت به ملت ايران روا داشت، از لزوم مذاکره کردن ايران در بابا مسائل موشکي سخن يه ميان مي آورد، گويي که آنچه در اين ميان اهميت ندارد مطالبات مردمي است که از نحوه برخورد دولت با آمريکا ناراضي هستند و خواهان برخورد قاطع با زياده خواهي هاي اين کشور هستند.
بهار در مطلبي با عنوان «اروپا، آمریکا نیست» مي نويسد: «برخی به دنبال همسانسازی کشورهای اروپایی و آمریکایترامپ هستند... کشورهای اروپایی همصدا با ایران بر این عقیدهاند که اختلافات و تنشهای دیگر موجود میان ایران و غرب حتی بحث توانمدیهای موشکی هیچ گونه ارتباطی با برجام نداشته و نمیبایست این مسائل را یکسان تلقی کرد.»
اين رسانه در ادامه مي نويسد : « جمهوری اسلامی ایران میتواند برای خنثی کردن تهدیدات و فشارهای احتمالی آمریکا مذاکراتی را براساس الگوی برجام که مبتنی بر سیاست «برد – برد» بوده را با کشورهای اروپایی آغاز کند.با توجه به توانمندیهای دیپلماتهای کشور موانعی را در مسیر دولتترامپ که در پی افزایش فشارها به کشورمان است ایجاد کند».
هزينه تراشي به نفع گروههاي تروريستي
به عنوان نمونه در طول چند سال اخير و در خلالي که مهمترين وقايع منطقه اي به وقوع پيوست، عناصر وابسته به اين جريان سياسي به گونه اي اتخاذ موضع کرده که جز هزينه هاي سرسام آور چيزي عايد کشور نشده است به عنوان نمونه در سال 93 و در بحبوحه اي که گروههاي تروريستي تکفيري وابسته به غرب به کمک صدهها رسانه اي وابسته به سرويس هاي جاسوسي غرب در تلاش بود تا اصل حضور مستشاري ايران در کشورهاي سوريه و عراق را فاقد وجاهت حقوقي و تنها هزينه تراشي براي جامعه ايران معرفي کند ، يکي از عناصر مشهور اين طيف از شکل گيري هلال شيعه در منطقه با مديريت ايران سخن به ميان مي آورد.
در حالي علي يونسي بحث هلال شيعي در منطقه غرب آسيا را مطرح کرد که در همان اوان مقامات ارشد نظام سلطه و همچنين شيوخ منطقه تلاش داشتند ضمن حمايت هاي تسليحاتي ، مالي و ديپلماتيک حضور ايران را بدليل خوي امپراطوري گري ساساني ! دانسته و دخالت ايران را جنگ قدرت براي سهم گيري از کشورهاي منطقه عنوان کنند.
اين در حالي است که بر اساس آنچه از عمر 6 ساله رخدادهاي شکل گرفته در عراق و سوريه قابل درک است اين مسئله مي باشد که هدف ايران براي حضور مستشاري در منطقه ، تامين منافع مردم اين کشورهاست کمااينکه ايران در هيچ کدام از تحولات سياسي انجام شده در کشورهاي منطقه دخالت نداشته است.
در اسفندماه 93 علي يونسي در همايش هويت ايراني با عنوان «ايران، نام، مردم و سرزمين» با اشاره به قدرت و نفوذ ايران در منطقه و اينكه «نتانياهو صريحاً به عظمت نفوذ ايران اعتراف كرده و هرچند وي گفته كه ايران چهار كشور را بلعيده است» در اظهارات ضدملي بيان مي کند: «اما بايد بگوييم ايران به چهار كشور كمك كرده است» و با نام بردن از بغداد ميگويد: عراق نه تنها حوزه تمدني است بلكه هويت، مركز و پايتخت ماست كه تفكيك جغرافياي ايران و عراق ممكن نيست.»
علي يونسي دستيار ويژه رئيس جمهور در امور اقليت ها همچنين در همان ايام در اظهاراتي قابل تامل در کنیسه یهودیان شیراز بيان مي کند: «اگر من آخوند و آن خاخام بگذاریم، همه مردم خوب با هم زندگی میکنند... ، عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است اما اینگونه نیست. شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود. اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم؛ البته برای هلال احمر هم احترام قائلم».
اين اظهارات با واکنش دلسوزان نظام نيز مواجه مي شود اما هيچ گاه وزير سابق دولت محمد خاتمي اظهارات خود را پس نگرفته و نسبت به آن عذرخواهي نمي کند.
اين چهره مشهور وابسته به جريان اصلاح طلب پيش از اين نيز با جملاتی مسئله دار مبنی بر «هنوز وزارت اطلاعات به تسخیر دولت جدید در نیامده است» یا «مهمترین برنامهای که اکنون باید آن را پی گیریم انتخابات مجلس شورای اسلامی است که باید همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری با شعار اعتدال مردم به پای صندوقهای رأی آمدند در انتخابات مجلس نیز باید چنین اتفاقی بیفتد»،هزينه هاي را نيز براي حاکميت اسلامي تراشيده بود.
محمود سریعالقلم، يکي ديگر از افرادي است که اگر چه به لحاظ ساختاري يک چهره اصلاح طلب به شمار نمي آيد اما تفکرات اش به صورت خاص از چنين جناحي سرچشمه مي گيرد و بارها از ايده هاي شکل گرفته در طيف تجديدنظرطلب حمايت کرده است، وي به بهانه «عدم تربیت صحیح جامعه و رشد پوپولیسم» و بدون توجه به منافع عمو جامعه از دولت مي خواهد بدون توجه به نظر اکثريت جامعه ، توافق هسته اي (به عنوان خواسته يک جناح خاص) به نتيجه برساند:« تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متأسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند. بنابراین صدا و سیما اصالتاً یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک میکند».
عرق ملي کجاي موضع گيري هاست؟
در تمام سالهاي اخير شخصيت ها و رسانه هاي جناح تجديدنظرطلب تلاش کرده تا با افرادي که ذيل گفتمان متبوع آنهاست و با اتهامات مهمي نظير جاسوسي يا فساد اقتصادي و اخلاقي مواجه شدهاند، همدردي کرده و به جاي سرزنش اين افراد ، دستگاههاي برآمده از نظام اسلامي را مورد تخطئه و تخريب قرار دهند به عنوان نمونه تلاش مي شود قوه قضاييه با عناويني نظير سياسي کاري و برخوردهاي خارج از قانون به چالش کشيده شود.
با ايده « ارجحيت دادن منافع حزبي به جاي منافع ملي است » که غلامحسين کرباسچي هيچ گاه به دليل جرائم مالي سرزنش نمي شود، جاسوس هاي دستگر شده تيم هسته اي در سال 82 و تيم مذاکره کننده اي دولت يازدهم طرد نمي شود و يا به افرادي که با برند اصلاح طلبي همکنون در رسانه هاي فارسي زبان غربي مشغول به فعاليت عليه جمهوري اسلامي ايران هستند ، خرده نمي گيرند ، چرا که درتمامي اين مصاديق آنچه داراي اهميت است منافع حزبي مي باشد نه منافع يک کشور!
آنچه مسجل مي باشد اين مسئله است که عناصر و رسانه هاي اين جريان هزينه تراشي را به عنوان يکي از رفتار ايده آل سياسي خود در درون کشور تعريف کرده و در آستانه هر انتخاباتي از ضرورت توجه به منافع ملي سخن به ميان آورده و خود را مدافع حقوق مردمي عنوان مي کنند!