فريده رئيسي
در هر شرايطي و در هر زماني كه سخن از اعتياد ميشود همه اعتياد را صرفاً يك معضل اجتماعي ميدانند اما روانشناسان اجتماعي سعي دارند به ريشهيابي و شناسايي علل فردي و اجتماعي آن بپردازند. بسياري از افراد، مواد مخدر را براي تعادل رواني و رفتاري مصرف ميكنند و حتي گاهي مصرف كردن كافئين و مشروبات الكلي و دود كردن سيگار براي آنها عادي است، هر چند اين تصور غلط است.
در خانوادههايي كه رابطه بين پدر و فرزند ضعيف است يا فرزندان از وجود پدر محرومند يا رابطه آنها با پدر خشك است فرزندان به سوي گروه همسالان و دوستان ناباب روي ميآورند كه خود موجب گرايش به اعتياد ميشود.
خانواده اولين واحد اجتماعي است كه فرد در آن رشد ميكند. فرد راه زندگي كردن را در خانواده ميآموزد و عواملي مانند مرگ و مير و طلاق والدين، خانواده از هم گسيخته، خانواده سهلانگار، خانواده سختگير، خانواده منفعل و از همه مهمتر وجود خانواده معتاد موجب اعتياد فرد خواهد شد.
اعتياد و ارتباط آن با انواع خانواده
خانوادههاي ناهنجار زمينه را براي بروز اعتياد فراهم و تسهيل ميكنند و نتيجه رفتار غلط اين خانوادهها فرزنداني دودي ميشود. برخي از مهمترين اين نوع خانوادهها عبارتند از:
خانواده از هم گسيخته: افرادي كه والدين آنها مردهاند يا طلاق گرفتهاند. اين جدايي از والدين در هر صورت كه باشد باعث ميشود فرد براي رهايي از غم ناشي از تنهايي و ناامني به مواد مخدر روي بياورد.
خانواده سهلانگار: افرادي كه در اين گونه خانوادهها تربيت ميشوند آزادي زيادي دارند و هر كاري كه بخواهند انجام ميدهند و والدين نسبت به آنها بيتفاوتند. اين كودكان چون ناراحتي نديدهاند و هميشه تمام نيازهايشان فوراً برآورده شده، هر گاه با مشكلي روبهرو ميشوند براي رها شدن از آن به سمت مواد مخدر روي ميآورند.
خانواده سختگير: در خانواده سختگير نيازهاي افراد در نظر گرفته نميشود و خانواده مدام فرزند خود را تحقير و سرزنش ميكند و فرد، منزوي شده و باعث كاهش اعتماد به نفس و عزت نفس او ميشود و در نتيجه اين عوامل زمينه را براي ابتلا به اعتياد فراهم ميكند.
خانواده معتاد: افرادي هستند كه حداقل يكي از اعضاي خانواده اعتياد دارند و آنها به معتاد شدن فرزندان خود كمك ميكنند و زمينه را براي اعتياد آنها فراهم ميسازند.
خانواده منفعل: در اين گونه خانوادهها والدين براي فرار از مشكلات به راه حلهاي خارجي رو ميآورند و فرزندان وقتي با يك دوست معتاد آشنا ميشوند به او وابسته شده و به راحتي در دام اعتياد ميافتند. طبق آماري كه از مراكز مختلف درمان سوء مصرف مواد مخدر به دست آمده اولين انگيزه جوانان براي مصرف مواد، همنشيني با همسالان و دوستان ناباب و كنجكاوي آنها است كه اين انگيزه ابتدا از طرد شدن جوان از محيط خانه و خانواده ناشي ميشود و جوان، گرفتار اعتياد شده و در نهايت با يك بار مصرف آغاز شده و زندگي خود و خانواده و يك نسل را دربر ميگيرد.
چند توصيه به والدين براي پيشگيري از اعتياد فرزندان
پدر و مادرها بايد با فرزندان خود دوست و رفيق باشند. فرزندان خود را مدام در هر موردي سؤالپيچ نكنند، بلكه از دور مراقب رفتار آنها باشند. سؤالات فرزندان خود را پاسخگو باشند و آنها را بيجواب نگذارند تا جواب سؤالاتشان را به غلط از دوستان ناباب نگيرند.
دوستان فرزندانمان را بشناسيم و با خانواده آنها آشنا شويم. تفريحاتي را بر حسب علاقه فرزندانمان ترتيب دهيم تا انرژي و هيجان آنها در مسير صحيح از جمله ورزش و... تخليه شود. با فرزندانمان خوشرو باشيم و اگر عمل ناشايستي را بر خلاف قوانين در منزل انجام دادند آنها را تنبيه فيزيكي نكنيم بلكه تربيت صحيح اين است كه تقويت مثبت او را براي مدتي حذف كنيم. مثلاً تا يك هفته به تمرين فوتبال نرود يا تا دو روز اجازه ندارد بازي رايانهاي انجام دهد.
والدين بايد مهارتهاي زندگي از جمله توانايي نه گفتن، مهارت تصميمگيري و مهارت حل مشكل، مهارت دوستيابي و... را به فرزندان خود آموزش دهند. به فرزندان خود در هر سني كه هستند محبت كنيم. كافي نيست فقط آنها را دوست داشته باشيم بلكه بايد محبت خود را با در آغوش كشيدن و كلمات محبتآميز نشان دهيم و ابراز كنيم.
به عنوان پدر يا مادر بايد سعي كنيم از تبعيض بين فرزندان جلوگيري شود چون در نتيجه اين كار، فرزند احساس حقارت و حسادت ميکند و باعث سرخوردگي از محيط خانواده ميشود و فرد براي جبران اين حس حقارت به گروههاي دوستان ناباب گرايش پيدا ميكند. در محيط خانه و خانواده سعي كنيم نظرات فرزندان را جويا شويم و به آنها مسئوليت دهيم تا مسئوليتپذير شوند.