آخرين توصيه رهبر انقلاب در حوزه اقتصاد تا قبل از دیروز «جدي گرفتن اقتصاد مقاومتي و اصول آن» از جمله توليد داخلي، منع واردات غيرضروري، جلوگيري از قاچاق كالا و ايجاد اشتغال بود، ضمن آنكه به طور طبيعي به نقش شركتهاي دانشبنيان بر پيشرفت كشور اشاره كردند اما روزگذشته در حوزه اقتصادي بيش از همه دو نكته كليدي را مدنظر قرار دادند كه يكي لزوم جبران عقبماندگي در كاهش اتكا به نفت بود كه آن را ناشي از حرفهاي انتخاباتي و گذشت بيش از نيمي از سال دانستند و معتقد بودند نيازمند تلاش مضاعف است و ديگري حركت از مسير مونتاژكاري به سوي نوآوري در يك بازه زماني 10 ساله بود. ايشان بر اين باورند که صنعت گرفتار آفت مونتاژكاري شده است و تا وقتي كه اين آفت وجود دارد، نوآوري مورد توجه قرار نخواهد گرفت و تحرك و كار علمي نيز متوقف خواهد شد و در چنين شرايطي، ميان دانشگاه و صنعت، ارتباطي برقرار نخواهد بود.
اين همان «افزايش قدرت درونزاي اقتصادي» است كه «ستون توان و ظرفيت داخلي» است و بايد هر ايراني به آن اهتمام جدي داشته باشد اما رويكرد اصلي و مخاطب نهايي همانطور كه از فحواي کلام ايشان نيز برميآيد دولتمردان، تصميمسازان و مديران عملياتي در حوزههاي اجرايي هستند اما چگونه ميتوان به اين مهم و راه سخت و دشوار رسيد؟
به طور معمول سياستهاي كلي مانند اقتصاد مقاومتي ميتواند مسير درست و مورد نظر مقام معظم رهبري را به ما نشان دهد اما در مقام اجرا، تحقق اين رهنمودها راهي بس سخت و مشكل است كه در آن بايد بر شركتهاي دانشبنيان و اتكا بر نيروي انساني خلاق و مؤمن و خودباور تأكيد داشت و فرصت فعاليت به آنها را داد اما پيشمقدمه آنها نقشه راهي است كه براي صنايع خود تعريف ميكنيم، زيرا به تعبير ايشان تا زماني كه آفت مونتاژكاري باشد ارتباط ميان دانشگاه و صنعت به مرحله اثرگذار در پيشرفت و توسعه نميرسد.
براساس تعاريف كارشناسان اصولاً مونتاژكاري را مرحلهاي براي ورود يك صنعت جديد و تلاش براي ايجاد بازار كالاي مصرفي جديد ميدانند اما در برخي صنايع مانند خودروسازي يا لوازم خانگي عمر اين دوره گذار براي كشور ما بيش از 50 سال است و اين به معناي ضعف بزرگ مديريتي و كمكاريهاي آشكار در اين مسير است و هيچگونه بهانهاي قابل قبول و فهم جامعه نيست.
بنابراين اگر قرار است كه در يك بازه زماني 10 ساله از مرحله مونتاژ كه در آن 50 سال درجا زدهايم، عبور كنيم نه فقط بازي گرفتن نيروهاي خلاق و نخبه جوان كافي است بلكه كنار زدن افكار نهادينه شده در مديريت اين صنايع نيز ضروري است، به خصوص آنكه برخي از اين افكار برخاسته از انگيزههاي منافع افراد و گروههاي ذينفع است.
از سوي ديگر بايد بپذيريم ما با توجه به محدوديتهاي منابع قادر به برداشتن چند هندوانه با يك دست نيستيم، بنابراين اولويتدار كردن آفتزدايي از صنايع بسيار حايز اهميت بوده و در اين مسير مهم هم مراحل ساماندهي، شفافسازي، رقابتپذيري و در نهايت نوآوري را بايد به سرعت انجام دهيم. اكنون كه نيازهاي اوليه معلوم هستند دولت بنا به تأكيد تكليفش بر جبران عقبماندگي اين ايام از دست رفته، ميتواند به عنوان يك تصميم عاجل نقشه راهي با ويژگيهاي مطرح شده در بالا را تدوين و بر اساس آن نقشه راه مقاصد سالانه خود را تا رسيدن به هدف والاي اقتصادي (نوآوري و بوميسازي توليد تكنولوژي) طراحي كند.
همچنين ميتوان براي پرهيز از«مرور زمان» شدن اين طرح و گرفتار شدن سرنوشت اين نقشه راه به سرنوشت سند چشمانداز سنگ محك سالانه يا دوسالانه طراحي كرد و آفتزدايي صنايع مونتاژي منتخب را با مديران كارآمدي كه اختيارات كامل و منطبق با علم اقتصاد دارند را به كار گمارد و هر سال يا حداكثر در پايان هر دو سال گزارش عملياتي از پيشرفت همراه با تشويق تدابير جهادي يا مجازاتهاي كمكاريهاي احتمالي تهيه و با استفاده از اين روش بازخورد در مسير بهبود لازم به عمل آيد.
آيا دولت ارادهاي براي آفتزدايي خواهد داشت يا همچنان تنها بر جذب سرمايههاي خارجي متمركز خواهد شد كه به تعبير رهبري ستوني است كه «با نعره شخصي مثل ترامپ ميلرزد»؟!