به گزارش خبرنگار ما، اواخر خردادماه امسال بود كه مردي به اداره پليس رفت و از دوسارق مسلح به اتهام سرقت شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من مدير شركت خصوصي هستم و كارم خريد و فروش دستگاههاي فلزياب است. مدتي است در سايتهاي مجازي، كانالهاي تلگرامي و اينستاگرام براي فروش دستگاههاي فلزياب تبليغ ميكنم. چند روز قبل مردي با من تماس گرفت و مدعي شد كه تعدادي دستگاه فلزياب نياز دارد. مرد ناشناس گفت كه اين دستگاهها را براي معدن نياز دارد و قرار شد براي خريد به دفترم بيايد. امروز مرد ناشناس تماس گرفت و براي خريد قرار ملاقات گذاشت تا اينكه ساعتي قبل زنگ دفترم به صدا در آمد. وقتي در را باز كردم دو مرد نقابدار كه يكي از آنها مسلح به كلت كمري و ديگري چاقو در دست داشت، وارد دفترم شدند. در حالي كه به شدت ترسيده بودم آنها دست و پايم را با طناب بستند و بعد هم دو دستگاه فلزياب كه هر كدام بيش از 20 ميليون تومان قيمت دارد سرقت كردند. پس از اين به سختي دست و پايم را باز كردم و خودم را به كلانتري رساندم.
شروع تحقيقات به دستور بازپرس علي ايرد موسي
با طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي پايتخت به دستور قاضي علي ايردموسي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي ناحيه 34 وارد عمل شدند.
مأموران در نخستين تحقيقات دريافتند سارقان مسلح در اين سرقت هيچ ردپايي از خود بهجاي نگذاشتهاند. در حالي كه بررسيها درباره اين حادثه ادامه داشت، مأموران با چند شكايت مشابه ديگر روبهرو شدند كه همگي حكايت از اين داشت سارقان مسلح با همين شيوه به چند شركت فروش دستگاههاي فلزياب دستبرد زده و تعداد زيادي دستگاه سرقت كرهاند.
يكي از شاكيان كه در 21 شهريور ماه امسال براي شكايت راهي اداره پليس شده بود درباره حادثه گفت: مدتي است از خارج دستگاههاي فلزياب وارد ميكنم و براي فروش در كانالهاي تلگرامي و اينستاگرام تبليغ ميكنم. چند روز قبل مشتري با من تماس گرفت و گفت چند دستگاه فلزياب نياز دارد تا اينكه امروز همراه مرد جوان ديگري به دفترم در خيابان خليج حوالي جنوب تهران آمدند. من سه دستگاه فلزياب به قيمت 30 ميليون تومان براي آنها آماده كرده بودم كه ناگهان يكي از آنها اسلحه كلتي به طرفم كشيد و بعد هم با تهديد اسلحه دستها و پايم را با طناب بستند. آنها سه دستگاه فلزياب همراه يك دستگاه لپتاپ و مقداري طلا از دفترم سرقت كردند.
يكي ديگر از شاكيان گفت: كارم توليد و پخش دستگاههاي معدنياب است. چند روز قبل مردي به عنوان خريدار با من تماس گرفت و براي خريد چند دستگاه، آدرس دفترم را گرفت. او براي اينكه اعتماد مرا جلب كند مبلغ 600 هزار تومان به عنوان پيش پرداخت به حسابم واريز كرد. يكي از روزهاي پاياني شهريورماه با او در دفتر كارم قرار ملاقات گذاشتم و قرار بود همان روز او ما بقي پول را پرداخت كند و من هم دستگاهها را تحويل او بدهم. روز حادثه در حالي كه منتظرش بودم ناگهان دو مرد جوان نقابدار كه مسلح به سلاح گرم و چاقو بودند وارد دفترم شدند. آنها با تهديد اسلحه دستها و پاهايم را با طناب بستند و بعد هم 11دستگاه معدنياب كه هر كدام بين 15 تا 30ميليون تومان قيمت دارد، سرقت كردند.
سارقان دستگاههاي گنجياب دو برادر بودند
در حالي كه تحقيقات براي شناسايي سارقان ادامه داشت مأموران دريافتند چهاردهممهرماه دو سارق در سرقت مشابهاي به دفتري حوالي ميدان صادقيه كه در كار خريد و فروش دستگاههاي گنجياب بوده دستبرد زدند، اما پس از سرقت چند دستگاه يكي از آنها كارت شناسايياش در محل جا گذاشته است. بعد از آن بود كه مأموران موفق به شناسايي سارقان مسلح شدند. بررسيها نشان داد سارقان دو برادر هستند كه براي سرقت از يكي از شهرهاي جنوبي كشور راهي تهران ميشوند و بعد از سرقت دوباره به شهر خود بر ميگردند. بدين ترتيب مأموران با گرفتن نيابت قضايي راهي محل زندگي دو برادر شدند و آنها را دستگير كردند. مأموران در مخفيگاه دو متهم چند دستگاه فلزياب هم كشف كردند.
دو متهم، چند روز قبل براي تحقيقات به دادسراي ناحيه34 منتقل شدند. متهمان در بازجوييها به جرم خود اقرار كردند.
خودت را معرفي كن؟
ايرج هستم 41 ساله.
سابقه داري؟
نه. من تا الان به كلانتري هم نرفته بودم.
به چه كاري مشغول بودي ؟
من كارمند هستم.
چه شد كه دست به سرقتهاي سريالي زدي؟
پول نزول من را بيچاره كرد به طوري كه 150ميليون تومان بدهي بالا آوردم.
بيشتر توضيح بده؟
حقوق كارمندي خيلي كم است به همين دليل تصميم گرفتم كار ديگري هم دست و پا كنم. 20ميليون تومان از فردي پول نزول كردم و مقداري هم از بانك وام گرفتم، اما كارم نگرفت به طوري كه بازپرداخت وام و پول نزول برايم دشوار شد. هر روز به مقدار پول نزول افزوده ميشد و من هم به هر دري ميزدم فايدهاي نداشت. دوستان و آشنايان پولي نداشتند به من قرض بدهند و بانك هم به من وام نميداد. اين موضوع آنقدر ادامه پيدا كرد كه 150 ميليون بدهي بالا آوردم. مدتي قبل برادرم كه بيكار بود اين نقشه را طراحي كرد و من هم قبول كردم با هم سرقت كنيم.
چه شد كه تصميم گرفتيد از تهران سرقت كنيد؟
ما تصميم گرفتيم دستگاههاي گنجياب سرقت كنيم و فروشندههاي آن بيشتر در تهران بودند. از طرفي هم در تهران ديرتر شناسايي ميشديم، چون پس از سرقت به شهرمان بر ميگشتيم و مدتي بعد دوباره دست به سرقت ميزديم.
چرا دستگاههاي گنجياب سرقت ميكرديد؟
من مدتي در جستوجوي گنج بودم و به همين دليل آشنايي با اين دستگاهها داشتم از طرفي هم خريدار و فروشندههاي دستگاهها را ميشناختم. يك دليل ديگر هم اين بود كه فروشندههاي اين دستگاهها اغلب به صورت غيرقانوني بود و فكر كرديم شايد شكايت نكنند.
چطوري سوژهها را انتخاب ميكرديد؟
بيشتر از تبليغات كانالهاي تلگرامي و اينستاگرام انتخاب ميكرديم.
اسلحه را از كجا آوردي؟
اسلحه قلابي بود.
چند تا سرقت كرديد؟
ما در كل چهار بار سرقت كرديم.
چقدر گيرتان آمد؟
سرقت اول دستگاهها را نفروختيم، اما در سرقت دوم، سهدستگاه سرقت كرديم كه به 5ميليون تومان فروختيم و در سومين سرقت 13ميليون تومان و چهارمين سرقت هم 30 ميليون تومان گيرمان آمد.
فكر ميكرديد دستگير شويد؟
نه، اما در آخرين سرقت وقتي با صاحب شركت درگير شدم كيف كارتهاي شناساييام از جيبم بيرون افتاده بود كه متوجه نشدم.